آن روش‌هایی که برای حل هر مشکل، ذکری تعیین می‌کنند تا به تعداد مشخص آن را تکرار کنید، افراد را از صحنه عبودیت خارج می‌سازد. خدا را با ذکر بازی ندهیم. بگوییم که خدایا من این ذکر را می‌گویم و به فلان تعداد هم می‌گویم، اما می‌دانم تأثیر همه این‌ها به خواست و به دست توست. رمزی که بالاتر از همه این رموز است، خود خداست. فهم و اندازه من به اسم اعظم نمی‌خورد. دانستن اسم اعظم چه فایده‌ای برای من دارد اگر بخواهد مرا از خود خدا دور کند.

قرآن کلام الله است. ما تصورات را از ذهنمان بیرون می‌کنیم و با آداب قرآن را تلاوت می‌کنیم.؛ خدایا کلامت را خواندم. من نمی‌دانم چه می‌خواهم. وقتی نزد امام هم مشرف شدی، بگو من نمی‌دانم چه مشکلی دارم، شما بگو مشکل من کجاست و فریادرسم باش! 

خدایا تو خدا و خالق و رازق منی. من نمی‌دانم چه هستم. اگر با این دید سراغ قرآن بروی، با خواندن آیات دگرگون می‌شوی.

پیامبراکرم: «ان هذا القرآن مأدوة الله فتعلّموا مأدوته مااستطعتم» (وسائل الشیعه، ج۶، ص۱۶۸)

این کلام الله، کلاس آموزشی است. این گفته شیطان است که می‌گوید خودت را درست کن بعد خدمت امام برو. از امام بخواهید تا شمای بی سامان را سامان بدهد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «انّی تارک فیکم الثّقلین»،(اصول کافی، ج۶، ص۶۵۱) 

من ۲ امانت نزد شما می‌گذارم، شما پیش هر کدام بروید به دیگری راه پیدا می‌کنید این دو همیشه با هم‌اند. هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شوند. اگر ما خدمت امام زمان مشرف شویم خدمت قرآن ناطقیم اگر هم دلمان گرفت که چرا اماممان را نمی‌بینیم، این قرآن را بخوانید. آن‌وقت می‌فهمیم که «القرآن یهدی الی الامام.» (بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴) چطور به امام هدایت می‌کند؟ نمی‌دانیم و از خودمان هم نمی‌گوئیم ولی می‌دانیم هدایت می‌کند.