فایل های صوتی :
970619-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه اول.mp3
970620-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه دوم.mp3
970621-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه سوم.mp3
970622-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه چهارم.mp3
970623-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه پنجم.mp3
970624-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه ششم.mp3
970625-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه هفتم.mp3
970626-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه هشتم.mp3
970627-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه نهم.mp3
970628-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه دهم.mp3
970629-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه یازدهم.mp3
970630-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه دوازدهم.mp3
970631-محوریت پیامبر اکرم در خلقت-جلسه سیزدهم.mp3
جلسه اول
نزاع بر سر دین و فرستاده ی خدا
در دنیا یکی از درگیری ها و اختلافات مهم بر سر دین است. یک عده از افراد دیندار هستند و یک عده بی دین، و عده ای هم خود را ضد دین معرفی میکنند و ضد دینداران هستند. یعنی افراد دیندار پیغمبری را قبول دارند و طرف مقابل با آن ها بر سرجنگ هستند.
نکته ی مهم اینجاست که وقتی از "دین" سخن گفته می شود؛ حتما باید در آن دین کسی وجود داشته باشد که ادعا میکند از جانب خداوند آمده است و اساسا دین از همین جا کلید میخورد.
قرآن کریم هم وقتی از اقوام گذشته یاد می کند به این امر اشاره دارد که مردم آن فرستاده ی خدا را تکذیب می کردند؛ نه اینکه لزوما با احکام مشکل داشته باشند.
این نزاع در همه ی ادیان وجود دارد؛ در اسلام نیز.
در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) منافقین تظاهر به دینداری می کردند اما بعد رحلت ایشان، امیرالمومنین (علیه السلام) را جانشین ایشان نمی دانستند.
پس درفضای مسلمانی و بیرون از آن که با اسلام درگیرند، دعوا بر سر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است.
حال واقعا اگر کسی ایشان را فرستاده ی خدا بداند چگونه عمل میکند؟ مگر می تواند از فرمایش ایشان تخطی کند؟
اما خلیفه ی دوم از جانب خود می گوید: «متعتان محللتان في زمن رسول الله و انا احرمهما و اعقاب عليهما»
حرام و حلال کردن چیزی ادعای پیغمبری است! یعنی خود را هم دوش پیغمبر معرفی کردن...!
درصورتیکه اهل بیت (علیهم السلام) همواره می فرمودند که ما شریعت جدید نداریم و همه چیز را از جانب پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل می کنیم و وصی ایشان هستیم و حلال و حرامی را که ایشان تعیین کرده، تغییری نمی دهیم.
امروز هم سوال شیعه از غیر شیعه همین است.
که این افراد عده ای را به غلط از جانب خدا می دانند و به اعتبار سخن آنها امر و نهی می کنند؛ حکم قتل میدهند و غارت می کنند و...!
غافل از اینکه حجت خدا پیچیدگی ندارد و دین نزد آدم ها پیچیده نیست ...
أَلْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ
دین خدا به فرستاده اش تعریف می شود؛ یعنی اولین کار اطاعت آن فرستاده است نه انجام مناسک.
"وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ"... آیه ۶۴ سوره نساء
حلقه ی اتصال مخلوقات به خداوند همین فرستاده است و دینداری افراد اینجا معلوم می شود.
اگر فردی تسلیم بود می تواند بپذیرد که یک قطره اشک بر امام حسین(علیه السلام) چقدر ثواب دارد..
یا با هر قدم در زیارتش هفتاد حج نوشته می شود ..یا معامله به چه شکل می شود ربا و به چه شکل تجارت..
فرد تسلیم می پذیرد که "يُريدُ اللَّهُ بِکُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِکُمُ الْعُسْرَ"... آیه ۱۸۵ سوره بقره
چگونگی رفتار با ثقلین ملاک دوستی با رسول خدا(صلی الله علیه و آله)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که محور دین و اساس اسلام است؛ با مضمون حدیث ثقلین -که مورد تایید شیعه و سنی است- دو یادگار از خود به جا می گذارند و نحوه ی رفتار با این دو ثقل را گوشزد می کنند.
«...أني تارك فيكم الثقلين كتاب الله عز و جل وعترتي... وان اللطيف الخبير أخبرني انهما لن يفترقا حتى يردا علي الحوض فانظروني بم تخلفوني فيهما.»
پس طرز برخورد با متعلقات پیامبر(صلی الله علیه و آله) ملاک این دوست داشتن معرفی می شود.
و بعد ایشان وقتی نفاق سر بیرون می آورد، هجوم منافقین به سمتی می رود که متعلقات پیغمبر هستند و دعوا فقط بر در خانه ی امیرالمومنین(علیه السلام) و حضرت صدیقه(سلام الله علیها) است و بعدها کربلا...
این افراد با احکام و خواندن قرآن و نماز مشکلی ندارند و تنها نزاع بر سر فرستاده ی الهی است.
و قرآن درباره ی آنها می فرماید:
"الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا" آیه ۱۰۴ سوره کهف
این افراد از این امر مهم غافل هستند که در قیامت فقط قلب سلیم میخواهند و اعمال بدون ایمان ارزشی ندارد...
دشمنان پیامبر(صلی الله علیه و آله) ادعا می کنند که ایشان را قبول دارند، صحابه و زنان ایشان را بزرگ می شمارند و حتی بعدها سپاه عمر سعد ادعا می کنند که ما مدافع پیغمبر هستیم ! اما اطاعت اهل بیت (علیهم السلام) و لعن دشمنان ایشان را جایز نمی دانند!
پیغمبر خاتم(صلی الله علیه و آله)؛ اساس دین اسلام
بنابراین ، عقلا دین به فرستاده ی الهی استوار است.
و نقلا هم(یعنی به اعتبار قرآن و روایت) دین به پیغمبر معنا پیدا می کند و دین اسلام هم به پیغمبر خاتم (صلی الله علیه و آله).
ادعای مسلمانان هم همین را تایید می کند.
پس دعوا بر سر نسبت داشتن با پیامبر(صلی الله علیه و آله) است...!
در فضای کربلا هم سیدالشهدا(علیه السلام) در معرفی خودشان و نسبت داشتنشان با پیامبر(صلی الله علیه و آله) بارها و بارها تاکید می کنند.
زنگ خطر همین جاست!
اگر پیغمبر حذف شود و جای او کس دیگری گنجانده شود، می شود شرک! یعنی خدا به نحوی پرستیده شود که خود نگفته است و افرادی اطاعت شوند که خدا این دستور را راجع به آنها نداده است.
اساسا معنای عبد و بندگی هم همین است. یعنی خضوع، خشوع و اطاعت مطلق ایرادی ندارد. اما باید دید که این خضوع به فرمان خداست یا دیگری؟
اطاعت از ائمه(علیهم السلام) و خشوع در برابر پدر و مادر و حتی مومنان عبادتی است که برای خدا و به فرمان او باید انجام شود...
اما دشمنان کسانی را به پیغمبر(صلی الله علیه و آله)وصل کردند که امر خداوند نبود.
طبق روایت در قیامت فقط یک رشته معتبر است آن هم پیوند به رسول خدا (صلی الله علیه و آله).
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : كُلُّ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مُنْقَطِعٌ إِلاَّ حَسْبِي وَ نَسَبِي...
و درآخر یزید به جایگاهی می رسد که می خواهد ایشان را هم تکذیب کند!
درصورتیکه ائمه (علیهم السلام) برای حفظ این جایگاه پیامبر(صلی الله علیه و وآله)- محور بودن برای اسلام- تلاش فراوان کردند؛
چرا که این حلقه ی اتصال زمین به آسمان باید باقی بماند و ملاک رضا و سخط خداوند اوست.
کربلا و نزاع با یادگار رسول اکرم (صلی الله علیه آله)
در کربلا دشمنانی به میدان آمدند که ادعا می کنند پیروان پیغمبر هستند . در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده است که ایشان در مجلسی بعد از ذکر مصیبت های جنگ احد و موته می فرمایند :
«وَ لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ (عَلَیهِالسَّلام)...
ازْدَلَفَ عَلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ ...یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ ...کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِدَمِهِ ...وَ هُوَ بِاللَّهِ یُذَکِّرُهُمْ... فَلَا یَتَّعِظُونَ حَتَّى قَتَلُوهُ بَغْیاً وَ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً»
یعنی در سپاه دشمن سی هزار مرد دشمن ادعای مسلمانی داشتند و خود را امت پیامبر میدانستند!
اما مقابل سیدالشهدا(علیه السلام) ایستادند و ایشان را با ظلم شهید کردند...
[درصورتیکه رفتار با یادگار پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن امر مهمی بود که در قیامت و حوض کوثر از آن سوال میشود...]
ان شاءالله در ماه محرم با شرکت درمجلسی که شرافتش به نسبتش با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است؛ و تحت نظر ایشان است، توفیق باشد که حرمت ایشان نگه داشته شود و با توجه به حضرتش و آل او اشک ریخت...
جلسه دوم
شناخت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به عنوان اساس اسلام
در طول تاریخ ائمه(علیهم السلام) دائما نسبتشان را با پیامبر(صلی الله علیه و آله) بازگو می کنند و خود را آل ایشان معرفی کرده و وصی او می دانند. حتی در جنگ و در حال اسارت هم تاکید می کنند که مودت فی القربی که در قرآن به آن اشاره شده، ما اهل بیت هستیم.
در دین اسلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقش محوری دارند؛ پس باید جایگاه ایشان را دانست.
برای شناخت هر مخلوق، به لحاظ عقلی راه درست این است که از خالق او پرسیده شود که او کیست.
بنابراین برای شناخت پیامبر(صلی الله علیه و آله) هیچ راهی وجود ندارد جز معرفی خود خدای متعال و راهی به سوی خداوند و فرموده ی او نیست جز پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) و از پیغمبر و آنچه که او می داند و علمش را دارد، کسی آگاه نیست و فتح باب نمی شود مگر از سمت امیرالمومنین و اولاد او (علیهم السلام).
أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبَابَ...
اولین مخلوق؛ نور پیامبرخاتم (صلی الله علیه و آله)
این روایت راشیعه و سنی نقل کرده اند که
أَوَّلُ شَيْءٍ خَلَقَ اَللَّهُ تَعَالَى نُورُ نَبِيِّكَ يَا جَابِرُ... خَلَقَهُ اَللَّهُ ثُمَّ خَلَقَ مِنْهُ كُلَّ خَيْرٍ...
یعنی اولین چیزی که خلق شده نور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است و بعد انتشار خلقت از ایشان است. خدای متعال چیزی جز خیر خلق نمی کند. زشتی و بدی را موجوداتی خلق می کنند که خداوند به آنها اختیار مرحمت کرده است. چون دنیا دار امتحان است، انسان می تواند مرتکب کار زشت شود و کسی جلوی او را نمی گیرد؛ پس فاعل فعل شر موجود مختار است و هرچه از خدا و پیامبرش می رسد، همه خیر است و خوبی.
پس خدای متعال پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خلق می کنند و خلقت را از این نور منتشر می کنند...
اینکه پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) بر همه ی ذرات عالم ولایت دارند از این باب است.
"ألنَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ"... آیه ۶ سوره احزاب
ایشان از خود فرد به او مسلط تر است و این ولایت از شخص ایشان به سمت ائمه (علیهم السلام) پایین می آید..
"إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ" آيه ۵۵ سوره مائده
یعنی هم اکنون همه ی حیثیات وجود افراد در قبضه ی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) است و ولایت یعنی همین!
ولایت ایشان بر عالم از گذشته بوده و اکنون باید خود را به آنها سپرد و پذیرفت.
مبنای خلقت بر اساس رحمت الهی
حال این سوال پیش میاید که این خلقت که اولش از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) بوده و بسط خلقت هم از ایشان است، مبنای این خلقت و حکمتش چیست؟
خواست و مشیت الهی این بوده که اولین مخلوقش "حبیب" او باشد. لا حَبِيبَ إِلا هُوَ وَ أَهْلُهُ... و خدا میخواهد ایشان حبیب همه باشند.
رسول الله رحمت خدای متعال است. جهت تعبیر رحمت به سوی پایین است. یعنی خداوند با رحمت و محبت شروع کرده و این رحمت از خداوند به سایر مخلوقات می رسد..
"وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ"... آیه ۱۰۷ سوره انبیاء
رحمتی برای عالمیان و نه فقط مسلمانان!
خداوند بساط خلقت را برای رحمت پهن کرده و می خواهد آدمی در بهشت جای بگیرد.
و امیرالمومنین (علیهم السلام) هم بارها تاکید می کنند که بهای خود را ارزان نفروشید ..
"إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ، فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا"...یا در جای دیگر می فرمایند «خلقتم للبقا لا للفنا»
پس مبدا، متن، سرنوشت و سرانجام جریان خلقت برای رحمت است.
و دین چیزی نیست جز روش و دستور رسیدن به مراتب عالی بهشت.
خدای متعال افرادی را به عنوان راهنما قرار داده تا همگی این مسیر را به سلامت طی کنند و بهشت برسند.
اما بعد از ماجرای سقیفه ماجرا تغییر کرد و دشمنان نگذاشتند که افراد طعم محبت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را بچشند و مسیر دینداری پرتکلف شد...
یکی از جهاتی که سیدالشهدا(علیه السلام) به کربلا آمدند این بود که به مردم نشان دهند که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) و دین او، این نیست که برای مردم معرفی کرده اند...
و برهمگان روشن شد که سپاه مقابل امام حسین(علیه السلام) تا چه حد با پیامبر(صلی الله علیه وآله) فاصله دارند و به دروغ ادعای نسبت داشتن با ایشان می کنند...
جلسه سوم
شناختن و شناساندن محور خلقت
یکی از منابع مهمی که برای معرفی پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) وجود دارد، متون زیارات است که از طریق آنها میتوان ایشان را بهتر شناخت.
آیات و روایاتی که به این اشاره دارند که ایشان رأس خلقت است و خلقت از ایشان منتشر بوده و بر همه ی عالم ولایت دارند؛ نشان می دهد که شخص رسول خدا(صلی الله علیه و آله) که "رحمت الله الواسعه" هستند، نسبت به همه ی انبیای الهی "اولی" بوده و لذا شناخت ایشان برای تمامی افراد موضوعیت دارد.
حال در بین مردم عده ای با این حقیقت کاری ندارند. اما دسته ای دیگر دغدغه دارند که مردم را با رحمت خدای متعال آشنا کنند. در صدر این دسته فرستادگان الهی هستند اما بعد از آن هر انسانی می تواند این جایگاه را داشته باشد که افراد دیگر را با ولی خدا و پدر مهربان آشتی دهند. این امر مهم در غدیر سفارش شد و بعدها سیدالشهدا(علیه السلام) علی الدوام خود را در این مسیر معرفی می کنند و اصحاب هم آمدند که ایشان را به همگان بشناسانند.
اما دسته ی سوم افرادی هستند که می خواهند "صدعن سبیل الله" کنند. و البته خداوند وعده داده است که اگر کسی در مسیر دینداری مانع شود، متقابلا کاری می کند که او را کنار بزند...
"يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ" آیه ۱۷ سوره حجرات
پیامبری از جنس رحمت خدای متعال
آمدن پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) به این دنیا با خیر و برکت همراه بود و هرجا که پا می گذاشتند آنجا را آباد می کردند.
با مطالعه ی داستان زندگی ایشان می توان دریافت که حیات ایشان سراسر بخشش و گذشت و مهربانی است. ایشان حتی یک جنگ ابتدایی هم نداشتند. از بدترین اصحاب و همسران برخوردار بودند؛
اما با این همه و در بین عرب جاهلی مکارم اخلاق را در عمل نمایاندند و همواره لبخند به لب داشتند...
روایت است که رحمت خدای متعال صد قسمت دارد و از این صد قسمت ، یک قسمتش در عالم آمده و اولین و تا آخرین محبتی که در این دنیا وجود دارد، تنها از همان یک قسمت -که پیامبر رحمت هستند- منشعب شده و اصل آن در قیامت است.
در نظام خلقت آخرت اصل است و دنیا فرع، اما به جهت تقدم زمانی دنیا، برای مردم این اشتباه پیش میاید که دنیا مهم تر است!
تمام این نعمت هایی که در این دنیا لذت بردنی است، اصل و خالص و بی حاشیه آن در آخرت است و تنها رشحه ای از آنها را به این دنیا آورده اند.
و از طرف دیگر اصل تمام نکبت ها ریشه اش به اعدا آل محمد(علیهم السلام) در آخرت بر می گردد.
این پیامبری است که خداوند او را معرفی کرده است. اعمال افراد هر دوشنبه و پنجشنبه به ایشان و امام زمان(علیه السلام) عرضه می شود.. از کارهای خوب خوشحال می شوند و با هر گناه طلب استغفار می کنند...
«انا و علي ابوا هذه الامه» دائم به فکر همه هستند..
"حَريصٌ عَلَيكُم بِالمُؤمِنينَ رَءوفٌ رَحيمٌ"... آیه ۱۲۸ سوره توبه
برای هدایت همه و حتی بدترین آدم ها هم تا آخرین لحظه تلاش می کنند...
رحمت موصوله ادامه دار است...
این بهانه ی خلقت و رحمت خدای متعال، منحصر به ۶۳ سال زندگی نیست. ایشان برای همه ی خلقت است.
در زیارت جامعه به ایشان اینگونه خطاب می شود که شما " الرَّحْمَةُ الْمَوصُولَةُ " هستید...
رحمت واسعه ی الهی قطعی ندارد! بعد از ایشان دویادگار برجای می ماند...
«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»
در روایت هست که یکی از معانی این دو یادگار، امیرالمومنین(علیه السلام) و حضرت صدیقه(سلام الله علیها) هستند.
مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ... آیه ۴۰ سوره احزاب
درست است که ایشان موقع رحلت هیچ پسر زنده ای نداشتند، اما اراده ی خدای متعال بر این است که محور انتقال این رحمت و آنچه که عترت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را نگه می دارد، حضرت صدیقه ی زهرا(سلام الله علیها) باشند.
«هم، فَاطِمَة وَ أَبُوهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنَوْهَا» بعد از پیامبری که محور خلقت است، دختر بزرگوارشان می شود ملاک رضا و سخط الهی.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) درباره ی ایشان می فرمایند هر کس او را اذیت کرده من را اذیت کرده است و چون پیغمبر محور هستند، هرکس من را آزار دهد خدا را اذیت کرده است...
محوریت پیامبر تا کجاست؟
اطاعت ایشان، اطاعت خداست...محبت او محبت خداست... و نافرمانی از ایشان، معصیت خدا...
و بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) ، امیرالمومنین(علیه السلام) "کنْتَ لِلْمُؤْمِنِینَ أَباً رَحِیماً" هستند...
و امروز رحمت واسعه ی خدای متعال امام زمان(علیه السلام) هستند. ایشان هرلحظه منتظر هستند که افراد به سوی ایشان نظر کنند..
بعد از تبعات سقیفه که کام ها خشک شد؛ جان ها بی روح و زبان ها لال؛
باید ایشان را اینگونه خطاب کرد که...السَّلَامُ عَلَى رَبِيعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ الْأَيَّام ...
ای کسی که وقتی انسان ها به تو وصل می شوند، شکوفا شده و جان تازه می گیرند...
افرادی که خود را به پیامبر و آل ایشان(علیهم السلام) وصل کرده اند، خود نیز اهل رحمت هستند و با والدین، همسر، فرزند و همسایه و ... خوشرفتاری می کنند.
"مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ"... آیه ۲۹ سوره فتح
و برعکس دشمنی با امیرالمومنین (علیه السلام) انسان را به نکبت می اندازد و نتیجه اش می شود افرادی مثل داعش...
محبت ورزی به اهل بیت(علیهم السلام)؛ اجر رسالت
حال که مبنای خلقت بر رحمت است؛ این سوال پیش میاید که اجر رسالت این پیامبر رحمت چیست؟
در آیات و روایت های متعدد و همچنین حدیث ثقلین، محبت ورزی به اهل بیت(علیهم السلام) تنها راهی است که باعث می شود نتیجه ی این رسالت ضایع نگردد و در کنار حوض کوثر هم از این دو یادگار سوال می شود.
وَمَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللَّهَ...
أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّ حُسَيْناً...
معرفی دین به همین سادگی است و شرایط دینداری مهیا است...
سیدالشهدا(علیه السلام) کاری کرده است که به محض توجه به ایشان دل آدمی آتش می گیرد...
همه ی عالم به ایشان عرضه می دارند که به کربلا نروید ولی ایشان می فرمایند که خدا دوست دارد مرا شهید ببیند...."الهی رضاً برضائک"
... خلقت بر مبنای محبت است و بندگی امام حسین (علیه السلام) همه بر محور عشق الهی می چرخد...
جلسه چهارم
محبت و پیوند ماندگار در قیامت
قرآن کریم چندین بار بیان می کند که محبت های شدید این دنیایی، در آخرت هیچ ضمانتی نیست که باقی بمانند.
"يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَىٰ وَمَا هُمْ بِسُكَارَىٰ وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ"…آیه ۲ سوره حج.
حتی مادر باردار و شیر ده هم فرزند خود را رها می کند.. گویی مردم مست هستند و هنوز عذاب پهن نشده... !
"يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ"...آیه ۳۴ سوره عبس
یعنی بساط حسب و نسب و رفاقت همه چیز تمام می شود.
اما همین قرآن تعبیر دیگری هم دارد.
"والْأخلاَّءُ يَوْمَئذ بَعْضُهُمْ لبَعْض عَدُوٌّ إلاَّ الْمُتَّقين"... آيه ۶۷ سوره زخرف
بعضی دوستی های این دنیا در آخرت تبدیل به دشمنی می شوند و حتی افراد از هم برائت می جویند.
"لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ".. آیه ۳۷ سوره عبس. هرکس برای خودش گرفتاری دارد..
پس بعضی افراد دشمن هم می شوند؛ به جز متقین.
"إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ "... آیه ۱۰ سوره حجرات. این برادری برای آخرت هم هست.
پس یک نسبت هایی در آن دنیا هم باقی می ماند و اگر محور دوستی ایمان و تقوا باشد، دوستی در آن دنیا هم کار ساز می شود.
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ :" كُلُّ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ مُنْقَطِعٌ إِلاَّ حَسْبِي وَ نَسَبِي"
رحمت پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) ماندگار و باقی است. این شجره ی طیبه هنوز هست و می توان به آن متصل شد...
پس رحمت موصوله به دو معناست: یعنی با رفتن پیامبر(صلی الله علیه و آله) قطع نشد. و از طرف دیگر جنس این رحمت به گونه ای است که تا ابد ماندگار است. این رحمت موصوله که از اول خلقت بوده، تا آخر خلقت هم هست.
پیامبر(صلی الله علیه و آله)؛ مشیت خداوند
یکی دیگر از اوصاف رسول خدا(صلی الله علیه و آله) "مشیت" خدا است و ائمه (علیهم السلام) وعا و ظرف مشیت خدا هستند.
خواسته ی خدا رسول الله(صلی الله علیه و آله) است و ائمه(علیهم السلام) هم جز رضایت حضرت چیزی در دل ندارند و به ایشان پناه می برند.
إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه و آله )"...
هرچه در این عالم هست و خواستنی است؛ بعد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است و هرکه از این دایره بیرون رود مغضوب خدا می شود.
اگر کسانی به واسطه ی اعمالشان دشمن پیغمبر شدند، از نگاه خاص خداوند کنار می روند. اما اگر ایمان بیاورند، خداوند پشتیبان آن ها می شود.
"إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا"... آیه ۳۸ سوره حج
خدایی که امروز و فردا برایش فرقی ندارد، مشیت ش محدودیت زمانی ندارد! یعنی از ابتدا پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خواسته و تا انتها هم فقط او را می خواهد.
و هرکس می خواهد دوست داشتنی شود، باید خود را به ایشان وصل کند.
دشمن هم دائم می خواهد این پیوند را قطع نماید و سیدالشهدا(علیه السلام) دائم تاکید می کنند که ما اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستیم...
توجه همیشگی خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله)
رسول الله(صلی الله علیه و آله) همواره و علی الدوام مورد توجه خدا است. توجه همیشگی خداوند می شود "صلّی". ملائکه ی الهی هم دائما به ایشان توجه دارند.
"إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ ۚ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا"... آیه ۵۶ سوره احزاب
و خطاب قرآن این است ای کسانی که ایمان آوردید شما هم توجهتان به حضرت باشد...
عده ای از افراد در مقابل این پیام خود را به بی خیالی می زنند. عده ای هم حسادت می کنند که چرا ایشان حبیب خداست و درواقع نسبت به خدا بدبین هستند. اما عده ای دیگر از این محبت خوشحال می شوند و می کوشند تا خود را به ایشان نزدیک کنند.
خلقتی که اساسش بر رحمت است؛ در رأس آن باید کسی قرار بگیرد که بخشنده ترین باشد. و پیامبر، رحمه للعالمین است. همه را دوست دارد و می بخشد. هیچ چیزی را برای خودش نمی خواهد... ائمه (علیهم السلام) هم بخشنده ترین های عالم هستند..
"وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا"... آیه ۸ سوره انسان
و امروز امام زمان(علیه السلام) کسی است که همه را دوست دارد و می بخشد... و با هرکسی با بخشیدن و محبت کردن می تواند به ایشان نزدیک شود و نزد ایشان جایگاه پیدا کند...
جلسه پنجم
پاسخ به چند سوال پیرامون مباحث قبلی
در شب های گذشته بحث شد که حلقه ی اتصال زمین و آسمان رسول اکرم(صلی الله و آله) هستند و چون ایشان رحمت موصوله می باشند و این رشته منقطع نیست، اهل بیت (علیهم السلام) بعد از ایشان عهده دار این مسئولیت هستند.
با توجه به این مباحث چند سوال پیش میاید که در ادامه به پاسخ دهی اجمالی پرداخته می شود، ولی باب تحقیق و گفتگو هم چنان باز است...
سوال اول:
اکنون و در زمان غیبت، مردم از رحمت واسعه ی امام زمان(علیه السلام) چه بهره ای می برند؟
در تفسیر "بسم الله الرحمن الرحیم"، مفسرین رحمت رحمانیه ی خداوند را چنان گسترده می دانند که همه ی عالم را در برمی گیرد. یعنی موجودات چه شاکر باشند و چه کافر، این لطف به شکل عام شامل حال ایشان هم می شود. اما رحمت رحیمیه ی خدای متعال برای کسانی است که ایمان آورده اند. یعنی به طور خاص اگر موجودات ولایت امیرالمومنین(علیهم السلام) را طلب کنند، به واسطه ی این حب و ایمان مشمول این رحمت خاص الهی خواهند شد.
"رزق و روزی" هم مانند رحمت به دو شکل است. "الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ، فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ" امیرالمومنین(علیه السلان) می فرمایند : روزى دو گونه است: يكى آن كه تو آن را مي جويى و ديگرى، آن كه تو را مي جويد و اگر تو نزد آن نروى او در پى تو مي آيد»
یعنی خداوند بخشی از روزی را به طور عام و بدون خواسته ی افراد به آن ها مرحمت می کند، ولی بخشی از روزی با طلب دعا دریافت می شود.
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ. آیه ۱۱ سوره انعام
پس اگر انسان با هشیاری در دنیا سیر کند و از زندگی افراد در سراسر دنیا عبرت بگیرد، می تواند دلگرم باشد که دغدغه های شبانه روزی برای طلب رزق و اضطراب های اکثریت افراد در همه جای دنیا برای مادیات، بی معنی است؛ چرا که هر آدمی اگر تنها بخشی از زندگی خود را به تامین معاش بپردازد و روزی را طلب کند، خدای متعال روزی او را همان گونه که مقدر است به او می بخشد.
همان گونه که کودکان فارغ از قیمت دلار و دغدغه های زندگی مادی غرق در بازی های کودکانه ی خود هستند و همه چیز را به پدر خود سپرده اند، انسان ها باید بدانند که امام پدری است مهربان که در ولایت او بر افراد، این مسائل مادی سر سوزن تاثیری نمی گذارد.
وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ…آیه ۱۰۹ سوره آل عمران
این آیه اولا بیان می کند که هرچه آدمی بخواهد، نزد خدای متعال است. و از طرف دیگر اگر خدا نخواهد، هیچ چیز به دست کسی نمی رسد!
لذا باید اعتقادات خود را اصلاح کرد...
…نَحْنُ نَرْزُقُكَ…آیه ۱۳۲ سوره طه
وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ…آیه ۳۸ سوره انعام
غصه ی روزی را خوردن معنایی ندارد!
البته اصلاح اجتماعی و انجام مسئولیت ها وظیفه ی آدمی است و دادن رزق و روزی، وظیفه ی خدای متعال.
وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا…آیه ۶ سوره هود
عالم خدا و امام زمان(علیه السلام) دارد و روزی افراد تضمین شده است.
…وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا…آیه ۵۹ سوره انعام
…إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ…آیه ۱۲۸ سوره اعراف
إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا. آیه ۷ سوره کهف
سوال دوم:
چگونه ممکن است که نسل و عترت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از حضرت صدیقه(سلام الله علیها) منتقل شده است؟
در توضیح این مطلب اول باید گفت که انتقال نسل از پسر حکمی نیست که نتوان آن را تغییر داد و این خداست که تعیین می کند سرنوشت انسان ها چگونه باشد. کما اینکه اگر پسر حضرت نوح(علیه السلام) زنده می ماند و فرزندی می داشت از اهل پیامبر محسوب نمی شد!
یا ذیل آیه ی يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ…آیه ۱۹ سوره روم
روایت بیان می کند که گاهی خداوند از کافر مومن متولد می کند و از مومن، کافر...
نکته ی دوم اینکه، گاهی نسبت انسان ها به مادرشان برمی گردد. شاهد این مطلب معرفی های خداوند در قرآن از حضرت عیسی(علیه السلام) است که دائما از ایشان با عنوان پسر حضرت مریم(سلام الله علیها) یاد می شود.
و مطلب سوم این است که، از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت هست که «خداوند عزوجل ذریه هر پیغمبری را در صلب او قرارداد و ذریه مرا در صلب على ابن ابى طالب قرارداد.»
مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ…آیه ۴۰ سوره احزاب
پس این مطلب روشن شد که پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) پسری نداشتند و عترت از دختر بزرگوارشان حضرت صدیقه(سلام الله علیها) ادامه یافته است.
سوال سوم:
فرزند و "بنت" رسول الله (صلی الله علیه و آله) بودن، ارزشمند است؟
در پاسخ به این سوال باید این نکته را در نظر گرفت که خداوند تعیین می کند که کدام رشته ارزشمند است.
بارها و بارها در متن زیارت نامه ی حضرت صدیقه(علیها السلام)، ایشان با همین کلمه ی "بنت" خطاب می شوند و معلوم می شود که چه جایگاه عظیمی در همین تعبیر نهفته است.
اما از طرف دیگر در همان سوره ی هود خداوند به حضرت نوح(علیه السلام) نهیب می زند که پسرت، از اهل تو نیست!
یا سرزنش بعضی همسران پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) در قرآن کریم نشان می دهد که به هیج وجه آنها جز اهل بیت ایشان قرار نمی گیرند.
…فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى. آیه ۳۲ سوره نجم
وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ…آیه ۱۰۱ سوره توبه
پس نسبت داشتن و پیوند با رحمت واسعه ی الهی فقط توسط پیامبر و ائمه(علیهم السلام) تایید و تکذیب می شود.
"سلام و صلوات" راه اتصال به رحمت موصوله
در ادامه ی مباحث گذشته باید گفت که یکی از راه های وصل شدن و پیوند داشتن با "رحمت موصوله"، صلوات بر حضرت رسول و آل ایشان است.
این شجره ی طیبه الحاق می پذیرد و از طرف دیگر جدایی هم دارد و هم چنین شجره خبیثه هم به همین شکل است.
مشیت و توجه خداوند پیوسته با حضرتش است و ملائکه هم که باید اوامر الهی را اجرا کنند، علی الدوام در اتصال با نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) هستند.
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا. آیه ۵۶ سوره احزاب
پس هر آدمی باید همواره خود را به این رحمت موصوله نزدیک کند تا ارزش پیدا کند.
"سلام و صلوات" که محور زیارت هستند، انسان را در این حلقه نگه می دارند. هنگامیکه فردی به امام زمان(علیه السلام) سلام می دهد خود را به این رحمت موصوله وصل می کند.
پس هر صبح و شام باید ایشان را اینگونه خطاب کرد که :
سَلامٌ عَلى آلِ یسَّ…
جلسه ششم
اساس خلقت بر این است که خداوند بر مخلوقات رحمت کند و چرایی خلقت نیز بر همین مبنا تعریف می شود. حال اگر با این دید روایت ها مورد بررسی قرار گیرند، می توان از زاویه ی دیگری ظلم هایی را که به ائمه(علیهم السلام) شده، درک کرد.
از این منظر، دیگر احتجاج های امیرالمومنین(علیه السلام) با دشمنان فقط بر سر حاکمیت نیست. از نگاه رحمت، جدا کردن دست فرزند از پدری است که بر همه ی مخلوقات ولایت دارد. این پدر دلسوز انقدر باید تلاش کند و اصرار کند تا فرزندش به دامن رحمت خداوند برگردد...
يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ.. آیه ۱۸۵ سوره بقره
ولی متاسفانه تبعات سقیفه همین شد که دین برای مردم سخت شد...
بررسی یک روایت
در ادامه به بررسی یک روایت پرداخته می شود که از سنی و شیعه نقل شده است و اتفاقا ائمه(علیهم السلام) در مقام احتجاج برای دشمنان این روایت را بیان کرده اند.
عن الإمام العالم موسى بن جعفر الكاظم - صلوات اللّه عليهما - قال: إنّ اللّه - تبارك و تعالى - خلق نور محمّد - صلّى اللّه عليه و آله - من نور اخترعه من نور عظمته و جلاله، و هو نور لاهوتيته الّذي تبدّى من لاه ، أي: من إلهيّته، من إتّيّته الّذي تبدّى منه و تجلّى لموسى بن عمران - عليه السّلام - به في طور سيناء، فما استقرّ له و لا طاق موسى لرؤيته، و لا ثبت له حتّى خرّ صاعقا مغشيّا عليه و كان ذلك النّور نور محمّد - صلّى اللّه عليه و آله-. فلمّا أراد أن يخلق محمّدا - صلّى اللّه عليه و آله - منه قسّم ذلك النّور شطرين: فخلق من الشّطر الأوّل محمّدا، و من الشّطر الآخر عليّ بن أبي طالب - صلوات اللّه عليهما. و لم يخلق من ذلك النّور غيرهما، خلقهما اللّه بيده و نفخ فيهما بنفسه من نفسه لنفسه، و صوّرهما على صورتهما، و جعلهما أمناء له و شهداء على خلقه، و خلفاء على خليقته، و عينا له عليهم، و لسانا له إليهم، قد استودع فيهما علمه و علّمهما البيان و استطلعهما على غيبه (و على نفسه) و جعل أحدهما نفسه و الآخر روحه، لا يقوم واحد بغير صاحبه، ظاهرهما بشريّة و باطنهما لاهوتيّة، ظهرا للخلق على هياكل النّاسوتيّة حتّى يطيقوا رؤيتهما، و هو قوله. وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ.
فهما مقاما ربّ العالمين و حجابا خالق الخلائق أجمعين، بهما فتح [اللّه] بدء الخلق، و بهما يختم الملك و المقادير.......
منبع : تفسير كنز الدقائق و بحر الغرائب , ج ۹ , ص ۵۱۷
خداوند نور پیامبر را از نوری که آن را از نور عظمت و جلال خودش گرفته خلق می کند(سابقه نداشته و نخواهد داشت) ؛ نوری به اسم پیامبر(صلی الله علیه و آله).
نوری که حضرت موسی(علیه السلام) می بیند و نمی تواند تحمل کند، نور پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود.
ایشان یکبار در ساحت نور خلق شده بودند و حالا دوباره در ساحت دیگری خلق می شوند.
خداوند در قرآن مثل می زند تا مردم بفهمند.
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ ... فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ...
رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ. آیه ی ۳۵الی ۳۷ سوره نور.
در آیه ی نور، خداوند می فرماید که این نور وقتی می خواهد قابل رویت و ارتباط شود، می شود رجال.
حال در ادامه ی روایت حضرت می فرمایند که این نور ستوده شده، تبدیل به دو قسمت می شود و دوبزرگوار خلق می گردند و غیر از این دو چیزی خلق نشد.این دو باهم هستند و جدا از هم معنی ندارند.
این دو جایگاهی هستند که خدای متعال از آنجا رویت می شود. آغاز و پایان هم با این دو نفر است...
روایت دیگری هست که می فرماید:
"لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُکَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُکُما"
حال سوال پیش میاید که این روایت و روایت قبلی چگونه باهم قابل جمع است؟
پیغمبر(صلی الله علیه و آله) برای خلقت در این دنیا "روح" می خواهند. پس خداوند یک نور خلق کرده و یک روح... «فاطِمَة بَضْعَةٌ مِنّی وَهِیَ قَلْبِیْ وَهِیَ روُحِی التی بَیْنَ جَنْبِیّ»...
این سه حقیقت این چنین باهم متصل هستند...
اینکه کسی این روایت ها را بخواند و در دل حسودی نورزد، شکر لازم دارد!
ورود به این ساحت خضوع می خواهد.
وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا ... آیه ۵۸ سوره بقر
خداوند به حضرت آدم (علیه السلام) هشدار می دهد که به مقام پیامبر و آل ایشان(علیهم السلام) نزدیک نشود؛ اما یک لحظه تمنا کردن آن جایگاه مساوی شد با راندن از بهشت...
عظیم ترین مصیبت در عالم
حال که رضایت و سخط خداوند در گرو رضایت و خشم پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) است و ایشان حبیب خداوند هستند؛ درک عظمت مصیبت سیدالشهدا(علیه السلام) و لزوم بزرگ داشتن آن بیشتر مشخص می شود.
خدای متعال در معرفی حضرت ابراهیم(علیه السلام) می گوید که از ویژگی های ایشان این است که پیامبر و فرزندانش را بیشتر از اهل خودش دوست دارد و مصیبت ایشان را بزرگتر از مصیبت خود می داند.
خداوند پیغمبر را دوست دارد و می خواهد برای مصیبت فرزند او در عالم مجلس ختم بگیرد...
"مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ(در تشریع) وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض (درتکوین)"
به کسی اصرار نمی کنند که این مصیبت برای او هم بزرگ باشد، اما اگر توفیق پیدا شد و این حالت دست داد، باید گفت...
...اَلْحَمْدُ للَّهِ عَلي عَظيمِ رَزِيَّتي...
رحمت العالمین بودن در عالم تشریع و تکوین
پیامبر و اهل بیت( علیهم السلام) در دو جهت بخشش و رحمت و محبت را در عالم گسترده کرده اند و به موجودات و به ویژه انسان عنایت دارند. یکی در عالم تشریع و دیگری در عالم تکوین.
پیامبری که رحمت للعالمین است.. مثل یک پدر به انسان ها یاد داده است که چگونه غذا بخورند. چگونه بخوابند. بدانند که بعضی روزها در سال مهم هستند. بفهمند که بعضی کارها و خوراکی ها جسم را بهم می ریزند و بعضی روح را.
همه ی این سخنان که در قالب احکام آمده، ابعاد تربیتی فوق العاده ای دارد.
اما حیف که شیطان کاری کرده که انسان ها قدر این پیغمبر را نمی دانند. نه شاکر این پیامبر هستند و نه شاکر دستورات دین.
جلسه هفتم
بررسی یک روایت
در روایتی نقل شده است که...
ذَکَرُوا أَنَّ أَبَا حَنِیفَةَ أَکَلَ طَعَاماً مَعَ الْإِمَامِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَلَمَّا رَفَعَ الصَّادِقُ ع یَدَهُ مِنْ أَکْلِهِ قَالَ الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ اللَّهُمَّ هَذَا مِنْکَ وَ مِنْ رَسُولِکَ ص فَقَالَ أَبُو حَنِیفَةَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ أَ جَعَلْتَ مَعَ اللَّهِ شَرِیکاً فَقَالَ لَهُ وَیْلَکَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ فِی کِتَابِهِ وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَقُولُ فِی مَوْضِعٍ آخَرَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ فَقَالَ أَبُو حَنِیفَةَ وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی مَا قَرَأْتُهُمَا قَطُّ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ وَ لَا سَمِعْتُهُمَا إِلَّا فِی هَذَا الْوَقْتِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بَلَى قَدْ قَرَأْتَهُمَا وَ سَمِعْتَهُمَا وَ لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَنْزَلَ فِیکَ وَ فِی أَشْبَاهِکَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها وَ قَالَ کَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُون.
کنز الفوائد ج۲ ص۳۷
روزی ابوحنیفه با امام صادق(علیه السّلام) بر سر سفره بودند. هنگامی که غذا خوردن امام صادق(ع) تمام شد فرمود: الحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ اللَّهُمَّ هَذَا مِنْکَ وَ مِنْ رَسُولِکَ. (سپاس مخصوص خدای جهانیان است... خدایا این طعام از جانب تو و پیامبر تو صلی الله علیه و آله برای ما آمده)
ابوحنیفه اعتراض کرد: (ای اباعبدالله! آیا برای خدا شریک قائل شدی!؟ )
امام فرمود: ((وای بر تو! همانا خداوند در کتاب خود در آیه ۷۴ سوره توبه فرموده است: (
وهرگز درصدد انتقام برنیامدند مگر بعد از آنکه خدا و رسولش ایشان را از فضل خود بی نیاز کردند) یا در آیه ۵۹ سوره توبه نخوانده ای: (اگر ایشان به آن چه که خدا و فرستاده او عطا کردند راضی شوند و بگویند تکیه گاه ما خداست، خداوند و فرستاده اش به ما از فضل الهی می دهند.)
پس ابوحنیفه گفت: (گویا من این دو آیه را از کتاب خدا نخوانده ام و نشنیده ام جز همین الآن! )
امام فرمود: (( بلکه تو آن دو آیه را خوانده ای ولی خداوند درباره تو و امثال تو نازل فرموده است: (آیا بر دلهایشان قفلی زده شده؟) یا (اعمال ایشان بر دلهایشان زنگار زده. )
قلب آدمی و لزوم پاک کردن زنگار آن
با توجه به این روایت درنظر گرفتن این نکته ضروری است که حتی اگر کسی ترجمه ی قرآن را بلد باشد و حتی تفسیر آیات را بداند، برایش مفید نیست مگر وقتی که به قلبش قفلی نزده و دلش را زنگار نپوشانده باشد...
چرا که مسیر انسانیت، دینداری، بهره بردن از قرآن و ورود به بهشت؛ فقط و فقط قلب است و نقش کلیدی را ایفا می کند.
قرآن برای کسی ذکر و شفا است که ایمان بیاورد، و مومن کسی است که ایمان به قلبش وارد شده باشد.
روایت هست که قلب در وجود آدمی همچون امام عمل می کند و تمام ادارک های فرد با مدیریت قلب است.
برای پاک شدن زنگار این قلب و مداوای دردهای آن راهی موثرتر از سیدالشهدا(علیه السلام) و گریستن بر مصیبت های ایشان وجود ندارد.
هنگامیکه برای پذیرش توبه ی حضرت آدم(علیه السلام) نام پنج تن را به ایشان آموختند، به جناب جبرئیل فرمودند که این نام آخر چیست که دلم با خواندنش می شکند...؟ و آن نام مبارک سیدالشهدا(علیه السلام) بود.
چهار اسم اول قلب را تطهیر می کنند و نام امام حسین(علیه السلام) کار نهایی را می کند و توبه ایجاد می شود...
اینکه فردی با شنیدن یک بیت مداح و خواندن یک خط مقتل دلش می شکند و اشکش جاری می شود، بسیار جای شکر دارد...
"صلوات و سلام" راه توجه علی الدوام به پیامبراکرم و اهل بیت علیهم السلام
در شب های گذشته راجع به محوریت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و مشیت خداوند بحث شد. حال که توجه خداوند و ملائکه علی الدوام به سوی ایشان و اهل بیتشان است؛ بنا به دستور قرآن، افراد هم باید در این جایگاه قرار بگیرند.
"إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا" آیه ۵۶ سوره احزاب
صلوات ذکر خاصی است که نذیر ندارد. سلام و صلواتی که در قرآن آمده، همان چیزی است که در زیارت باید عرضه داشت.
توجه به این نکته ضروری است که اولا صرف رفتن نزد امام موضوعیت دارد...
مَنْ أَتَاكُمْ نَجَا...
فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّكُمْ ...
و نکته ی دوم اینکه در زیارت علاوه بر این إتیان و معیّت، به زبان آوردن الفاظی که در قالب زیارت خوانده می شود، نورٌ علی نور است.
روایاتی در باب صلوات
- حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا یَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى یُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
پیوسته دعا محجوبست (و میانه آن و استجابش حجاب و پرده اى حائل است ) تا بر محمد و آلش صلوات فرستاده شود (که آنگاه پرده و حائل برطرف شود)
اصول کافى جلد ۴ صفحه : ۲۴۷ روایة : ۱
- حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند:
عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ دَعَا وَ لَمْ یَذْکُرِ النَّبِیَّ ص رَفْرَفَ الدُّعَاءُ عَلَى رَأْسِهِ فَإِذَا ذَکَرَ النَّبِیَّ ص رُفِعَ الدُّعَاءُ
هر که دعائى کند و نام پیغمبر (صلی الله علیه و آله) را نبرد آن دعا بالاى سرش (چون پرنده اى ) بچرخد، و چون نام پیغمبر (صلی الله علیه و آله ) را برد، دعا بالا رود.
اصول کافى جلد ۴ صفحه : ۲۴۸ روایة : ۲
- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:
کسی که خواسته ای از خداوند عزّ وجل دارد، دعای خود را با صلوات بر محمد و آل او آغاز کند و سپس حاجت خویش را بطلبد و پس از آن، دعای خود را با صلوات بر محمد و آل محمد، پایان دهد؛ زیرا خدای عزّ وجل کریم تر از آن است که اول و آخر دعا را قبول کند و بین این دو را رها کند؛ چراکه صلوات بر محمد و آل او، از خداوند پوشیده نمی ماند.
[باید توجه داشت که "دعا یعنی بنده خدا را صدا میزند و او می گوید چه می خواهی بنده ی من؟ بعد از آن بنده حرفش را عرضه می دارد و خداوند به او می گوید حرفت شنیده شد، هروقت صلاح بود انجام می شود."
پس همین صدا زدن و شنیده شدن به خودی خود ارزشمند است و نباید منتظر استجابت سریع همان خواسته بود!]
- عن أبی عبدالله علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه وآله: "لاتجعلونی کقدح الراکب فإن الراکب یملا قدحه فیشر به إذا شاء، اجعلونی فی أول الدعاء وفی آخره وفی وسطه"
پیامبر (صلى الله علیه وآله) می فرمایند که من را مثل ظرف آبی قرار ندهید که هرموقع تمایل داشتید آب بنوشید و گاهی هم نه. من را در اول و آخر و وسط دعای خود قرار دهید.
[پس باید برای صلوات در زندگی برنامه داشت...]
- پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود :
الصَّلَاةُ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي تَذْهَبُ بِالنِّفَاقِ
صلوات بر من و خاندانم، نفاق و دورویی را از بین می برد.
ثواب الاعمال، ج ۴، ص ۱۲۱۱
نفاق، ناپاکی و دینداری دروغین فرد است. همان چیزی است که در درون آدمی اعمال زشتش را توجیه می کند. اما صلوات با صدای جوهر دار نفاق را از دل می برد.
این کار شیطان است که می خواهد نور خدا را خاموش کند؛ اما باید به خداوند و امام زمان(علیه السلام) اعتماد داشت...
" يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ" آیه ۸ سوره صف
ان شاءالله به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و به فضل ایشان که اجازه دادند افراد در مجلس عزای ایشان حضور پیدا کنند، این نفاق از دل ها برود و محبت به اهل بیت(علیهم السلام) در قلب ها تثبیت و تقویت شود..
جلسه هشتم
عترت ؛گوهری آشنا در میان تمام ذرات عالم
یکی از معانی فرمایش پیامبر(صلی الله علیه و آله) تحت عنوان حدیث ثقلین، این مطلب است که:
«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»
من در میان شما دو یادگار می گذارم؛ در درون شما.
یعنی عترت در جان مردم جا دارد و خلقت مردم بر این مبناست که معرفت و محبت اهل بیت(علیهم السلام) در وجود هرکسی هست.
شاهد این ماجرا این است که افراد سیدالشهدا(علیه السلام) را ندیده اند، ولی در مصیبت ایشان اشک می ریزند...
عالم، ولی و خلیفه دارد. و تمامی ذرات عالم باید این فرمانده را بشناسند؛
لذا فطرت و جبلّی هر انسانی ممزوج است با محبت امیرالمومنین (علیه السلام).
این ولایت علاوه بر موجود مختار، در تکوین هم وجود دارد و امر ولی مطاع است. ایشان به زمینی که می لرزد، می گویند آرام باش، و آرام می شود...
در زمان ظهور امام زمان(علیه السلام) مشکلی در شناسایی ایشان وجود ندارد، چرا که
وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا... آیه ۶۹ سوره زمر
یعنی وقتی حاکمیت قطعی الهی اجرا می شود، اوضاع با این زمان فرق می کند.
وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ. آیه ۵ سوره قصص
دیگر خبری از فقر نیست، آسمان و زمین گنجینه های خود را علنی می کنند، روابط فرق دارد، عقل ها کامل می شود...
اما اکنون امام زمان(علیه السلام) به مقداری که هرکس در قلبش ایشان را حاکم کرده، بر او حاکمیت می کنند .
پس به افراد بستگی دارد که چقدر "عین الله فی ارضه" را صبح تا شب ناظر بر خود می بیند...؟!
اگر کسی امامش را همانی بشناسد که معرفی شده، وقتی با امامش زندگی می کند " أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ"... آیه ۶۲ سوره یونس
طبق آیات و روایات همین الان کافر در جهنم زندگی می کند و مومن هم اگر ولایت دارد، در همین دنیا در بهشت ولایت امیرالمومنین(علیه السلام) جای گرفته است.
فرق بهشت زمین با قیامت این است که در آن بهشت ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ. آیه ۴۶ سوره حجر
یعنی سراسر امنیت است و تا ابد نگرانی وجود ندارد.
اما در این بهشت، اگر اکنون کسی در حصن ولایت است، امکان برگشت و بیرون شدن هم وجود دارد...
داستان رانده شدن حضرت آدم(علیه السلام) از بهشت هم اشاره به همین ماجرا دارد.
ادامه ی روایات اهمیت صلوات
- از امام موسى بن جعفر(علیه السّلام) نقل شده است:
دانشمندی یهودى در مجلسی از امیرالمومنین(علیه السلام) سوال کرد:
خداوند، ملائکه را به سجده ی آدم مأمور کرد، آیا چنین مقامى را به ایشان داده است؟
حضرت علی(علیه السلام) فرمود: آرى آنچه درباره حضرت آدم(علیه السلام) گفتى درست است، اگر ملائکه آدم را سجده کردند، سجده آنها سجده عبادت نبود که آدم را در مقابل خدا بپرستند، ولى با این سجده به فضیلت آدم اعتراف نمودند که مورد رحمت خدا قرار گرفته است..
به حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) از این بهتر عنایت شد؛ خداوند در جبروت خود با تمام ملائکه بر او صلوات فرستاد و مؤمنین نیز موظف شدند که بر او صلوات فرستند، این مقامى است بالاتر.
پیغمبر کسی است که ملائکه هر لحظه به ایشان توجه دارند...
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا. آیه ۵۶ سوره احزاب
یکی از عبادات توجه به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است و هرکس بخواهد قیمت و ارزشی پیدا کند باید به ایشان توجه نماید.
صلوات، صله است؛ یعنی وصل شدن و توجه کردن. با صلوات دل آدمی در برابر حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) خضوع پیدا می کند.
وهابی ها با صلوات مخالفند چون متکبر هستند!
صلوات معجزه است، نفاق را از بین می برد. خضوع می آورد. آدمی را به حیطه ی ولایت وارد می کند.
خلق و خوی فرد را تغییر می دهد. گناه را پاک می کند.
برای خوب عبادت کردن باید خاضع بود، و صلوات انسان را آماده ی عبادت می کند.
...وَ جَعَلَ صَلاَتَنَا (صَلَوَاتِنَا) عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلاَيَتِكُمْ طيِباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَة لِأَنْفُسِنَاوَ تَزْكِيَة لَنَا وَ كَفَّارَة لِذُنُوبِنَا...
- امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
إنَّ رَجُلاً أتى رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله فَقالَ : يا رَسولَ اللّه ِ ، إنّي جَعَلتُ ثُلُثَ صَلَواتي لَكَ ! فَقالَ لَهُ خَيراً ، فَقالَ لَهُ : يا رَسولَ اللّه ِ ، إنّي جَعَلتُ نِصفَ صَلَواتي لَكَ ! فَقالَ لَهُ : ذاكَ أفضَلُ ، فَقالَ : إنّي جَعَلتُ كُلَّ صَلَواتي لَكَ ! فَقالَ : إذا يَكفيكَ اللّه ُ ما أهَمَّكَ مِن أمرِ دُنياكَ وآخِرَتِكَ .
فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : أصلَحَكَ اللّه ُ ، كَيفَ يَجعَلُ صَلاتَهُ لَهُ ؟
فَقال أبو عَبدِ اللّه ِ عليه السلام : لا يَسأَلُ اللّه َ شَيئاً إلاّ بَدَأَ بِالصَّلاةِ عَلى مُحَمَّد وآلِهِ .
الكافى ـ به نقل از مُرازم ـ : امام صادق عليه السلام فرمود: مردى نزد پيامبر خدا آمد و گفت: اى پيامبر خدا! من ، يكْ سومِ دعاهاى خود را براى تو قرار دادم .
حضرت فرمود: خوب است.
دوباره گفت: اى پيامبر خدا ! من ، نيمى از دعاهايم را براى تو قرار دادم .
فرمود: اين بهتر ، است.
باز گفت: من ، همه دعاهايم را به تو اختصاص دادم .
پيامبر فرمود صلي الله عليه و آله : در اين صورت ، خداوند خواسته هاى دنيا و آخرتت را برآورده مى سازد.
راوی به امام صادق عليه السلام گفت: خداوند ، كارهايت را به سامان كند! چگونه مى شود كسى دعايش را براى پيامبر خدا قرار دهد؟
امام صادق عليه السلام فرمود: "چيزى از خداوند درخواست نكند ، مگر اين كه با درود فرستادن بر محمّد و خاندان او آغاز كند".
اگر کسی تمام حواسش را به پیغمبر(صلی الله علیه و آله) بدهد، خداوند همه ی کارهای دنیا و آخرت او را به عهده می گیرد.
بررسی دعاهایی که اهل بیت(علیهم السلام) تعلیم فرموده اند، نشان می دهد که حضرات بعد از حمد و ثنای الهی، می فرمایند:
و اول حاجتی... أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ..
- امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرمودند:
أَثْقَلُ مَا یوضَعُ فِی الْمِیزَانِ یوْمَ الْقِیامَةِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیتِهِ
سنگین ترین عملی که روز قیامت در ترازوی (اعمال) گذاشته می شود، صلوات بر محمد و اهل بیت اوست.
مقام پیامبر(صلی الله علیه و آله) به قدری بالاست که خداوند به خاطر ایشان به بنده ی گناهکار نگاه می کند...
همچنین روایات بیان می کنند که حضرت ابراهیم(علیه السلام) به خاطر کثرت صلوات بر محمد و آل محمد به مقام خلّت رسیدند.
رحمت موصوله؛ جاری در ذریه ی پیامبر صلی الله علیه و آله
- امام صادق علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل می کنند که: ان الله تعالی جعل ذریة کل نبی من صلبه و جعل ذریتی من صلب علی بن ابی طالب مع فاطمة ابنتی و ان الله تعالی اصطفاهم کما اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحا وَ آلَ ابْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ فاتبعوهم یهدوکم الی صراط مستقیم و قدموهم و لا تتقدموا علیهم فانهم احلمکم صغارا و اعلمکم کبارا فاتبعوهم فانهم لا یدخلونکم فی ضلال و لا یخرجونکم من هدی .
در قرآن کریم واژه ی اصطفی درباره حضرت مریم(علیها السلام) هم آمده است. ایشان با اینکه پیامبر و امام نبوده، اما پاک شده توسط خداست.
پس هرکس مصطفی است ؛ لزوما امام نیست. اما می تواند از درجه ای والا برخوردار باشد...
مثلا در ائمه(علیهم السلام) فرموده اند که حضرت معصومه(علیها السلام) می توانند کل عالم را شفاعت کنند... یا قمربنی هاشم(علیه السلام) باب الحوائج هستند ؛ مقامی که ...
امام سجاد (علیهالسلام) فرمودند:«إِنَّ للعبّاس عندَاللهِ مَنزِلَةً یَغبِطُهُ بِها جَمیعُ الشُهداء یَومَ القِیامَة»
و حضرت علی اکبر(علیه السلام) هم مصطفی هستند...
در فرازی از زیارت نامه ی ایشان عرضه می داریم:
« السلام علیکَ ایها الصدیقُ الطیّبُ الزَّکىُّ الحبیبُ المقَّربُ وابن ریحانهِ رسول اللَّه...
و جَعلکَ مِن اهل البیت الذین اذهَبَ اللَّه عنهم الرجس وَ طهَّرَهُم تطهیراً.»....
جلسه نهم
- پاسخ به یک سوال:
حدیث "مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً"
که به نوعی بیان می کند معرفت امام عصر علیه السلام واجب است، کنار مطالب گفتگو شده در شب های گذشته که "معرفت نزد افراد وجود دارد" ، چگونه قابل جمع است و تکلیف کسب معرفت چیست ؟
عقلا و نقلا مخلوق هیچ وقت نمی تواند نسبت به خالق معرفتی پیدا کند.
قرآن و روایات بیان می کنند که خداوند خودش را به همه ی موجودات معرفی کرده است. انبیای الهی هم آمدند تا مردم را به معرفتی که در وجودشان هست، متذکر کنند.
نظیر این مطلب، درباره ی معرفت معصومین(علیه السلام) هم وجود دارد. یعنی محبت مکنونه نسبت به حضرات(علیهم السلام) در وجود افراد هست، ولی باید آن را إحیا و فعال کرد.
اهل بیت (علیهم السلام) نزد انسان "معروف" هستند، و فرد با توجه به امام، گفتن و شنیدن از ایشان و رفتن به زیارت، می تواند سطح معرفتش را بالا ببرد.
-تسلیم بودن دربرابر امر الهی و ولی او :
حال باید دید که منظور از توجه به کسی چیست؟
این توجه فرد را از اعمال روزمره غافل نمی کند. یعنی در محیط کار می توان هر لحظه خدا و امام زمان (علیه السلام) را ناظر بر خود دید.
"رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ" آیه ۳۷ سوره نور
...وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الاَْرْضَ عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ حَنِیفاً مُسْلِماً...
یعنی با رغبت و تسلیم رویم را به سوی خدا می کنم.
تسلیم بودن قبل از عمل، توجه داشتن است.
فرد تسلیم همه ی وجودش گوش است تا به محض صدور فرمان، امر را اطاعت کند.
" رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا..." آیه ۱۹۳ سوره آل عمران
امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند :
"الاسلام هو التسلیم"
لازمه ی تسلیم، توجه تام و تمام است.
بین خواست خدا و پیغمبر(صلی الله علیه و آله) هیچ حجابی نیست.
"وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى" آیه ۳ سوره نجم
ائمه(علیهم السلام) هم نسبت به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اینگونه اند.
"وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ." آیه ۲۹ سوره تکویر
-صلوات و توجه دائمی به حضرات معصومین علیهم السلام:
روش توجه به پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) را خداوند با ذکر صلوات آسان کرده است.
باید دائما توجه کرد که در طول شبانه روز غافل نشد.
و لذا برای همین سفارش شده است که بنشینید و درباره ی ما اهل بیت(علیهم السلام) گفتگو کنید..تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ
*و روایت هست که مجلسی که در آن صلوات نباشد، حسرت روز قیامت است.
*در روایت دیگری فردی به حضرت رضا(علیه السلام) عرض کرد:
ما مَعنی قُولِهِ ]وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی[؟ قُلْتُ: کُلَّما ذَکَرَ اسمَ رَبِّهِ قامَ فَصَلَّی، فَقالَ لِی: لَقَدْ کَلَّفَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ هذا شَطَطاً، فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ، فَکَیفَ هُو؟ فَقالَ: کُلَّما ذَکَرَ اسْمِ رَبِّهِ، صَلَّی عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ.
عبید الله بن عبد الله دهقان گوید: خدمت حضرت رضا علیه السلام رسیدم، حضرت از معنی آیه"وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی" پرسیدند؟ گفتم: یعنی: هرگاه خدای متعال را بخاطر آورد، برخاست و نماز خوانَد. حضرت فرمودند: در این صورت حقتعالی بندهاش را به سختی انداخته است. عرض کردم: فدای شما شوم، پس معنی این آیه چیست؟ حضرت فرمودند: هرگاه خدای متعال را یاد کند، بر محمد و آل محمد علیهم السلام صلوات فرستد.
*امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
مَنْ صَلَّی عَلی مُحمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَشَرَاً صَلَّی اللهُ علیهِ وَمَلائِکَتُهُ مِائَۀَ مَرَّۀٍ، وَمَنْ صَلَّی عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ مائۀَ مَرَّۀٍ صَلَّی اللهُ عَلیهِ وَمَلائِکَتُهُ ألفاً، أمَا تَسْمَعُ قُولَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ "هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا".
امام صادق علیه السلام به اسحاق بن فرّوخ فرمودند:
هر که ده مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات فرستد، حقتعالی و ملائکه یکصد مرتبه بر او صلوات میفرستند، و هر که صد مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات فرستد، خدا و فرشتگانش هزار بار بر او صلوات میفرستند، آیا نشنیدهای این آیه شریفه را که میگوید " او كسى است كه بر شما درود و رحمت می فرستد، و فرشتگان او نيز براى شما تقاضاى رحمت مى کنند تا شما را از تاريكى به روشنى برد، و او نسبت به مؤمنین بسیار مهربان است".
"وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا"
در توضیح این آیه ی شریف ابتدا باید آیه ی "الرحمن علی العرش استوی" را در نظر گرفت...
یکی از معانی عرش،علم خداست. هرچه در عالم هست، به علم خداست.
کرسی که وسعت آن زمین و آسمان ها را در برگرفته است، طبق روایت در مقابل عرش به سان حلقه ای است که در بیابان افتاده است!
قرآن بیان می کند بر عرش با این عظمت، حقیقت و اسم "الرحمان" خدا مسلط است.
یعنی خلقت بساطش برای بخشش پهن شده است، و بقیه ی اسماءالهی بعد این اسم قرار می گیرند.
اما رحمت خاص خداوند فقط برای مومنین است؛ به محبت امیر المومنین (علیه السلام)..
جلسه دهم
تذکر یک نکته در باب معرفت
معرفت به چه معناست؟ معرفت بعد از معرفی و از دومین برخورد به بعد شکل می گیرد. یعنی وقتی انسان کسی را می شناسد، به محض مواجهه با او منفعل می شود و در او یک احساس شکل می گیرد. پس این معرفت باعث می شود نسبت به "معروف" در وجود آدمی حالتی ایجاد شود.
اساسا معرفت "صنع الله" است و از جنس نور. یعنی همه مخلوق هستند و این عنایت خداست که خود را به همگان شناسانده است. انبیای الهی آمده اند تا این معرفت را که خداوند قبلا در فطرت موجودات حک کرده، فعال کنند.
تمام ذرات عالم باید خدا و ولی او را بشناسند. این تربیت و عنایت امام زمان(علیه السلام) است که مخلوقات سیدالشهدا(علیه السلام) را می شناسند و این معرفت در وجود آن ها فعال شده است و برای ایشان عزاداری می کنند...
البته باید توجه داشت که قرآن و روایات برای مومنین نور است وگرنه در دل ظالمین حتی با خواندن قرآن هم نوری نیست.."وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا" آیه ۸۲ سوره اسراء
یاری کردن پیامبر(صلی الله علیه وآله) راه دیگر نسبت پیدا کردن با ایشان
علاوه بر محبت داشتن به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نسبت دیگری هم می توان با ایشان برقرار کرد؛ با عنوان یاری کردن حضرت.
پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) "اول ماخلق الله"هستند؛ یعنی به هیچکس نیازی ندارند.
اما خلقت بر این مبناست که انوار الهی ایشان و اهل بیت(علیهم السلام) در کالبد بشری جا گرفته اند و به تعبیر عام تمام اقتضائات دنیایی را هم دارند....حَتَّى مَنَ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ...
قرآن می فرماید: "قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ..."آیه ی ۱۱۰ سوره کهف
" إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا" آیه ۵۷ سوره احزاب
پس ممکن است ایشان مورد اذیت قرار گیرند یا خوشحال شوند...
چون پیامبر (صلی الله علیه و آله) محور خلقت هستند، هرکس هر رفتاری با پیامبر داشته باشد گویی با خدا آن رفتار را انجام داده است. ...من أحبّکم فقد أحبّ اللّه...
در آیات قرآن، سخن از منافق زیاد به میان آمده است. تمام ادیان الهی از وجود ایشان با خبر بودند ولی عده ای از افراد به ویژه مشرکین و یهودیان می خواستند این اتفاق نیفتد و حتی پدرشان حضرت عبدالله(علیه السلام) را ترور کردند. دشمنی های آن ها با حضرت ابوطالب(علیه السلام) در زمان کودکی و جوانی ایشان هم بسیار زیاد به چشم می خورد.
تا جایی این آزارها پیش رفت که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به امر خداوند، با دو زن ازدواج کردند تا این پیوند باعث شود قبیله ی آن دو نفر با ایشان کاری نداشته باشند!
وقتی صحبت از زندگی منافقانه پیش میاید، یعنی قرار نیست علنی پیغمبر(صلی الله علیه و آله) مورد آزار قرار گیرند و باید ظاهر روابط حفظ شود.پس برای آزار ایشان سراغ بستگانش می روند؛ یکی با سیلی،یکی با شمشیر..
و تمام تلاش خود را کردند تا دو یادگار پیغمبر(صلی الله علیه و آله) از بین بروند. بلافاصله بعد ایشان، دستور جمع آوری قرآن ها را می دهند و همه را آتش می زنند. بعد از صامت بودن قرآن استفاده کرده و خودشان مفسر دروغین درست کردند...و اما عترت چون سخن می گویند، باید یک به یک کشته شوند..
باید توجه داشت که داستان نصرت پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) تا امروز هم ادامه دارد و صدای «هل مِن ناصر یَنصُرُنى» سیدالشهدا (علیه السلام) هنوز شنیده می شود...
امام زمان (علیه السلام) خطاب به جد بزرگوارشان می فرمایند...فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَني عَنْ نَصْرِك َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَك َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَك َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاَ نْدُبَنَّك َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاَبْكِيَنَّ لَك َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً...
پس هنوز هم میشود حضرت را یاری کرد؛ حتی با کشیدن یک آه در غم مصیبت ایشان...صلی الله علیک یا اباعبدالله....
جلسه یازدهم
شیوه ی مطالعه ی تاریخی-اسلامی و هشدار وجود منافقین در جامعه ی اسلامی
در مطالعات تاریخی-اسلامی دو روش متفاوت وجود دارد:
عده ای از افراد با ظاهربینی و تحلیل گفتار های افراد، تئوری بنا می کنند. این گزارش مبنای صحیحی ندارد چرا که فردی که خطاکار است دست به توجیه عمل زشت خود می زند و از خود دفاع می کند.
راه دیگر کسب معرفت، استفاده از قرآن و روایات است. شیوه ی قرآن بدین صورت است که هر داستانی را با نشانه هایی تعریف می کند تا خود آدمی بر اساس این نشانه ها فرد صادق را از دروغگو تشخیص دهد.
ائمه(علیهم السلام) هم همین شیوه را دارند.
وقتي عبدالرحمن بن عوف به امیرالمومنین علیه السلام گفت: « به شرطي با تو بيعت ميکنيم که به کتاب خدا و سنت رسول و سيرهي شيخين عمل کني»، چون امام سيرهي شيخين را باطل ميدانستند فرمودند: «بل علي کتاب الله و سنة رسوله صلي الله عليه و آله و سلم و اجتهاد رأيي ؛ کتاب خدا و سنت رسول خدا را ميپذيرم، اما سيرهي شيخين را نميپذيرم و به اجتهاد خود عمل ميکنم» ..
منافقین در طول حیات پبامبر(صلی الله علیه و آله) سعی می کردند تا ظاهر ارتباطات را حفظ کنند. اما از آن جایی که منافق، هیچوقت در همه ی زندگی منافقانه زندگی نمی کند و منتظر فرصت است تا پوستینی را که به تن کرده در بیاورد؛ به محض رحلت حضرت آزار ها شروع شد و گویی بعد ایشان دین وارونه گشت.
باید توجه داشت که شناخت منافق فقط کار خدای متعال است و پیامبر(صلی الله علیه و آله) هم وظیفه ی فاش کردن نام و چهره ی آن ها را نداشتند... "لاتَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ " آیه ۱۰۱ سوره توبه
مسلمانان در ارتباطات اجتماعی درون جامعه ی اسلامی هم باید این اصل را رعایت کنند؛ چرا که تقوا و ایمان مربوط به قلب است و نمی توان نفاق را در این رابطه اندازه گرفت.
اما نکته اینجاست که به دستور قرآن فقط مومنین باهم برادرند و اساسا منافق رفاقت پذیر نیست.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) شاهد بر خلقت
تعبیر دیگر قرآن درباره ی پیامبر(صلی الله علیه و آله) "شاهد" است. رأس هرم خلقت، مدینه العلم خدا هستند و چیزی در عالم وجود ندارد که ایشان از آن غافل باشند.
قرآن صراحتا و محکم می گوید که ایشان زنده هستند و شاهد بر اعمال خلق.
بنا به آیات قرآن در قیامت زمین و ملائک هم شهادت می دهند و علاوه بر آن گوش و چشم و پوست افراد هم بر صاحبشان شهادت می دهند.
حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۰﴾وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۱﴾ سوره فصلت
مالک یوم الدین خدا است ول این امر به دست رسول خداست و خدا به او قیامت به پا می کند و ایشان این امر را به دست پرچم دارشان امیرالمومنین(علیه السلام) داده اند که "قسیم النار و الجنه" هستند...
پیغمبر که خلقت به ایشان باز می شود، به ایشان هم بسته خواهد شد. " بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ "
و روز قیامت همه ی جنبندگان گدای شفاعت ایشان هستند. "وَ إيابُ الْخَلْقِ إلَيْكُمْ وَ حِسابُهُم عَلَيْكُمْ"
مصیبت سیدالشهدا(علیه السلام) با تمام جزییات در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله) انجام شده... در کربلا بارها به ایشان پناه بردند؛ گویی که شاهد بودن پیامبر را می دیدند...
"فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلًا "...دیدن با چشم اتفاق میفتد و امام "عین الله" هستند. یعنی پیغمبر(صلی الله علیه و آله) بر این واقعه شاهد بودند و حضرت صدیقه(سلام الله علیها) ناظر و امیرالمومنین(علیه السلام) حاضر...
و امروز امام زمان(علیه السلام) مصیبت را می بینند:
"مُصِیبَهٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا فِی الْإِسْلَامِ وَ فِی جَمِیعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض"
جلسه دوازدهم
نعمت محبت و معرفت محمد و آل محمد علیهم السلام
مهم ترین و برترین معرفتی که در خلقت وجود دارد، آشنایی با رسول خدا و ائمه(علیهم السلام) است.
حتی معرفت خدای متعال و توحید هم به معرفت حضرات(علیهم السلام) معنا می گیرد؛ چرا که
"بِنا عُبِدَالله. وَ بِنا عُرِفَ اللهُ. وَ بِنا وُحِدَ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالی" امام باقر(علیه السلام)
یعنی تا ائمه (علیهم السلام) معرفت خدا را در دل ها بیدار نکنند، کاربردی نمی شود. و از طرف دیگر به تعلیم ایشان، موجودات چگونگی عبادت خدا را فرا گرفتند..."أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ اَلصَّلاَةَ وَ آتَيْتَ اَلزَّكَاةَ"
حال اگر کسی به مرحمت خداوند صاحب این نعمت ولایت شده، بنا به حکم عقل، اولین وظیفه ی او این است که این نعمت را به کسی که از آن محروم است، عرضه کند. یعنی به شکل پسندیده مردم را با رحمت گسترده ی الهی آشنا کند و به معرفی پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) بپردازد.
به لحاظ نقلی هم روایات متعددی وجود دارد که بیان می کند که عبادت بدون معرفت اهل بیت(علیه السلام) بی فایده است و روز قیامت از این "نعیم" -ولایت محمد و آل محمد علیهم السلام-سوال می شود.
معرفی نعمت ولایت به دیگران
این معرفی از دو راه صورت می گیرد:
۱-معرفی در عمل: مومن فردی است خوش اخلاق، ملایم، اهل گذشت و...یعنی مردم با دیدن شخصیت مومن و نرمی و رحمت او، پی به وجود مولایی رحیم می برند.
امام صادق (علیه السلام): "کُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ وَ کُونُوا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا شَیْناً... و مردم را با غیر زبان به (مذهب) خود دعوت کنید (یعنى رفتار شما شیعیان باید طورى باشد که مخالفینتان بهگرویدن مذهب شما مایل شوند) و زینت ما باشید و ننگ ما نباشید."
امام زمان(علیه السلام) ولی خدایی هستند که "اهل التقوی و المعرفه" است؛ خود ایشان هم معنای تام این بخشش و "ستارالعیوبی" هستند ...
اگر کسی مقید باشد که دیگران را با خلق نیکوی خود به سمت خدا و معصومین(علیه السلام) دعوت کند، چون مصداق شکر را انجام داده، این نعمت برای او تثبیت شده و ان شاءالله معرفتش زیادتر هم می شود.
۲-معرفی در گفتار: بررسی حرکت سیدالشهدا(علیه السلام) از ابتدا تا اسارت اهل بیت ایشان، نشان می دهد که ایشان علی الدوام به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و نسبت داشتن با ایشان اشاره می کنند.
"أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِيعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام"
یعنی در این میان خبری از اصلاح حمد و سوره ی افراد و احکام نماز و روزه ی ایشان نیست! و هرچه هست معرفی خود است به محور خلقت.
"وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ"(۷۱)
سپاه دشمن همه ی مناسک ظاهری دین را رعایت می کند و حتی برای حفظ ظاهر از دیگران هم جلو می زند! اما مردم را از -معروف- امیرالمومنین (علیه السلام) باز می دارد...منافق با جانشین رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دشمن است و می خواهد خودش به جای او حاکم شود.
"الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ"(۶۷) سوره توبه
پس هر مومنی باید دیگران را امر به معروف کند و امام زمان(علیه السلام) را به دیگران بشناساند تا معرفت مردم به این واسطه ی فیض فعال شده و بدانند منشأ خوبی های زندگی از کجاست...
دیدگاه خود را بنویسید