چه کنیم که نسبت به قرآن احساس علاقه و انس پیدا کنیم؟ گفته شد معرفت باعث ایجاد انس میشود و کلام الله نیز کلامی آشنا برای بشریت است. هنگام قرآئت قرآن میبایست سعی در رعایت آداب مربوط به آن را داشته باشیم. رعایت از آن رو که ادب کرده باشیم نه اینکه به صورت تشریفاتی که بر پایه خیال استوار باشد انجام شود.
در ارتباط با این آداب گفته شد که به عنوان مثال تأثیر این آداب مانند غذا خوردن است؛ همانطور که غذا را برای رشد جسم مصرف میکنیم و نمیتوانیم تأثیرآن را در لحظه مشاهده کنیم. در ارتباط با آداب قرائت نیز چنین است که این آداب تأثیر خود را در درون آدمی دارند ولی نه به صورتی که در لحظه بتوان آن را مشاهده کرد.
نکته دیگر که میبایست در به جا آوردن این آداب رعایت کرد آن است که آدمی از خود ادبی را خلق نکند، بلکه فقط آن آدابی که توسط ائمه (ع) بیان شده است را رعایت کند و اطمینان داشته باشد که در وجودش اثر میگذارد.
آداب خود به سه دسته تقسیم میشوند، آدابی که مربوط به خود قرآئت قرآن است، آدابی که مربوط به باطن و درون آدمی است و دسته سوم آدابی که در پیش از تلاوت و یا هنگام تلاوت میبایست رعایت شوند. به عنوان مثال وضو داشتن به هنگام تلاوت و قرآئت قرآن یکی از آداب ظاهری است، و اگر به عنوان مثال هنگام تلاوت اگر فرد وضو داشت و دچار حال و تجربه معنوی خاصی نشد و یا برعکس، به هنگام تلاوت قرآن بی وضو بود و حال معنوی خاصی را تجربه کرد نباید وضو گرفتن را مورد شک قرار دهد. زیرا رسیدن به حال و تجربه معنوی حاصل عوامل مختلفی است که یکی از آنها داشتن وضو است! ممکن است دلیل زمانی که به این حالت (تجربه معنوی) دست نمییابد آن باشد که عملی را در قبل از آن (تلاوت قرآن) مرتکب شده است که باعث تیرگی درون و قلبش شده است و از این رو قادر به درک چنین تجربه ای نیست.
از جمله آداب بیان شده که از اهمیت زیادی برخوردار است زمان و مکان تلاوت است. مانند: قبل و هنگام اذان، بین طلوعین، در مسجد الحرام، در حرم ائمه (ع)، و یا تلاوت به هنگام نماز که به عنوان یکی از بهترین مواقع جهت تلاوت بیان شده است.
تاکنون راجع به آداب و نحوه قرآن خواندن گفتگو شده است. حال میخواهیم بدانیم که آداب مربوط به زمان گوش دادن به تلاوت قرآن به چه صورت است. در آیه 204 سوره اعراف خداوند میگوید وقتی قرآن خوانده میشود (یعنی فرقی نمیکند چه کسی؛ حتی خود فرد را به تنهایی شامل میشود) به آن گوش دهید. استمع به معنای گوش دادن و شنیدن با توجه است. «أَنصتوا» به معنی سکوت است ولی سکوت خود به دو قسم است؛ یکی «إسکات» است به معنی ساکت کردن کسی. سکوت یعنی ساکت بودن بیرونی. ولی «انصات» به معنی سکوت درون است که با توجه به موضوعی همراه باشد، مثل سکوت دانشجویان به هنگام تدریس استاد که به قصد فراگیری درس باشد. پس «أنصتوا» به معنی ساکت کردن دل و درون است.
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه براندازد که دارالملک ایمان را مجرد بیند از غوغا؛
این شعر بیانگر همین مطلب است که زمانی به درک و فهم از قرآن دست مییابیم که قلبمان را آرام کنیم. بنابر این کسانی که در آخرت سعادتمند میشوند آنانی هستند که قلب و درون درستی دارند و درب قلب خود را به سوی قرآن باز کردهاند. از آن سو کسانی که گرفتار آتش میشوند آنانی هستند که قلب خود را در اختیار کلام الله و لسان الله قرار نمیدهند و از این رو در باطن و قلب آنها اثری از خدا و کلامش دیده نمیشود و قلب آنها تبدیل به سنگ ویا حتی سختتر از آن میشود.
امام حسین (ع) به همراه یارانش در کربلا در میان سی هزار نفر لشکر دشمن بیانات خود را در جهت هدایت آنها ابراز میدارد ولی در آنها اثر نمیکند و اگر فردی از آنها نیز در شرف تحت تأثیر قرار گرفتن است توسط فردی دیگر نهیب زده میشود که مبادا تسلیم شوی، مگر تو پهلوان نبودی و ...
صحبت کردن امام حسین (ع) در سپاهیان دشمن اثر نمیکند، به میدان فرستادن فرزندانش در آنها اثر نمیکند، شهادت تمامی یارانش در آنها اثر نمیکند و این قضیه ادامه پیدا میکند تا جایی که زمانی مختار یکی از اعضای سپاه عمرو سعد را پیدا میکند و قصد کشتن او را میکند، از او میپرسد آیا زمانی در روز عاشورا بود قلب و دلت برای امام حسین (ع) بلرزد و بسوزد؟ او پاسخ داد بله زمانی که آن حضرت در حال بازگشت به خیمهها بود و چیزی در دستش بود و مردد بود که آیا برود یا خیر، چند قدم به سمت خیمهها میرفت و دوباره باز میایستاد و باز میگشت تا اینکه در همان جا زمین را حفر کرد و پیکر طفل شش ماهه خود را در آن دفن کرد. مختار در ادامه از او پرسید که آیا در آن لحظه گریستی؟ پاسخ داد بله. این فرد تحت تأثیر قرار میگیرد ولی به قلب و دل خود بها و اهمیت نمیدهد و آن را زیر پای خود میگذارد.
از این رو است که کربلا نقطه عطفی است در عالم. هر کس که با دیدن واقعه کربلا به گریه افتد از سلامت قلب برخوردار است در غیر اینصورت میبایست قلب خود را علاج کند. از این روست که فرمودند «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» (مستدرک الوسائل، ج10، ص318)، برای امام حسین علیه السلام در قلبهای مؤمنین حرارتی وجود دارد که سرد نمیشود. گریه بر امام حسین (ع) از این رو مورد تأکید است که بالاترین و بهترین دارو برای درمان قلب است. امام زمان (ع) نیز زمانی که ظهور میکنند با این عبارت عالمیان را متذکر میشوند که من کسی هستم که جدم حسین (ع) را تشنه کشتند. نه تنها قلب انسانها بلکه قلب تمام اجزای عالم در ارتباط با امام حسین (ع) میلرزد و میگرید.
از این مثال به این نتیجه میرسیم که از یک پدیده و اتفاق خارجی نمیتوان انتظار اثر تضمینی بر روی درون داشت. همانطور که آیات خداوند اثر گذار است ولی در افراد و کسانی اثر میگذارد که تفکر و تعقل کند.
عالم از هدایت و نور خدا لبریز است مشکل این است که قلب من این هدایت را دریافت نمیکند. پس میتوان قلب را سلیم کرد و با کلام الهی ارتباط برقرار کرد حتی اگر با زبان کافر تلاوت شود.
در ارتباط با ترتیل نیز از امیرالمؤمنین (ع) نقل گردیده است که زمانی که قصد تلاوت دارید به سرعت آیات را نخوانید، پیوسته و روشن آیات را بخوانید، با این قصد نخوانید که آیات و سوره را هرچه زودتر ختم کنید. (کافی، ج2، ص614)
در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که قرآن با حزن نازل شده است و با حالت حزن آن را بخوانید. (کافی، ج2، ص612) حزن به معنی غصه نیست بلکه بدین معنی است که مانند زمانی که عاشق با معشوق خود در خلوت با حالتی نالان سخن میگوید. دیدن آیات به هنگام گوش دادن به تلاوت یکی دیگر از آداب قرآئت است.