فایل های صوتی :

   970630_کربلا از منظر عقل-جلسه اول.mp3

    970631_کربلا از منظر عقل-جلسه دوم.mp3

    970701_کربلا از منظر عقل-جلسه سوم.mp3


جلسه اول

طرز فکر غلطی در بین مردم رایج شده که ماجرای سیدالشهدا(علیه السلام) و  عزاداری برای حضرتش متعلق به متدین ها می باشد. حال آن که در همه جای دنیا  افرادی دیده می شوند که با مذاهب گوناگون برای ایشان نذر می کنند و مراسم  برپا می دارند.اگر از منظر عقل به واقعه ی کربلا و روز عاشورا نگریسته شود، این دیدگاه باید تغییر کند.از ابتدای ماجرا و حرکت کاروان که برای بیعت به سمت کوفه میایند، و بعد پیمان شکنی کوفیان، دعوت را پس گرفتن و به جای میزبانی ظلم کردن.. تا عصر  عاشورا و شهادت، حمله، سوزاندن خیمه ها و اسارت.. رفتارهایی از سپاه مقابل  امام حسین(علیه السلام) سر میزند که همه ی عالم آن را تقبیح می کنند!
خود حضرت به دشمن خطاب می کنند که...
"إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَ كُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ"
انسانی که دارای عقل است اگر امری خلاف انسانیت ببیند یا ظلمی را بنگرد که مصیبت زاست، به طور طبیعی عاطفه اش تحریک می شود و منقلب می گردد.
امر امام حسین(علیه السلام) از باب حجیتش چه در قیامت و چه در زمانه ی  ظهور، امری است که متعلق به همه ی عالم می باشد. و چون امام زمان(علیه  السلام) هم بر همه ی عالم امام هستند، وقتی فرمایش می کنند که …أَلا یا  أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن قَتَلوهُ عَطْشاناً…
به حکم عقلی که خوبی و بدی را تشخیص می دهد، مردم جهان بعد فرمایش حضرت، واقعیت را می بینند و راه خود را انتخاب می کنند.
پس واقعه ای که در روز عاشورا اتفاق افتاد، فاجعه ای است انسانی، نه دینی. و مصیبتی است برای همه ی عالم
... «مُصِیبَه مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض»

جلسه دوم

خدای متعال برای انسان ها دو حجت درونی(عقل) و بیرونی(فرستادگان الهی) قرار داده است.
آدمی با نور عقل بعضی رفتارها را حسن می داند و در مقابل عمل زشت را تقبیح می کند و ثواب و عقاب او هم بر مدار همین عقل می چرخد.
در روایات برای انسان چند صفت هم ردیف عقل قرار گرفته است و بررسی واقعه ی  کربلا نشان می دهد که دشمنان سیدالشهدا(علیه السلام) از این صفات بی بهره بوده اند...


حیا و عقل
هر انسانی که متولد می شود حیا در او شکل می گیرد و در سرشت او هست؛ و اساسا بی حیایی تعلیم کردنی است نه حیا!
روایاتی از امیرالمومنین (علیه السلام) درباره ی حیا بدین شرح است:

  •  أعقَلُ النّاسِ أحْياهُم . خردمندترين مردم، با شرم ترين آنهاست .
  • اَلحَياءُ سَببٌ الي كُلِّ جَميلٍ. حيا  وسيله ی  هرگونه جمال و خوبي‌ است.
  • الْحَیَاءُ مِنَ الْإِیمَانِ . شرم، از ایمان است.
  • كَثْرَةُ حياءِ الرّجُلِ دَليلُ إيمانِهِ . شرمِ زياد مرد نشانه ايمان اوست.
  • لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا حَیَاءَ لَه. ایمان ندارد كسى كه حیا ندارد.
  • لا حياءَ لِمنْ لا دِينَ لَهُ . شرم ندارد كسى كه دين ندارد .
  • مَن لَم يَسْتَحيِ مِن النّاسِ لَم يَسْتَحيِ مِن اللّه سبحانَهُ . كسى كه از مردم شرم نكند، از خداوند سبحان نيز شرم نمى كند .
  • أحسَنُ الحياءِ اسْتِحْياؤكَ مِن نَفْسِكَ . زيباترين حيا، حياى تو از خويشتن است.

کربلا و بی حیایی سپاه دشمن

اگر حیا را از فرد بگیرند، به یک معنا عقل او را گرفته اند و بدین ترتیب چیزی برایش باقی نمی ماند.

توصیفی که از یزید آمده این است که «وَ یَزِیدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ  الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ»

یعنی لشگر یزید ملعون و بقیه ی دشمنان، معصیت های فحشا گونه ی خود را شراکتی انجام می دادند و انقدر علنی گناه می کردند که قبح بعضی کارها برایشان ریخته بود!  

و کربلا نشان می دهد که دشمنان سیدالشهدا(علیه السلام) از حیا بویی نبرده بودند...

یکی از مواردی که برای به حیا رسیدن مانند اکسیر عمل می کند، شرکت در مجلس  روضه و گریه بر مصیبت سیدالشهدا(علیه السلام) است. معمولا رفتارها بعد از  زیارت و روضه مودبانه می شود و اساسا زندگی انسان بعد از این مراسم آغاز می  گردد.

لذا شیطان برای این مجالس شبهه افکنی می کند و تلاش می نماید تا انسان را به هر بهانه ای از این فضا دور کند...

بعد از ماجرای کربلا وقتی امام سجاد(علیه السلام) برای مردم خطبه می خوانند، مردم به گریه میفتند و گویی تازه به فطرتشان بر میگردند و پشیمان می شوند! و قیام هایی مانند توّابین شکل می گیرد...

امام زمان (علیه السلام) هم با همین رمز جهان را بیدار خواهند کرد که:

...ألا يا أهل العالم إن جدّي الحسين علیه السلام قتلوه عطشانا... طرحوه عريانا... سحقوه عدوانا...

جلسه سوم

بی حیایی سپاه دشمنان سیدالشهدا(علیه السلام) کار را به جایی رساند که مصداق این آیه شدند:
“ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا  بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ  ” آیه ۱۰ سوره روم
یعنی پله به پله به سمت زشتی رفتند و بدون اظهار پشیمانی به ظلم خود ادامه دادند...
بر اساس روایت کسی که دشمن امیرالمومنین(علیه السلام) باشد، نفس این دشمنی او را به گمراهی می کشاند.
مردم اگر عقل خود را میزان قرار دهند، به سرعت حق قابل تشخیص است و از کار  قبیح بدشان میاید. لذا در مجلس یزید وقتی فرستاده ی روم که برای جشن در این  مراسم شرکت کرده بود، سر مبارک امام حسین(علیه السلام) را می بیند از یزید و دینش اعلام بیزاری می کند...

انصاف و عقل
دومین صفتی که جز بنیان های اخلاقی می تواند هم ردیف عقل قرار گیرد، انصاف است.

  •  الإمامُ الصّادقُ عليه السلام :مَن يَضْمَنُ لي أربعةً بأربعةِ أبياتٍ في  الجَنّةِ ؟ : أنْفِقْ و لا تَخَفْ فَقرا ، و أفْشِ السَّلامَ في العالَمِ ،  و اتْرُكِ المِراءَ و إنْ كنتَ مُحِقّا ، و أنْصِفِ النّاسَ مِن نَفسِكَ .
    امام صادق عليه السلام :چه كسى چهار چيز را به من تضمين مى دهد، تا من چهار  خانه در بهشت براى او تضمين كنم؟ انفاق كن و از تنگدستى مترس، سلام گفتن  را در جهان رواج ده، بحث و جدل را وا گذار هر چند حق با تو باشد، و با مردم  به انصاف رفتار كن.
  •  پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : مَن واسَى الفَقيرَ ، و أنصَفَ النّاس مِن نَفسِهِ ، فذلكَ المؤمِنُ حَقّا .
    كسى كه به تهيدست كمك مالى كند و نسبت به مردم، از خود انصاف به خرج دهد چنين كسى مؤمن حقيقى است.
  •  قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: أَ لَا أُخْبِرُكُمْ  بِخَيْرِ خَلَائِقِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ  وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ الْإِحْسَانُ إِلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَيْكَ وَ  إِعْطَاءُ مَنْ حَرَمَكَ
    رسـولخـدا (ص ) فـرمود: بهترين اخلاق دنيا و آخرت را بشما خبر ندهم ؟ گذشتن  از كسى است كه بتوستم كرده و پيوستن با كسيكه از تو بريده و نيكى باكسي كه  بتو بدى كرده و بخشيدن به كسي كه ترا محروم ساخته
  •  امام على عليه السلام : غايَةُ الإنصافِ أن يُنصِفَ المَرءُ نفسَهُ .
    اوج انصاف اين است كه انسان [از ]خودش واخواهى كند.
  •  امام صادق(عليه السلام) : «سَيِّدُ الاَعْمَالِ ثَلاَثَةٌ إِنْصَافُ  النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ حَتَّى لاَ تَرْضَى بِشَيْء إِلاَّ رَضِيتَ لَهُمْ  مِثْلَهُ»
    برترين اعمال سه چيز است و امام(عليه السلام) اوّلين آن را رعايت انصاف  درباره مردم شمرد و در تفسير آن مى فرمايد: بايد به گونه اى باشد که هرچه  را براى خود مى خواهى مانند آن را براى ديگران هم بخواهى».
  •  وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ  اَللَّهُ تَعَالَى : يَا ابْنَ آدَمَ أَ مَا تُنْصِفُنِي أَتَحَبَّبُ  إِلَيْكَ بِالنِّعَمِ وَ تَتَبَغَّضُ إِلَيَّ بِالْمَعَاصِي خَيْرِي  إِلَيْكَ نَازِلٌ وَ شَرُّكَ إِلَيَّ صَاعِدٌ وَ لَمْ يَزَلْ وَ لاَ  يَزَالُ فِي كُلِّ يَوْمٍ مَلَكٌ كَرِيمٌ يَأْتِينِي عَنْكَ بِعَمَلٍ  قَبِيحٍ يَا اِبْنَ آدَمَ لَوْ سَمِعْتَ وَصْفَكَ مِنْ غَيْرِكَ وَ أَنْتَ  لاَ تَدْرِي مَنِ اَلْمَوْصُوفُ لَسَارَعْتَ إِلَى مَقْتِهِ.
    رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود خداي متعال مي فرمايد : اي فرزند ادم  ايا انصاف نمي دهي كه من با تو به وسيلۀ نعمتي كه به تو ارزاني داشتم دوستي  مي كنم و تو تنفر خودت را با نافرمانيت به من نشان مي دهي خير من به سوي  تو سرازير است و شر تو به من مي رسد و هميشه ملكي هر شب و روز اعمال زشت تو  را به سوي من مي اورد اي پسر ادم اگر توصيف خودت را از غير مي شنيدي و نمي  دانستي كه اين وصف چه كسي است فورا از او متنفر مي شدي ...

    کربلا و بی انصافی سپاه دشمن
    از ابتدا تا انتهای داستان کربلا، بی انصافی غوغا می کند...
    این خانواده به دعوت خود کوفیان آمده بودند و دشمن میزبانی خود را پس  گرفت.. ایشان را کنار آب محصور کردند...سی هزار نفر مقابل حدود صد و ده نفر  در میدان جنگیدند.. کودکان برای دفاع به میدان رفتند..
    تشنه شهیدشان کردند... حمله به خیمه ها اتفاق افتاد... بانوان را اسیر گرفتند ... و ارباً ارباًی گزارش مقتل توجیهی نداشت...
    خلاصه اینکه دشمنان سیدالشهدا ( علیه السلام) به لحاظ عقلی عمل قبیحی انجام دادند و در وجودشان نه حیایی بود و نه هیچ انصافی ... !
    "اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنْسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ"
    آیه ۱۹ سوره مجادله