فایل های صوتی :

   961117-مرز روشن هدایت و ضلالت-جلسه اول.mp3

    961118-مرز روشن هدایت و ضلالت-جلسه دوم.mp3

    961119-مرز روشن هدایت و ضلالت-جلسه سوم.mp3


جلسه اول

جایگاه وجودی ائمه علیهم السلام در این دنیا
اگر که شما به هریک از وجوه دین نظر کنید، با این فرض که در زمان  کنونی که زمان غیبت ولی خدا ست نباشیم و در زمان سایر ائمه علیهم السلام زندگی کنیم، مشاهده خواهید کرد که دیگر نکته مبهم و شبهه ای پیرامون هیچ یک از وجوه دین باقی نخواهد ماند. به عبارت بهتر دین خدا به روشنی و وضوح  برای همگان تبیین شده است و در دسترس همگان قرار دارد. حال در چنین موقعیتی آیا می توان گفت که موضوعی مثل بهشت و جهنم و عقوبت و پاداش با ابهام و شک  همراه باشد ؟ .قاعدتاً خیر. به همین ترتیب آنچه که باعث جهنمی شدن و یا بهشتی شدن انسان ها می شود نیز روشن و معلوم است. یکی از موضوعاتی که در  همین رابطه از جانب خدای متعال در این دنیا قرار داده شده است وجود زمینی و  دنیایی اهل بیت علیهم السلام است. به این معنی که خداوند این بزرگواران را به این دنیا آورد تا همگان در تعامل با ایشان حس کنند که وجودشان به چه  سمتی میل دارد، به عبارتی دیگر متوجه گردند بهشتی هستند یا از اهل جهنم  هستند ؟

همراهی خدا با مؤمن
از اصلی ترین ویژگی های گروه مؤمنین آن است که خداوند همیشه  همراه، و به عبارتی دلسوز آنهاست. به این معنی که زمانی که فرد ایمان آورد و تسلیم دین الهی شد دیگر وارد دایره ی مؤمنین گردیده است. از این نقطه به  بعد خداوند نیز به گونه ای نسبت به او متعهد می شود و ولی او می گردد. فرد  مؤمن اگر چه ممکن است گاهی دچار خطا و اشتباه شود و مرتکب گناه گردد ولی  همواره خداوند او را به سمت پاکی و سعادت می خواند، و همچنین خود او نیز در  درونش این کشش را احساس می کند و لذا به سمت توبه و بازگشت گرایش پیدا می  کند.

عامل انحراف در دین و زندگی سعادتمند
با توصیفاتی که در مورد دین خدا و تسلیم شدن در برابر آن ذکر شد به این نتیجه می رسیم که پس با وجود چنین دینی دیگر نباید مشکلی برای بشریت  ایجاد شود زیرا که مسیر سعادت و راه پیمودن آن به روشنی مشخص است. ولی چه  شد که چنین شرایطی بر هم خورد و به وجود نیامد ؟. علت اصلی این امر گروهی  بودند که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله به جان دین خدا افتادند و هر  آنچه را که داشت سعی کردند به یغما ببرند. به عبارت بهتر برای منافع شخصی و دنیا طلبی خود دین خدا را مصادره کردند و از آن به عنوان ابزاری برای  حکمرانی و ستم کردن به مردم استفاده کردند و لذا اینگونه شد که دین به ورطه  شبهات و ابهامات و چند دستگی وارد شد که نتیجه ی آن را امروزه مشاهده می  کنیم.

جلسه دوم

یکی از ویژگی های مؤمن
از اصلی ترین ویژگی های یک مؤمن داشتن انصاف است. به این معنی که  اگر به عنوان مثال مرتکب خطا و معصیتی شود در ابتدا نسبت به آن مقرّ است، و  در قدم بعد سعی بر این دارد که برای جبران آن خطا و اشتباه اقدام کند. این  عمل مؤمن از روی عشق و علاقه ای است که او به خدا دارد و جلب رضایت او  برایش اولین اولویت است. و همینطور این علاقه از جانب خداوند نیز نسبت به  بنده ی مؤمن وجود دارد که بر اساس روایات شدت این علاقه بسیار بیشتر از  علاقه بنده به خداست.

تعریف قرآن در مورد منافق و بخشش خداوند
در مقابل مؤمن تعریفی به عنوان منافق بیان می شود که به این معنی  است که کوچکترین نشانی از ایمان در دل و قلب فرد منافق وجود ندارد،  ولو  اینکه در ظاهر شبیه به مؤمن باشد و مانند ایشان عمل کند. در ادامه آیاتی را  می بینیم که در آن تعاریفی از ویژگی های منافقین بیان می شود و همچنین  توصیفات در مورد بخشایش و بخشنده بودن خدا مطرح می گردد :

سوره ی منافقون

بسم الله الرحمن الرحیم
إِذَا جَاءَكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ  لَرَسُولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ  يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿١﴾  اتَّخَذُوا  أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ  مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿٢﴾ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا  فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ ﴿٣﴾ ربع  الحزب۵۶وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِنْ يَقُولُوا  تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ ۖ يَحْسَبُونَ  كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ ۚ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ  اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ يُؤْفَكُونَ ﴿٤﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا  يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ  يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ ﴿٥﴾ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ  لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ  إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿٦﴾

چون منافقان نزد تو آیند می گویند: گواهی می دهیم که تو یقیناً فرستادۀ  خدایی. خداوند می داند تو فرستادۀ او هستی ولی خداوند گواهی می دهد که مسلّماً منافقان [در ادعایشان] دروغگویند «۱»سوگندهایشان را سپری [برای  پنهان ماندنِ نفاقشان] قرار داده اند و [به وسیلۀ این حیله مردم را] از راه  خدا بازداشتند، بد است آنچه را همواره انجام می دهند !«۲» این [اعمال و  رفتارشان] بدان سبب است که [نخست] ایمان آوردند سپس کافر شدند، در نتیجه بر  دل هایشان مُهر [عدم فهم حقایق] زده شد، نهایتاً [فرجام شومشان را] نمی  فهمند «۳» چون آنان را ببینی اندام [و شکل ظاهر]شان [از جاه و جلالی که به خود بسته اند] تو را شگفت زده می کند، و اگر سخن بگویند [به علت شیرینی و  جذابیت در گفتار] به سخنانشان گوش می دهی، درحالی که گویی [از بی خاصیتی و  قابل استفاده نبودن] چوب های خشکی هستند که [به دیوار] تکیه داده شده اند،  هر فریادی را به زیان خود می پندارند، اینان دشمن [واقعی] اند، از آنان برحذر باش! خدا آنان را بکشد! چگونه آنان را [با آشکاربودنِ این همه حقایق] منحرف می کنند «۴» چون به آنان گویند: بیایید تا رسول خدا برایتان آمرزش  بخواهد. [مغرورانه] سرهایشان را برمی گردانند، و آنان را می بینی که  متکبّرانه [از این خواستۀ به حق] اعراض می کنند «۵» چه برای آنان آمرزش  بخواهی چه نخواهی برای آنان یکسان است، [چون سودی به حالشان ندارد،] خدا هرگز آنان را نمی آمرزد، مسلّماً خداوند مردم منحرف و نافرمان را نمی آمرزد  «۶»


سوره ی انفال
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿٣٣﴾
خداوند بر آن نیست که آن ها را درحالی که تو در بینشان هستی عذاب کند، و بر آن نیست درحالی که روحیه درخواست آمرزش داشته باشند عذاب کنندۀ آن ها باشد  «۳۳»

سوره ی نساء
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ  وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا  اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا  رَحِيمًا ﴿٦٤﴾
هیچ پیامبری را نفرستادیم جز آن که به خواست خداوند از او اطاعت شود، اگر  آنان هنگامی که [با ارتکاب گناه و رفت وآمد با طاغوت] به خود ستم کردند نزد  تو می آمدند و از خداوند درخواست آمرزش می کردند، و پیامبر هم برای آنان خواستار آمرزش می شد مسلّماً خداوند را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند  «۶۴»

سوره ی شورا
بسم الله الرحمن الرحیم
حم ﴿١﴾ عسق ﴿٢﴾ كَذَٰلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ  اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿٣﴾ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي  الْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿٤﴾ تَكَادُ السَّمَاوَاتُ  يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ ۚ وَالْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ  رَبِّهِمْ وَيَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ ۗ أَلَا إِنَّ اللَّهَ  هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٥﴾ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ  أَوْلِيَاءَ اللَّهُ حَفِيظٌ عَلَيْهِمْ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ  ﴿٦﴾
حاء، میم «۱» عَین، سین، قاف «۲» [وحی سنّت دیرینۀ حق برای هدایت انسان  هاست،] این گونه خداوندِ توانای شکست ناپذیرِ حکیم به سوی تو و پیامبرانی  که پیش از تو بودند وحی می کند «۳» آنچه در آسمان ها و زمین است فقط در  سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی اوست، و او بلندمرتبه و بزرگ است «۴» نزدیک است آسمان ها از فرازشان [به سبب عظمت وحی و اثر شگفت انگیزش] بشکافند، فرشتگان  [با توجه به وحی و آثارش در نظام هستی و زندگی انسان ها همواره]  پروردگارشان را همراه با ستایش [با تسبیح گفتن از هر عیب و نقصی] منزه و  پاک می دارند، و برای کسانی که در زمین هستند [و با تکیه به وحی زندگی خود  را سامان می دهند] طلب آمرزش می کنند، آگاه باشید! که یقیناً خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است «۵» [ولایت و سرپرستی بر همۀ هستی و همۀ انسان ها فقط  و فقط مخصوص خداست،] کسانی که به جای خداوند، معبودان [باطل] را [به  عنوان] سرپرستان خود انتخاب کرده اند، خداوند مراقب [همۀ نیات و عقاید و  اعمال] آنان است [تا به حسابشان برسد]، و تو کارگزارشان نیستی [که بتوانی  آنان را مجبور به قبول هدایت کنی، وظیفه ات رساندن پیام خدا به مردم است]  «۶»

جلسه سوم

 جایگاه علم خدا و عالم اختیار
شاید بسیار برای شما پیش آمده باشد که یا خودتان فکر کرده و یا از  دیگری شنیده باشید که مثلاً فلان ظلم یا ستمی که در حال انجام است چگونه  است؟؛ مگر خداوند حاکم بر این عالم و نظام هستی نیست ؟ پس یعنی بر وقوع  چنین ستمی راضی است ؟. به بیان دیگر در چنین موقعیت هایی سؤالاتی پیرامون  عدل الهی در ذهنمان ایجاد می شود. در پاسخ به این شبهات و سؤالات باید گفت  که این عالم، عالم اختیار است یعنی هر کسی که در این دنیا آمده است مختار است با علم به خوبی ها و بدی ها، خود در آخر انتخاب کند که چگونه عمل کند. زیرا در چنین حالتی است که پاداش و عقاب در عالم دیگر معنا پیدا می کند.  وگرنه افعال از روی جبر را که نمی توان بازخواست نمود. با این تفاسیر هر آنچه از ظلم و ستم و بدی ها در این دنیا می بینیم انتخاب انسان هاست که  البته خداوند نیز اجازه وقوع آن را داده است؛ و نه آنکه به انجام آن راضی باشد.

جهانبینی درست، عامل ایجاد آرامش درونی
همانطور که گفته شد خداوند بر هر آنچه که در این عالم گذشته و  خواهد گذشت آگاهی داشته و دارد. این علم خداوند در کنار عدل او این نتیجه  را برای ما دارد که با این تفاسیر هیچ عمل و هیچ اتفاقی بی پاسخ نخواهد بود؛ به عبارت دیگر یعنی هر آنچه از سختی و مشکلات بر هر فردی می گذرد  اولاً خدا می داند ثانیاً پاسخ و جزای متناسب با آن را نصیب آن شخص خواهد  کرد. دانستن این موضوع سبب خواهد شد که دیگر در سختی ها و تنگناهای زندگی  تحمل مشکلات برای ما آسان شود، زیرا که خداوند را ناظر می یابیم و می دانیم  که کوچکترین اتفاقات را می بیند و پاسخ می دهد. در کنار همه ی این مطالب  باید دانست که بر اساس فرموده خداوند و همچنین عقل و منطق اکثر موضوعات و مواردی که به عنوان سختی و مشکل و بلا از آنها یاد می کنیم دست پرورده خود  ما هستند و ما آنها را موجب شده ایم و خداوند در ایجاد آنها دخل و تصرفی  نکرده است.

اوج بندگی
نمونه بارز بندگی و به قول معروف تسلیم بودن به قضای خداوند را می  توان در اولیاء الهی و خلفای خدا بر روی زمین مشاهده کرد. یکی از این  اولیاء که زندگی او نمود بیشتر و آشکارتری در این زمینه داشته است حضرت سیدالشهدا علیه السلام است. او که هر آنچه از سختی و مصیبت بود در یک نیمروز متحمل شد و باز هم در اوج این شدائد و بلاها خدا را شاکر بود و  تسلیم آنچه که او قضا کرده بود. حال ما چقدر شاکر و تسلیم به قضای الهی  هستیم ؟

تکبر، ریشه تباهی و گمراهی
اصلی ترین آفتی که بندگی کردن را تهدید می کند کبر و غرور است. اینکه آدمی خود را کسی بداند و این توهم را داشته باشد که به تنهایی عالم  بر همه چیز از جمله راه سعادت و تکامل است. همین عامل بود که به بیان قرآن  باعث گمراهی و رانده شدن شیطان از درگاه الهی شد. زیرا که خداوند دستور سجده به آدم را داد ولی او از پذیرش این امر الهی به دلیل خود برتر بینی و  تکبر سر باز زد و به همین سبب خداوند او را از درگاه خود راند. و او نیز از خدا مهلت خواست تا بندگان را از "صراط مستقیم" (که به نقل شیعه و سنی  ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است) منحرف سازد و نگذارد که آنها از  شاکرین باشند.

حکمتی دیگر در وجود دنیایی اهل بیت علیهم السلام
از دیگر دلایلی که خداوند وجود اهل بیت علیهم السلام را در این  دنیا ظاهر گردانید این است که آنها را به عنوان انسان هایی که نهایت سختی ها و گرفتاری های دنیایی برایشان ایجاد می شود نشان دهد تا در کنار آن نشان دهد که چگونه در چنین شرایطی در اوج بندگی و خشوع و شکرگذار بودن قرار دارند واینگونه آنها را به عنوان الگویی برای روش صحیح زندگی کردن در این  دنیا به ما نشان دهد.