جلسه اول

قیاس، اشتباهی رایج در موضوعات الهی

از رایج ترین خطاهایی که ما در ارتباط با مقولات الهی مرتکب می شویم   این است که آنها را وارد مقوله قیاس می کنیم و آنها را با موضوعاتی که  خودمان با آنها سر و کار داریم هم رتبه قرار می دهیم و می سنجیم.

قیاس در موضوع عدل الهی

از موضوعاتی رایجی که اکثریت آن را به اشتباه وارد مقوله قیاس می کنند موضوع "عدل الهی" است.  مثلاً با دیدن کمبودها و کاستی هایی در زندگی خود و دیگران بلافاصله به  سراغ خدا می رود و با شکایت خدا را متهم می کند که : چرا من ؟ چرا این  فرزند ناقص الخلقه نصیب این شخص شده است ؟ و ... پس عدالت خدا کجاست ؟ . با کمی دقت می بینیم چنین نگرشی کاملاً اشتباه است زیرا اگرچه همه این  اتفاقات به اراده خدا افتاده است ولی همه ی آنها مورد رضایت خداوند نیست  بلکه بسیاری از آنها بدست خود ما ایجاد شده است زیرا که این عالم دار  اختیار است و اختیار داشتن یعنی هرکس هر چه را که انتخاب می کند بتواند  انجام دهد و همانطور که خداوند گفته است مصیبت ها از جانب خود ماست و خیرات  و نیکی ها از جانب اوست. ولی من به آنچه که خود و دیگران اختیار کرده ایم  نظر نمی کنم و بلافاصله نتایج آن اختیارات را جبری می دانم که خداوند بر ما  حاکم کرده است.

پس با این توضیحات متوجه می شویم که وجود بدی ها و زشتی ها و یا ظلمی  که عده ای بر عده ی دیگری روا می دارند نشان از جبر و یا قدرت نداشتن خدا  نیست. بلکه هرکس در این دنیا از جانب خدا اختیار دارد تا هر آنچه را که می  خواهد انجام دهد و نتایج این اختیارت هم در این دنیا و هم در آخرت به او  بازگردانده می شود.

آیات و روایات پیرامون وصف دنیا و رفتار با آن

در فرازی از خطبه ۱۰۹ نهج البلاغه از امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده  است که : «پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دنيا را خوار مى ‏شمرد و در  نزد ديگران خوار و بى مقدار معرّفى می فرمود. و مى‏دانست كه خداوند براى  احترام به ارزش او دنيا را از او دور ساخت و آن را براى ناچيز بودنش به  ديگران بخشيد. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از جان و دل به دنيا  پشت كرد، و ياد آن را در دلش ميراند. دوست مى ‏داشت كه زينت‏ هاى دنيا از  چشم او دور نگهداشته شود، تا از آن لباس فاخرى تهيّه نسازد، يا اقامت در آن  را آرزو نكند، و براى تبليغ احكامى كه قطع كننده عذرهاست تلاش كرد، و امّت  اسلامى را با هشدارهاى لازم نصيحت كرد، و با بشارت‏ها مردم را به سوى بهشت  فراخواند، و از آتش جهنّم پرهيز داد.»

خداوند در آیه ۳۳ سوره زخرف می فرماید : «وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ  النّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ  لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّة وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ»  اگر  (تمکن کفّار از مواهب مادى) سبب نمى شد که همه مردم امت واحد (گمراهى)  شوند، ما براى کسانى که به (خداوند) رحمان کافر مى شدند خانه هائى قرار مى  دادیم با سقف هائى از نقره و نردبان هائى که از آن بالا روند.

امام سجاد (علیه السلام) در تفسیر این آیه (۳۳/زخرف) می فرمایند که  مراد از امت واحد شدن مردم کافر شدن تمامی امت پیامبر(صلی الله علیه و آله)  است؛ که اگر از هر آنچه که مواهب این دنیاست به کافران می دادیم دیگر کسی  از امت پیامبر بر دین اسلام باقی نمی ماند.

پس با مشاهده گوشه کوچکی از روایات و آیات پیرامون وصف این دنیا به  روشنی می یابیم که ارزش این دنیا به چه میزان است و در نزد خدا که خالق ما و  این دنیاست و فرستادگان او از چه جایگاهی برخوردار است. و اگر ما به خدا و  فرستادگان او ایمان داریم می بایست در مسیر چنین دیدگاهی قدم برداریم و  سعی کنیم اینگونه به دنیا نظر کنیم.

دنیا خود متذکر است

دنیا با همه ویژگی هایی که دارد خود به خود ما را متذکر می کند. البته  اگر سعی نکنیم که این تذکرات را نبینیم و خود را فریب دهیم. گذر فصل ها،  آمدن روز و شب و خورشید و ماه، از دنیا رفتن سایرین و اطرافیان و ... همگی  از تذکرات این دنیا هستند. ولی اگر من نخواهم آنها را نبینم و خود را فریب  دهم دیگر این نشانه ها برای من فایده ای نخواهد داشت.

جلسه دوم

 خلقت و ماهیت دنیا

خداوند دنیا را سراسر خیر خلق نموده است و جوانب شر و بدی آن، از سوی  ماست. این شر و بدی ریشه در اختیار موجود مختار دارد و ظلم از جانب خالق  نیست.دنیای پر از ظلم و ستم که بدست موجود مختار به این شکل در آمده است  مورد رضایت خداوند متعال نیست و خداوند رضایت خود را حاکم نمی کند چون دنیا  دار اختیار است و او اراده و فعل مخلوق را ممکن می سازد اما لزوماً بدان  راضی نیست.

برگزیدگان الهی

ملائک در هنگام خلقت انسانها از خداوند سوال نمودند چرا آنها را با  وجود خونریزی و قتل، خلق می کنی؟! خداودند پاسخ فرمودند من چیزی می دانم که  شما از آن اطلاع ندارید. و در روایتی آمده است که خونریزی و قتل اشاره به  واقعه عاشورا دارد. خداوند متعال چرا ائمه علیهم السلام را که در امتحانات  الهی سربلند بودند را در این دنیا فروفرستاد؟ با نگاه به زندگانی ائمه  علیهم السلام مشاهده می کنیم ایشان سراسردر ظلم و مصیبت زندگی کردند.  خداوند متعال از میان تمامی مخلوقات خویش عده ای را اختیار نمود و برگزید.

دشمنان برگزیدگان الهی

برگزیدگان الهی که ریشه و اصل کل خیراند در طرف مقابل؛ دشمنان ایشان  کثیف ترین و خبیث ترین مخلوقات عالمند. چون این برگزیدگان الهی میزان  خلقتند و خداوند ایشان را بر روی زمین فروفرستاد تا مابقی مخلوقات وضع و  جبهه گیری خود را در برابر این معیار و محک الهی مشخص و آشکار  نمایند.دشمنان برگزیدگان الهی تا به امروز پیرو و حامیانی دارند.

میزان الهی تنها در قیامت و برای حسابرسی کارکرد ندارد بلکه در این دنیا علاقه و محبت به ایشان نشان وجود خیر در آدمی است.

خداوند این برگزیدگان الهی را بر روی زمین آورد تا مردم ایشان را نه  با چشم سر بلکه با چشم دل ببینند و خداوند رضایت خود را در رضایت ایشان و  رضایت مجسم خود را حضرت صدیقه سلام الله علیها قرار دارد.

جلسه سوم

خلیفه خدا کیست ؟

 یکی از تعابیری که در قرآن به آن اشاره شده و بسیار در مورد آن  تفسیرهای مختلف از افراد ارائه شده است عبارت "خلیفه الله" است. معروفترین  آیه که پیرامون این عبارت ارائه شده است آیه  ۳۰ سوره بقره است : «وَإِذْ  قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً ....  ». بسیاری معنای این عبارت را تعبیر به بنی آدم یا همان بشر می کنند. یعنی  اینکه تک تک انسان ها به واسطه انسان بودنشان خلیفه خدا در زمین است. چنین  تعبیری کاملاً اشتباه است زیرا کسی که جایگاه خلافت خدا در زمین را بر  عهده دارد می بایست صفات خدایی و الهی در او نمایان باشد و به روشنی مشخص  است که همه ی انسان ها دارای چنین شرایطی نیستند. جنگ ها، ظلم ها و ستم ها  تمامی دلیل بر این صحبت است. خلیفه خدا کسی نیست جز پیامبر(صلی الله علیه و  آله) و ائمه (علیهم السلام). زیرا ایشان تنها کسانی هستند که بنده واقعی  خدا هستند و چیزی از ایشان سر نمی زند مگر به خواست و رضایت خدا.

دلیل قرار دادن خلیفه در زمین 

حال ممکن است این سؤال در ذهن ایجاد شود که دلیل تعیین و انتخاب کردن  خلیفه خدا در زمین چیست ؟ مگر امکان نداشت که خدا دستوراتی را بدهد و مردم  تنها با مواجهه با این دستورات زندگی خود را پیش ببرند؟. برای پاسخ به این  سؤال کافی است به خود نگاه کنیم. آیا تنها با دانستن احکام و دستورات الهی  به تمامه آنها را انجام می دهیم و به عبارت بهتر راه سعادت را پیموده ایم  ؟. دلیل وجودی خلیفه خدا علاوه بر تذکر و یادآوری احکام الهی برای نجات ما  آمده است تا ما را از منجلابی که خود آن را به وجود آورده ایم بیرون بکشند.

رسیدن به معرفت خدا با مشاهده خلفای الهی

یکی دیگر از کارکردهای ارسال خلفای الهی آن است که با مشاهده مشی و  زندگی آنها به درک و معرفت بهتر و بیشتری نسبت به خداوند دست پیدا می کنیم. زیرا ایشان اسوه کامل و بدون نقص معرفت خدا هستند و خدا را آنگونه که  شایسته اوست می شناسند. به عنوان مثال می توان به ماجرای رو به رو شدن حرّ  با حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) اشاره کرد که با ابراز پشیمانی و آمدن خدمت  آن حضرت به توابیت و رحمانیت خدای مهربان پی برد و او را با تمام وجود درک  کرد.

شناخت بهتر معرفت بیشتر

یکی از عوامل تأثیر گذار در معرفت آن است که آدمی نسبت به یک موضوع  شناخت بیشتر و کامل تری پیدا کند. در موضوع فرستادگان الهی شما با شناخت بهتر و بیشتر ایشان می توانید معرفت کامل تری از خدا را به واسطه دیدن  زندگی و سیره ایشان کسب کنید. زمانی که شما پیامبر(صلی الله علیه و آله) را  از طریق قرآن و کلام خدا می شناسید می بیند که آن حضرت به چه اندازه  مهربان، رئوف، بخشنده، مظلوم، دلسوز و ... است. از این رو زمانی که رفتار  او در ناملایمات زندگی مشاهده می کنید و ظلم هایی که به آن حضرت روا گردیده  است را متوجه می شوید بیشتر خدایی بودن او و بنده بودنش را درک می کنید.

چرا دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) دشمن خدا هستند ؟

همانطور که گفته شد دیدن زندگی اهل بیت (علیهم السلام) و ویژگی هایی  ایشان خدایی بودن آنها را بر همگان روشن می کند. لذا دشمنی با ایشان دشمنی  با خوبی ها یا به عبارت بهتر دشمنی با خود خداست. مثال بارز این امر واقعه  کربلا است که بر همگان حجت تمام شد 

دنیا محل نمایش مظلومیت و ظالم بودن مطلق

از دیگر حکمت های این دنیا آن است که خدا با فرستادن برگزیدگانش می  خواهد به همگان نشان دهد که این افراد چه کسانی هستند و چه ویژگی هایی  دارند و از طرفی کسانی که با ایشان دشمن هستند بروز و ظهور پیدا کنند و  پستی و پلیدی  آنها بر همگان نمایان شود. زندگی اهل بیت(علیهم السلام) به  تمامه مصداق بارز این حکمت است. ظلمی که همواره بر تک تک ایشان انجام شد و  تحمل و صبری که ایشان بر این سختی ها و شقاوت ها از خود نشان دادند.

مقابله با سنت الهی

همانطور که گفته شد خداوند در این دنیا و برای همگان در همه زمان ها  نشان داده است که برگزیدگانش چه کسانی هستند و دشمنان ایشان که دشمنان خدا  هستند کیستند و چه ویژگی هایی دارند. لذا همیشه برای مقابله با این روشنگری  سعی شده است که وقایعی که در طول تاریخ بر اهل بیت(علیهم السلام) گذشته  است را پنهان و کتمان کنند، آثار تاریخی به جا مانده از ایشان را از بین  ببرند، مطالب تاریخی را تحریف کرده و یا از بین ببرند و ... . ولی هیچگاه  به هدف خود نرسیده اند و نخواهند رسید زیرا از ابتدای تاریخ و تا آخر الزمان ملاک خداوند اهل بیت (علیهم السلام) بوده اند و خواهند بود.