جلسه اول

 راه های معرفت

راه شناخت و معرفت ، مواجهه و مشاهده است. اما اگر به خود آن چیزی که  قرار است معرفی گردد مستقیماً دسترسی نداشته باشیم به دو گونه عمل می  کنیم:۱- شنیدن وصف او از دیگران۲- تصویر سازی از آن چیز با قیاس و تصور

روشن است که هر دو روش غلط بوده و به نتیجه مطلوب لزوما ما را نمی‌رساند. 

آیه و نشان الهی 

خداوند مخلوقاتی دارند که آن ها را نشانه و آیه خود قرار دادند. مانند شتر حضرت صالح(علیه السلام) که در ظاهر با بقیه شترها فرق نداشت ولی آن  شتر آیه خداوند بود.

کلام خداوند، آیه‌ای است که در ظاهر مثل یک کتاب عربی بوده اما تفاوت اساسی و ماهوی با آن دارد.

آیه، ما را به صاحب آیه رهنمون می نماید و ما را متوجه صاحب آیه می نماید. مانند عصای حضرت موسی(علیه السلام) که ساحران بعد از اژدها شدن آن،  خدا را دیدند و به او ایمان آوردند و دیگر عصا و اژدها توجه آن ها را جلب  ننمود.

چرا ما آیات خداوند را آیه نمی بینیم ؟

کسانی که کلام خداوند را از زبان  پیامبر(صلی الله علیه و آله) می شنیدند، خداوند را وجدان می کردند حال ما در ارتباط با آیات الهی و امیرالمؤمنین(علیه السلام) به عنوان آیت عظمای الهی چگونه برخورد می کنیم؟ تا بحال شده است قرآن را به نیابت از تالی آن بخوانیم؟

ائمه(علیهم السلام) آیات خداوند هستند

شتر، ماه، شمس و همسر آیات خداوندند، اما به راستی چرا نمی توانند بربتابند که ائمه(علیهم السلام) آیات الهی باشند

امیرالمؤمنین بزرگترین آیه الهی است و به یک تعبیر بهتر، منشاء آیات الهی اند.

موضع گیری نسبت به آیه الهی، نشان ایمان به خداوند می باشد هر کس در  مواجهه با شتر صالح(علیه السلام) به عنوان آیه وضع خود را نسبت به خداوند نشان داد.

جلسه دوم

در جلسه پیش به این نکته متذکر شدیم که به چه میزان وقت و زمان برای شناخت  امام علیه السلام صرف می نماییم و در مقابل برای مسائل مادی به چه مقدار  زمان صرف می کنیم. در ادامه به دو راه نادرست در معرفت ایشان اشاره شد و  گفته شد با این دو طریق، راهی به شناخت ایشان نخواهیم داشت. و در ادامه  گفته شد آیت عظمی الهی، امیرالمومنین علیه السلام می باشد.

امیرالمؤمنین علیه السلام؛ ریشه عداوت دشمنان دین

اهل بیت علیهم السلام شدیدترین و بزرگترین اشخاص در اقبال و ادبار  مردمان، در طول تاریخ بوده اند.چون ایشان، میزان و معیار ایمان مردمان بوده  اند و آنهایی که با خداوند دشمنند با ایشان دشمنی در حد بالای خشونت دارند  و در مقابل آنهایی که مؤمن به درگاه الهیند، مشتاق و علاقمند ایشان می  باشند و این مسئله را نیز امروزه مشاهده می کنیم.( مثلاً راهپیمایی عظیم  اربعین و در طرف دیگر خشونت داعش در برابر شیعیان)

این عداوت و دشمنی با اهل بیت علیهم السلام، نشان از زنده بودن این  حقیقت دارد. و ریشه دشمنی دشمنان دین، تنها امیرالمؤمنین علیه السلام است  زیرا نه با مشرکین کاری دارند نه با آنانی که قرآن را قبول ندارند.

ثقلین، تجلی آیات الهی

پیامبر (ص) دو چیز گران بها در میان مردم قرار دادند، که راه دسترسی  به آیات الهی اند. . قرآن و حجت الهی علیه السلام، دو ثقل دین اند که  همواره در زمین حضور دارند.

قرآن چیست که باید آن را وقار نمود؟ حرمت آن بخاطر کلام خداوند است که  در آن نقش بسته است اما چرا دشمنان دین، این حرمت و شأن را برای ثقل دیگر  قائل نیستند؟! در حالیکه حقیقت آیات در درون آنهاست.(سوره عنکبوت /۴۹)

موضع گیری افراد در برابر حقائق

اشخاص با موضع گیری خود در مواجهه با آیات الهی ، بهره خود را به آن  نحو که نیت دارند، می برند. در قرآن این نکته به سادگی بیان شده است که  کسانی هستند در مقابل قرائت آیات الهی، ایمان آنها افزون می گردد (انفال  /۲) و یا در آیه دیگر، یکجا قرآن برای مومنان، شفاء و رحمت است و همین قرآن  برای کافران، خسران و زیان! (اسراء/۸۲)

ویژگی چیزی که الهی است این است که آن هنگام که ظاهر گردید، مردمان را به دو دسته مومن و یا کافر تقسیم می شود.

و امیرالمومنین علیه السلام به عنوان آیت عظمی الهی نیز همین گونه می باشد.امیرالؤمنین علیه السلام نیز به عنوان معیار و میزان الهی، کفر کافران و نفاق منافقان را بر ملا می گرداند.

راه آیه یافتن آیات

راه پی بردن به آیتیت آیات الهی، ایمان است. بعضی با شنیدن آیات قرآن و  فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام ایمانشان اضافه می گردد و بعضی بغض و  کفرشان افزون می گردد. 

جلسه سوم

 وابسته بودن هویت بعضی به حزب یا یک شخص 

بعضی افراد علاقمند به یک شخص و یا یک حزب هستند بگونه ای سعی دارند  خودشان را به واسطه آن معرفی نمایند.این افراد گویی ، هویت مستقلی ندارند و  هویتشان وابسته به یک شخص و یا یک سری هیجانات  است. و آن افراد به تنهایی گویی تهی می باشند و شخصیت آنها قائم به آن شخص یا گروه است.

بصیرت، خواست خداوند متعال از مردمان

آن چیزی که خداوند متعال از بندگان خویش خواسته است، عمل از روی بصیرت می باشد.

قُلْ هَـذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْ  وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ  (یوسف / ۱۰۸)

خداوند ما را به بصیرت و عقل کردن توصیه نموده است. آدم عاقل و بصیر ،  سعی بر درست عمل کردن خواهد داشت. بصیرت مربوط به قلب هر شخص می باشد و آن چیزی که در آخرت مورد سوال قرار می گیرد درون ماست نه آن حزب یا گروهی که  بدان متصل هستیم.و این وابستگی در مواقع تنهایی از بین می رود از اینرو هرکس با باید ببیند چقدر می تواند در تنهایی، خود را تحمل کند . و توبه  زمانی معنا می گیرد که ما به درون و هویت خودمان رجوع کنیم نه بدان چیزی که  متصل هستیم. 

آیت الهی، امری فردی و شخصی 

آن هنگام که حضرت موسی (ع) عصای خود را انداخت، و آن عصا تبدیل به اژدها گردید، آیا معجزه خود را برای دیگران شرح و توضیح دادند؟ یا خود آیه  روشنگری کرد؟ البته بعضی در برابر آیتیت آن کفر ورزیدند و بعضی ایمان  آوردند.

ما نیز به چه میزان آیات الهی را (خواب، ازدواج، اختلاف زبان و...) را آیه می دانیم؟! خداوند می فرماید آیا آیات مرا نمی بینید آیا عقل نمی  کنید؟ 

هر شخصی که خود را در برابر آیه، منفعل قرار دهد، آیه الهی را می یابد و نیازی به شرح آن نمی باشد.

هویت و موضع ما در برابر خدا و حجج او چیست؟

خداوند کریم در سوره انسان آیه ۸ می فرمایند: وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا 

اجمال این داستان اینگونه بوده است که امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و حسنین علیهم السلام، سه روز متوالی روزه بودند و سه گروه مسکین و یتیم و  اسیر در هنگام افطار آمدند و عرض حاجت کردند و ایشان آنها را اطعام نمودند و  برای خود این حضرات چیزی باقی نمی ماند.

فعل اطعام در این آیه مضارع بکار برده شده است و این نشان این خانواده می باشد که هنوز آنها بر اطعام این سه گروه اهتمام دارند. یکی از ویژگی  اهل بیت علیهم السلام، این است که اول به فکر دیگرانند سپس به فکر خودشان.  اطعام هم معنوی می باشد هم مادی. 

حال چرا ما احساس اطعام ایشان را نداریم؟ چون خود را جز سه گروه یتیم و مسکین و اسیر قرار نمی دهیم. 

در این میان گریه بر مصیبت امام حسین (علیه السلام) شاه کلید بندگی و مسئلت از درگاه خداوند است.