جلسه اول

یکی از قیمتی ترین نعمت ها، شناخت و معرفت است. این موضوع (شناخت) به همه  ارکان و جزئیات زندگی آدمی مربوط می شود. در میان همه معارفی که در زندگی  وجود دارد والاترین و بلند مرتبه ترین معرفت، «معرفت الله» است.
انسان در برخورد و شناخت نسبت به یک موضوع در سه موضع ممکن قرار می گیرد؛  ۱- نسبت به آن موضوع آگاهی کامل و صحیحی دارد، ۲- نسبت به آن موضوع هیچ  شناختی ندارد و یا اینکه تنها قسمتی از آن را می شناسد، ۳- نسبت به موضوع  مطلب و شناختی را می داند ولی به اشتباه، یعنی شناختی اشتباه نسبت به  آن  موضوع دارد. بدترین حالت شناخت به یک موضوع حالت سوم است.
در مورد شناخت نسبت به موضوع «معرفت الله» و «عارف بالله» بسیار مهم است که  معرفت انسان از کدام قسم های ذکر شده است. این شناخت و سایر شناخت ها  همیشه و تا آخرین لحظه زندگی همراه ماست و نمی توان با مطالعه و مراجعه به  مرجعی جوابی قطعی و روشن برای آن یافت.
معرفت یعنی مواجه شخص خودمان با یک موضوع، نه شنیدن و یا خواندنِ «مواجه  سایرین با یک موضوع». «معرفت الله» نیز به همین صورت است و نمی توان با خواندن تجربیات و احوالات عرفا به آن پی برد بلکه خود فرد می بایست در معرض و مواجه با آن قرار گیرد.
معرفت مواجه با حقیقت است نه با تخیل و مجاز. «عارف بالله» کسی نیست که بیشتر از خدا بگوید بلکه کسی است که در توصیف خدا بگوید «در زبان من نمی  گنجد».
فعلی که از آدمی در قدم اول مواجه با خدا صورت می دهد خوف و ترس است او بر همه چیز محیط است و بزرگترست از هر چیز که در ذهن آدمی می گنجد. نهایت این  ترس و خوف را می توان در وجود پیامبر(صلی الله علیه و آله) ائمه(علیهم  السلام) مشاهده نمود که ایشان با وجود برخوردار بودن از درجه و مرتبه ای والا در پیشگاه الهی خود را فقیر و ناچیز می بینند.
اما چگونه معرفت الله را در درون خود بیدار کنم؟ باید این نکته را بدانیم که تنها کسی که می تواند این راه را به آدمی نشان دهد خود خداست. اوست که مکان هایی را برای کمک به بندگان نشان می دهد تا با رفتن به آنجا به او نزدیکتر شوند، مثل مسجد و قبور ائمه(علیهم السلام). و همینطور زمان هایی را بیان می کند که امکان نزدیک شدن به او در آن مقاطع بیشتر از پیش است،  مانند ماه مبارک رمضان که آن را ماه خدا می نامند زیرا که خدا به استقبال  بنده اش می آید. البته لازمه درک این نزدیکیِ زمانی و مکانی، آماده سازی خویشتن برای آنهاست (مطابق با دستوراتی که از جانب خدا آمده است).

جلسه دوم

 یکی از اصلی ترین نیازهای انسان «تشخیص نیازهای خود» است. برای این تشخیص، نیازمند فرد یا افرادی هستیم که نسبت به نیازهای حال و آینده ما اشراف کامل و درستی داشته باشند؛ مانند رابطه ای که والدین نسبت به نیازهای فرزند خویش دارند.

انسان علاوه بر تشخیص نیازهای خویش، نیازمند آن است که بداند چه چیزی نیازهایش را برطرف می سازد و چگونه باعث برطرف شدن نیازش می شود. غالباً  آدمی در مرتبه تشخیص نیازش اطلاعاتی نسبت به آنها کسب می کند و از آن پس  دیگر به کسانی که او را در برطرف ساختن نیازهایش یاری می رسانند توجه نمی کند و خود را محور امور قرار می دهد. اصلی ترین این رفتار را با خدای خود انجام می دهد؛ یعنی دانش و علم محدودی که با عقل ناقص خود به دست آورده است را برابر با دستورات الهی می داند و دست به قیاس میان آنها می زند.

راه درست آن است که انسان همه دانش خود را در پیشگاه خدا و فرستادگانش کنار گذارد و به نحوی در محضر ایشان حاضر شود که گویی هیچگونه اطلاعی نسبت به موضوعات ندارد و خود را به آنها بسپارد. این ویژگی اصلی ترین ویژگیست  که پیامبران و فرستادگان الهی از آن برخوردار بودند و نسبت به خدا خوش باور  و تمام باور بودند.

این تفکر که سپردن امور به خدا برابر است با به سرانجام رسیدن آن‌ها مطابق با خواستِ ما، تفکر اشتباهی است بلکه سپردن آنها به خدا به معنی به سرانجام رسیدن امور، به نحوی که خیر ما در آن است، می باشد. نمونه این بحث را می توان در سید الشهدا (علیه السلام) مشاهده کرد که آن حضرت خود و اهل  بیتش را به خدا سپرد و خواست خدا در آن بود که ایشان به شهادت رسد و  خاندانش به اسارت روند.

این حالت که آدمی خود را به صورت کامل و بی هیچ چون و چرایی به خدا بسپارد بندگی نام دارد. بندگی کردن خود به تنهایی سخت نیست بلکه دشواری آن در آن مقطعی است که باید از خود جدا شد.

یکی از مواردی که انسان در آن زمان خود را رها کرده و دیگر از خود  فعلی صورت نمی دهد زمانی است که مهمان است زیرا که آداب مهمان و میزبان به او این اجازه را نمی دهد. یکی از مقاطعی که آدمی این رها کردن را می تواند در پیشگاه خدا تمرین کند ماه مبارک رمضان است چون ماهی است که در آن میهمان خداست و خداوند از او پذیرایی می کند.

جلسه سوم