جلسه اول
خداوند را شاکریم بار دیگر توفیق عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) را نصیبمان نمود.
یک شبهه و سوالی که مطرح می شود آنست که دینی که برای ۱۴۰۰ سال پیش آمده و برای اعراب بوده، چگونه می خواهد بر همه زمانها حاکم شود و پاسخگو باشد؟
این سوال در درون خود اشکال ساختاری دارد. در حقیقت این سوال، سؤال کسانیست که دین را اینگونه می پندارند که: پیغمبری رفت و قرآنی ماند!
دینی که خداوند فرمود کامل و جاودان است، دینی است که در آن عترت و کتاب خداوند (قرآن) در کنار یکدیگرند. اسلامِ کامل و نعمتِ تمام و دینِ جاوید و ماندگار، بعد از پیامبر (ص) به این دو شناخته می شود.
حقیقتاً اگر امروز در حضور امام صادق (علیه السلام) بودیم، آیا سوالی بی پاسخ می ماند؟ آنهایی که در این زمینه اطلاعات کمی دارند، به سیره زندگانی ائمه (علیهم السلام) مراجعه کنند.
اما امروز تکلیف ما چیست؟ چقدر تلاش کرده ایم به امام زمان (عج) دست پیدا کنیم؟
امام زمان (عج) کریمی است که لطفش بی دریغ به ما رسیده است. کمی هم به خود بیاییم و به اعمال خود توجه کنیم! که فرمودند " انا غِر مهملین لمراعاتکم". او سید و سرور و حافظ ماست.
این سوال را از خود بپرسیم چرا از این توفیقات محرومیم؟!
مسیری که انشا الله می خواهیم پیش بگیریم اینست که ائمه (علیهم السلام) در بهره مند شدن از قرآن به گونه ای که ما اسلام را دینی با طراوت و زنده بیابیم، چگونه هدایت فرموده اند؟!
جلسه دوم
اگر قرآن را فقط از زاویه شان نزول آیات، بررسی کنیم، آنرا جز یک مجموعه ای که تاریخ و حوادث را در خود دارد، نمی یابیم.
خداوند در قرآن، داستان می گوید- داستان پیامبران و اصحاب کهف و امت های مختلف- برای چه؟ مگر قرآن، کتاب داستان و سرگرمی است؟
قرآن هدایت کننده و نور است، به شرط آنکه آنکس که علمش را دارد برایمان توضیح دهد. علم قرآن، در نزد خلیفه و حجت خداوند است.
در مقاتل آمده که سر امام حسین(علیه السلام) در مسیر کوفه آیه " ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیتنا عجبا" را خواند. چرا امام حسین (علیه السلام) سوره کهف می خواندند؟ ارتباط اصحاب کهف با امام حسین (علیه السلام) چیست؟
اینکه اصحاب کهف، اسامیشان چه بوده است؟ و پادشاه آن زمان چه کسی بوده، چه فایده ای دارد؟
اصحاب کهف کسانی بودند که می خواستند ایمان داشته باشند ولی پادشاه ظالم این مجوز را نمی داد و آنها هم به خاطر ایمانشان از شهر خارج شدند و خداوند متعال آنان را به سمت کهف رهنمون ساخت.
حال از امام پرسش نماییم که حقیقت کهف جه بوده و چه فایده ای دارد، می فرمایند که آن کهف مطمئن و ایمن، مائیم.
جلسه سوم
گفته شد اگر كسي قرآن را با اهل بيت ( عليهم السلام) بجوید، قرآن را زنده مي باد و اگر كسي قرآن را با صاحبش نجويد، در ظلمت ميماند و بهرهاي از نور نخواهد برد.
همچنین اشاره شد كه سر مطهر امام حسين( عليه السلام) آيه " ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آيتنا عجبا" تلاوت ميكردند. اين داستان چه مطلبى را مى خواهد روشن نمايد؟
در سوره كهف داستان اصحاب كهف، از همين آيه شروع مى شود. در آيه ١٦ تصريح ميدارد كه اگر جز خدا نپرستيد و از مردم دل زده شويد، پس به اين غار پناه ببريد.
امام باقر فرمودند: «امام كهف حصين است و جاي امنى براي پناه گيري است براي مومنان.» (تفسیر فرات کوفی، ص۳۳۸)
تعريف مومنين: كسانيكه قلبشان محل امني براي ولي الله و اراده اوست.
جلسه چهارم
اگر دیدید در جامعه ای گناه باب شده و آن جامعه دل زده شدید، به کهف حصین یعنی امام علیه السلام پناه ببرید.
این میل به پناه گرفتن به امام در ایام محرم در انسان بیشتر جلوه می کند.
گاهی اوقات در تلاوت آیات و روایات به دنبال آن هستیم که فهم آن را برای خودمان سخت کنیم چه از جنبه های لغوی و جنبه های معنوی.
شرک چیست ؟! حضرت فرمودند نگذاشتند که معنای شرک برای شما معلوم شود. به خاطر آنکه مشرک شناسایی نشود.
خداوند مالک ما و هر آنچه در زمین و آسمان است، و برای مملوکش می تواند قانونگذاری کند. خالق ما وقتی می خواهد مرا امر و نهی کند، من که شأن را ندارم که با ما سخن بگوید کسی را می فرستد و با او نشانه ای همراه می کند و این نشانه عقلاً باید در ما تأثیر کند چون نشان خداوندی است که می خواهد
پیامبرش را به من بشناساند و بعد شناسایی او باید او را مطلقاً پیروی کنم چون فرستاده خداست.
بنده کیست؟ بنده کسی است که در قابل او مولایش، مطیع باشد. دشمنان اهل بیت(ع) در واقع ولایت دشمنان اهل بیت(ع) و خلفا را پذیرفتند عبد طاغوت بودن، منظور بت بیرونی است، بت که اطاعت نمی شود.
جلسه پنجم
در ماجرای اصحاب کهف، قرآن می فرماید:
(وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا / ١٧)
فضاى داخلى غار به گونه اى بود كه خورشيد بر آن مى تابيد و شدت نور به گونه اى بود كه اصحاب كهف را اذيت نمي نمود و اين از نشانه هاى خداوند بود.
در هدايت خداوند متعال هر آنكس هدايت شد هدايت يافته است و امر هدايتى خداوند همواره جريان دارد و يكي از نشانه هاي آن، امر و نهى عقل مى باشد.
ديندارى كه امروز باب شده است ( عرفانهاي مدرن، رياضت ها، تصوف و...)، پايه اش در سقيفه بنا نهاده شد. اما باید بدانیم ديندارى امرى ساده است و ديني كه خداوند مى خواهد ساده میباشد.
در حديث سفينه نوح توجه داشته باشيم كه كسي سوار اين كشتى نشود، هلاك است و هيچ پناهگاهى نمى ماند. پناه بردن به غير ولي الله هلاكت به دنبال دارد.
كشتي نوح (عليه السلام) ساخته خداوند متعال بود و حضرتش مجرى آن. كشتي نجات براي آنكه اثر بخش باشد بايد زير نظر و تحت امر خداوند باشد. مى شود ناجى امت و هادى آن، كسى جز منتخب خداوند باشد؟
علت سفر امام حسين ( عليه السلام) و خانواده ايشان به كربلا براى ساخت كشتي نجات امت بوده است. و كشته شدن امام و اسيري زنان، اين كشتي را بنا كرد.( نسل ائمه در نسل امام حسين(عليه السلام)، استجابت دعا زير قبه، شفا در تربت، شفاعت شيعيان اميرالمؤمنين(عليه السلام)).
ارتباط ديگر اصحاب كهف و اصحاب امام حسين(عليه السلام) در اين است كه اجساد اصحاب كهف در غار امن و ايمن، جا به جا مى شد؛ اجساد مبارك شهدا هم با سم اسبان در صحراي كربلا جا به جا مي شدند.
اگر شنيديد «ان الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة» بدان كه براى ساخت اين كشتى، خيلى بلاها و مصيبت ها كشيده اند.
جلسه ششم
آیات قرآن کریم به تلاوت «ولی خداوند» معنا و تفسیر می شود، به فرمایشات آنان مصادیق آن تعیین می گردد؛ و امام برای گفتارش حجت دارد.
بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿٤٤/نحل﴾
خداوند به رسول خود می فرماید ما بر تو قرآن را نازل کردیم که تو برای آنان(مردم) تبیین کنی
در آیه ۶۴ سوره نحل نیز به این مسئله اشاره شده است: وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ.
ائمه(علیهم السلام) همواره فرموده اند که صحبت هایی که برای شما(مردم) بیان می کنیم همگی بر اساس قرآن است. پس قرآن یک تمرکز مخاطب در گفتار دارد.
یکی از کرامات حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) این است که وحی را که مخاطبش اوست در اختیار ما قرار داده است.
آنکس که ادعا کند من وحی را درک می کنم سخنی از روی جهل بیان کرده است.
از فرستاده خدا همه بهره می برند ولی مؤمنان بهره خاص می برند. و کسانی هم بخواهند با خدا دشمنی کنند با او دشمنی می کند.
نشانه کسی که امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) را شناخته این است که آن حضرت را به دیگران معرفی می کند چون می داند او سفینه نجات است و این پیغامی است که در غدیر بیان شد.
جلسه هفتم
تَحْسَبُهُمْ أَيْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً (کهف/۱۸)
گمان می کنی که اینها بیدارند اما آنها خوابند و از دیدار آنها ترسی در دل پدیدار می شود و ما آنها را از این پهلو به آن پهلو می کنیم.
ایمان دارای مراتبی است که آدمی هر چقدر اعتمادش به خداوند بیشتر شود، رتبه ایمانیش بالاتر می رود. بالاترین رتبه ایمانی آنست که انسان، خداوند را تصمیم گیر زندگی اش کند.
انسانی که به خداوند و ولی او، ایمان دارد، دیگران او را به مانند اصحاب کهف، می پندارند و در دل آنها هراسی ایجاد می شود. (بخاطر ارتباط با غیب) و با خداوند و امامش راز و نیاز می کند.
اگر داستان کربلا برای دیگران گفته شود، حال اصحاب کربلا و موقعیت ایمانی آنها را درک نمی کنند و از آنها اشکال می گیرند که چرا آنها برای تبلیغ اسلام و تشیع، معرکه را رها نکردند در حالیکه می دانستند حضور آنها در کربلا تاثیری نخواهد داشت.
جلسه هشتم
انسان با ايمان يك تفاوت اساسى با فرد بى ايمان دارد و البته انسان بى ايمان هم با فردى كه كفر مى ورزد، متفاوت است.
فرد با ايمان رفتارهايى دارد كه فرد بى ايمان ندارد. به طور مثال فرد با ايمان، صدقه مى دهد كه مالش بركت پيدا كند. اما فرد بى ايمان بركت را بى معنا مى داند و بلکه جمع كردن مال را نافع مى داند.
انسان با ايمان به مواردى ايمان دارد كه مرئى و نمايان نيست (مانند بركت در مال، ارتباط با خدا، روضه و عزادارى و...) و افراد بى ايمان آنها را در خطا مى بينند.
سازندگان كشتى حضرت نوح علیه السلام و خود آن حضرت در حاليكه كه كشتى را بنا مى نهادند ديگران آنها را مسخره مى كردند با اینکه علت ساخت كشتى ايمان به خدا و وعده او بود. اگر كسى براى حاجتش نذر امام زمان علیه السلام كند، ديگران او را مسخره مى كردند و اين كار بيهوده تلقى مى كردند.
سيد الشهدا (عليه السلام) كسى كه بندگي خود را به حد اعلاي خود رسانيد و پدر بندگى نام نهانيده شد، مشيت خداوند را به همه ى وجود پذيرفت. ( ان الله شاء ان يراك قتيلا)
جلسه نهم
عده اى در اين عالم صدر نشين خلقتند در عبادت و ملائك از صبر و عبادت آنها در تعجبند.
چهارده معصوم (عليهم السلام) محبوبيتى نزد خداوند دارند، توصيف ناشدني! رمز عبادات در صبر است و صبري ارزشمند است كه همراه با رضايت باشد.
جلسه دهم
صحبت کردن عملی است که شیطان بسیار مشتاق آن است که ما را به آن مشغول کند تا به این وسیله از شنیدن سایر صحبت ها محروم شویم. زیرا صحبت کردنی که عبث و بی فایده باشد و بر دانش آدمی نیافزاید باعث خسران می شود.
به عنوان مثال برخی از مسائل مرتبط با داستان اصحاب کهف که برای عده ای بسیار محل بحث و سؤال است که در آخر برای آنها فایده ای ندارد و به معرفت آنها چیزی نمی افزاید.
تعداد اصحاب کهف را نه کسی می داند و نه می تواند بیابد؛ تنها خداست که از آن آگاهی دارد.
شاید یکی از دلایلی معلوم نبودن تعداد اصحاب کهف این است که خداوند تعداد آنها را محدود نکرده است و هنوز در آن غار باز است. از همین روست که کهف حصین به همه معرفی شده است و آن چیزی نیست جز امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) و در آخر است که معلوم خواهد شد چند نفر به او پناه خواهند برد.
داستان کربلا به مانند داستان اصحاب کهف است، یعنی در هر مقطع تاریخی می توان با آن ارتباط برقرار کرد و به آن متصل شد. چنانکه امروزه مشاهده می کنیم عده ای به آن شجره ممنوعه می پیوندند و عده ای نیز در سمت مقابل به محبین امام حسین(علیه السلام) و اصحابش اضافه می گردند.
هر کسی می تواند به این غار پناه ببرد چنانکه قرآن اشاره دارد که سگ اصحاب کهف نیز به آن غار پناه برد و به آنها پیوست.
اکسیر اعظم گریستن بر مصیبت امام حسین(علیه السلام) است که به وسیله آن می توان به کهف حصین و کشتی نجات وارد شد.
جلسه یازدهم
سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا (٢٢/ كهف)
خداوند در اين آيه تعداد اصحاب كهف را به صورت دقيق نمى گويد و مى فرمايد از اين تخمينها، تعدادشان بيشتر است.
كهف( كه در جلسات قبل توضيح داده شد) كه ائمه (عليهم السلام) است تعداد اصحابشان مشخص و ثابت نيست و تا روز قيامت مى توانند افراد به اين گروه بپيوندند و تعدادشان روزافزون است.
ما هم مى توانيم از فضل خداوند طلب كنيم و خود را ملحق به اصحاب امام حسين (عليه السلام) بكنيم. هر كس طعم بودن با امام را چشيده باشد ديگر اين ارباب را رها نمی كند.
اگر بهشت برويم دوست داريم همنشين و همراه چه كسی باشيم؟ يادمان باشد خداوند علىٰ كل شئ قدير است.
هر كه بهشتى شد هيچ حسدى در او راه ندارد. اگر كسى بخواهد از خداوند در كنار اصحاب امام حسين (عليه السلام) بنشيند، آنها هيچ بخل و حسدى نخواهند داشت.
كار اصحاب كهف و كهف پايان نگرفته است.
از امام حسين (عليه السلام) بخواهيم، كه اگر از سعدا نيستيم ما را به كرم و لطفشان ما را سعيد فرمايد.
جلسه دوازدهم
هر آنکس که مدعی ورود به دایره ایمان شود، امتحان و آزمایش می شود و ایمان هم مبتنی بر اعتماد است. در کربلا نیز کسانی که ادعای یاری امام حسین (علیه السلام) را داشتند، نیز امتحان شدند و امام (علیه السلام) فرمودند که این سپاه می خواهند مرا بکشند و آنهایی که می خواهند بروند، مختارند.
پس از آن بسیاری از همراهان امام صحنه را ترک نمودند اما آنهایی که ماندند دیگر به کهف حصین پناه برده بودند و خود را به آن سپرده بودند و مراقبت و محافظت آنها با امام (علیه السلام) بود. (الكهف : ۱۴ وَ رَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ ... ) و این محافظت خود را در تحمل مصیبت عظیم عاشورا بود.
تمام سختی در تعین تکلیف در انتخاب راه است! به عنوان مثال پرداخت خمس سخت است اما هنگامی که پرداخت شد، برکت به مال و زندگی شخص می آید.
کسانی که وارد این غار شدند، قبل از آن دستور العمل و استراتژی نداشتند بلکه به راحتی وارد این غار شدند و خود را به امام (علیه السلام) سپردند و از ایشان تعین تکلیف می کردند.
ویژگی عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) این است که نقطه اتصال آدمی به خداوند و امام زمان (عج) را تثبیت و تقویت می کند و زندگی سعادتمندانه را تضمین می کند.
تمام هدف باید آن باشد که خود را به کشتی نجات برسانیم. از آنجا به بعد امام خود ما را حفظ می کند.
جلسه سیزدهم
وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿کهف/١٩﴾
خداوند می فرماید که مدت توقف بر آنها معین و مشخص نبود و متوجه گذر زمان نبوده اند. بنابر این جریان، رجعت و قیامت امری واقعی و نفی ناپذیر است.
کسی که به این غار پناه ببرد، زندگی و زمان برای آنها برکتی دارد و اما کسی که اعراض از ذکر خداوند بکند، زندگانی ننگ باری خواهد داشت. (و مَنْ اَعْرَضَ عَن ذِکری فانَّ لَهُ معیشتاً زنکا) روایت است آنکس که قصد خدمت خالصانه می کند، خداوند زندگی اش را مدیریت می کند.
زندگانی ما باید بگونه ای باشد که نشان دهد، مولا داریم و ما بنده ایم. اگر کار را به بزرگتر بسپاریم او به خوبی و شایستگی زندگی فرد، را می چرخاند.
شیطان بعد از کسب نورانیت در این مجالس، اصرار بر از بین بردن آن دارد. سعی بر پیدا کردن الفاظ و اذکار نباشیم، بلکه چیزهایی را که کسب کردیم را حفظ نماییم.
راه حفظ این نورانیت کسب شده، ورود و خارج نشدن از کهف حصین است.
برای ماندن در این کهف سه کار باید انجام دهیم
۱. سعی و تلاش نماییم دلمان را نسبت به امور دنیوی، بی رغبت کنیم (وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ )
۲. جز خدا را چیزی را قصد پرستش و پیروی نداشته باشیم (وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ)
۳. پناه بردن به کهف و امام (علیه السلام). برنامه ای در صبح و شب برای خواندن مقتل امام حسین (علیه السلام) به مقدار اندک داشته باشیم و در این امر نیت همراهی با امام زمان(عج) را بکنیم. و هر گاه هم از این امر غافل شدیم، مجدداً عمل را از سر گیریم.
دیدگاه خود را بنویسید