جلسه اول
شنیدن در بالا رفتن معرفت، بسیار موثر است. اما اگر شنیدها از منبع صحیحی صادر نشده باشد، مخرب معرفت صحیح است.
شنیدن و تعقل، ابزار مهمی در معرفت شناسی اند.
این مقدمه از جهت آن بود که بدانیم شنیدن همراه با دیدن و به مدد تعقل معرفت را شکل می گیرد.
در مباحث دینی، فرمایشات پیامبران نیز نقش معرفت سازی دارند. زیارات یکی از متونی دینی است که معرفت ساز است و بسیار گرانقیمت اند.
مقدمه دیگر در متون زیارات این است که، زیاراتی که به امام حسین (علیه السلام) مربوط است، خاص است و دارای ویژگیهایی هستند که در دیگر زیارات این ویژگیها را نمی بینید. یکی از این زیارات، زیارت اصحاب امام حسین (علیه السلام) است.
افراد مادامی که در این دنیایند، سرنوشتشان قابل پیش بینی نیست و تا آخر عمرشان بسته به اعمال شان، این سرنوشت قابل تغییر است.
لعنی که در دین جای دارد شان کسانی است که پرونده زندگیشان مختوم به شر بوده است.
جلسه دوم
از صفاتی که در وصف اصحاب حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در متن زیارات بیان می کنیم، مجاهدت، پیرو حق بودن و صبور بودن است.
برای درک ویژگی های اصحاب امام حسین(علیه السلام) نیازی نیست به سابقه زندگی آنها در مقاطع مختلف زندگی مراجعه کنیم. بررسی گذشته با این منظر که هر آنچه که در حال حاضر وجود دارد منتج آن است تفکر اشتباهی است زیرا که گذشته به عنوان یکی از عوامل در وضعیت حال حاضر مؤثر است نه اینکه تنها دلیل باشد.
خیلی از اصحاب امام حسین(علیه السلام) تا قبل از واقعه کربلا مجاهد و مبارز نبودند در حالی که در سپاه اشقیاء بسیاری بودند که سابقه مجاهدت و جنگجویی داشتند.
مجاهد بودن فی نفسه ارزش و قیمتی ندارد. جهاد فی سبیل الله است که از منظر خدا ارزشمند است.
طریق و راه خدا را تنها خود او بیان می کند نه کس دیگر. تعیین راه و روش «با نظر خود» روش شیطان است همانطور که او با نظر خود از سجده بر انسان سر باز زد. به عبارت دیگر سختی کشیدن برای خدا معنا ندارد مگر اینکه خدا فرمان به آن فعل را داده باشد.
دین داری و دین خدا آسان است و آن چیزی نیست جز تسلیم شدن و قبول کردن. این بهانه تراشی و غرور آدمی است که دین داری را برای خودش مشکل می کند.
تنبلی و زرنگی امری است انتخابی؛ یعنی با کمی بررسی در می یابیم که هر کس بنا به علایق خود در جایی که تمایل دارد به امری زرنگ است و در اموری که نسبت به آنها بی میل است تنبلی می کند.
عامل اصلی جوشش و انگیزش در اصحاب امام حسین(علیه السلام) که باعث می شود ایشان را مجاهد فی سبیل الله بخوانیم همین علاقه مندی و کششی است که به خدا دارند و تسلیم امر او هستند.
این نوع علاقه مندی و کشش امکان دارد در لحظه ای برای آدمی رخ دهد؛ از این روست که نباید گذشته انسان ها را برای وضع حال ایشان تحلیل کرد.
جلسه سوم
ویژگی دیگری که اصحاب امام حسین(علیه السلام) را در زیارات به آن خطاب می کنیم صبوری و رضایت مندی(نسبت به خواست خدا) است.
در شناخت و درک این دنیا باید توجه داشت که این دنیا دارای صاحب و مالکی است و این صاحب خلیفه ای در این دنیا دارد. هر اتفاقی که در این عالم رخ دهد، به اذن خدا، او از آن آگاهی دارد.
این دنیا عالم اختیار است. به این معنی که هر کس هر فعلی را که بخواهد می تواند اختیار کند و انجام دهد ولی این توانایی در انجام افعال سندی بر رضایت مندی خداوند در انجام آن عمل نیست. در انجام افعال تنها اذن و خواست خداست که با اختیار فرد همراه است و اینطور نیست که هر عملی که برخلاف خواست اوست آدمی نمی تواند آن را انجام دهد.
تحمل دیدن ظلم در این دنیا با صبر امکان پذیر است؛ زیرا که آدمی می داند این عالم صاحبی دارد و خداوند ناظر بر همه امور است و تحت امر او همه چیز صورت می پذیرد. به عبارت دیگر این عالم دارای نظم و حسابی است.
اگر انسان به درک و دریافت نظارت خدا بر این دنیا نرسد همیشه و در همه حال احساس ناراحتی و عذاب می کند زیرا که تمامی امور را بدون حساب و دلیل می بیند.
جلسه چهارم
علم خدا جبر آفرین نیست. علم خدا رابطه اش با اختیار به این صورت است که هرچه توسط آدمی اختیار شده و خواهد شد خداوند نسبت به آن عالم است.
علم غیب ائمه(علیهم السلام) و پیش بینی اتفاقات توسط ایشان نشان از جبر نیست زیرا که قضا و قدر محکوم خداوند است نه حاکم بر خدا. به عبارت دیگر پیش بینی ایشان در بعضی مواقع به همین قصد است که مخاطبین خود را آگاه سازند تا با اختیار خود آینده را تغییر دهند مثل امیر المؤمنین(علیه السلام) که در برخورد با ابن ملجم به او فرمودند تو روزی مرا خواهی کشت و این از آن رو بوده است که او بیدار شده و خود را نجات دهد.
آگاهی از زمان و مکان مرگ و پذیرفتن آن منافاتی با اختیار ندارد زیرا که اجل موضوعی تعیین و تثبیت شده است و گریزی از آن نیست. امام حسین (علیه السلام) زمانی که در کربلا می فرمایند از این حادثه گریزی نیست اشاره به همین موضوع دارد که از اجل خود آگاهی دارند و در عین حال آن را پذیرفته اند.
وارد آمدن مصیبت به سه دلیل است. حالت اول زمانی است که آدمی خود با رفتار غلط و اشتباه خود باعث به وجود آمدن مصیبت شده است. حالت دوم زمانی است که برای رسیدن به مقام و مرتبه ای متحمل مصیبت و سختی می شویم(مانند طی کردن مدارج تحصیلی در این دنیا که با سختی هایی همراه است). یکی از بارزترین این نوع مصیبت ها حضرت ابراهیم(علیه السلام) است که از خدا درجه و مرتبه رفیعی را درخواست کرد که خداوند نهایتاً مصیبت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) را به او عطا کرد و او را از ذبح فرزند خود معاف کرد.
نوع سوم مواجه با مصیبت زمانی است که آدمی سختی و عذاب را تحمل می کند برای راحتی و آسایش سایرین. عالی ترین این نوع تحمل مصیبت را می توان در امام حسین(علیه السلام) مشاهده نمود که شهادت خود و نزدیکانش را قبول کرد تا خداوند به واسطه آن شیعیان آن حضرت را به سعادت و بهشت برین رساند.
جلسه پنجم
تحمل مصیبت از نوع سوم(تحمل مصیبت برای آرامش و آسایش دیگران) موردی است که مصداق بیرونی آن در این دنیا قابل مشاهده است مثل گذشت و فداکاری ای که والدین نسبت به فرزند خود دارند.
لازمه تحمل مصیبت و خدمت بدون توقع به دیگران، رشد و تعالی است.
کسی که «وجیه عند الله» باشد و نزد خدا آبرومند باشد خداوند هرچه را که او بخواهد به او عطا می کند.
اهل بیت(علیهم السلام) پیامبر(صلی الله علیه و آله) کشتی نجاتی هستند که اگر انسان سوار بر آن و همراه او نشد عاقبتی جز هلاکت در پی نخواهد داشت.
تقدیر خدا برای تمامی اجزاء عالم است نه گروه و فرقه ای خاص؛ و جدا از این تقدیر کلی عالم هر یک از افراد نیز تقدیر مختص خود را نیز دارا می باشد.
تقدیر هر شخص با اختیار او رقم می خورد و جبر و اجبار در آن راهی ندارد.
اتهام زدن به خداوند به دو دلیل صورت می گیرد؛ یا به او بدبینیم و یا اینکه صبر نداریم.
صبر یکی از امتحانات الهی است که بیشتر پیامبران و فرستادگان الهی با آن آزموده شده اند.
یکی از اسرار دعا این است که آدمی معصیت و گناه خود را در درگاه خدا معترف می شود و این اقرار باعث می شود که به یک آرامش و سکون درون برسد.
تنها گروهی که قرآن بیان می کند اجرشان خارج از حساب، داده خواهد شد صابران هستند.
جلوه گاهی که خدا صبر و صابرین را در آن به نمایش گذاشته است واقعه کربلاست.
جلسه ششم
رضا به قضای الهی به معنی بیتحرکی نیست بلکه آدمی باید تلاش و کوشش خود را داشته باشد و به خدا امیدوار باشد و در انتها هر چه رخ داد به آن راضی باشد.
نمونه رضایتمندی از قضای خدا را می توان در سیدالشهدا(علیه السلام) مشاهده نمود که در مقاطع مختلف تلاش خود را برای برگرداندن دشمنان انجام می دهد و این در صورتی است که از شهادت خود و اسارات خاندانش آگاه است و در حقیقت امیدوار است که حتی یک نفر از ایشان را برگرداند.
در مضمون روایتی از امام رضا(علیه السلام) آمده است که کسی که عاقلانه به خدا نظر کند هیچگاه خدا را در قضایش متهم نمی کند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: صبر و رضای به قضا برای خدا در صورتی میسر می شود که خداوند در ازای آن چیزی را (به عنوان اجر صبر) نصیب آن بنده می کند که به آن علاقه مند است.
تواضع در آن حد که به تحقیر خود بیانجامد عمل ناپسندی است زیرا که آدمی در واقع با این عمل خود به یک مخلوق خداوند توهین کرده است.
رضایت به قضای الهی یعنی اینکه اجازه بدهیم خداوند برنامه و صلاح زندگی ما را تعیین کند.
جلسه هفتم
غبطه خوردن بهشتیان نسبت به هم، از این جنس نیست که نگران و مضطرب از این باشند که ظرف مرتبه و درجه ای که در نظر دارند تکمیل گردد زیرا که مراتب و درجات بهشت بی انتهاست.
درخواست و آرزومندی در ادعیه برای ارتقاء درجه شهدا بیانگر این نکته است که کسی اینچنین رفتار می کند که به رشد تعالی رسیده باشد و به عبارت دیگر به ویژگی بهشتیان دست یافته باشد.
استکبار نقطه مقابل بندگی است.
بندگی یعنی تسلیم محض بودن ولو اینکه فرمان و دستوری هم از طرف مولا صادر نشده باشد.
آن چیزی که در قیامت سنجیده می شود میزان تسلیم بودن و قلب سلیم است.
گاهی اوقات بندگی و تسلیم بودن در درگاه خدا در یک عمل ساده و کوچک بروز می کند مثل فرو خوردن خشم در موقعیتی که حتی آن خشم منطقی و به حق است.
دین داری امری است برای متن زندگی نه برای قسمتی از زندگی روزمره.
حسد یکی دیگر از ریشه های شرک است که خدا آن را در ابتدای خلقت(داستان هابیل و قابیل) به آدمی نشان می دهد.
حسادت آفت بندگی است، زیرا که باعث می شود کسی را که از لحاظ مرتبه از ما بالاتر است تحمل نکنیم. این در صورتی است که ویژگی بهشتیان اینچنین نیست بلکه ایشان خیرخواه دیگران هستند و از رشد و تعالی دیگران لذت می برند.
یکی از دلایل شکل گیری شبهات حسادت و مقایسه با خود است، مثل مقایسه بحث امامت با پادشاهی و مطرح کردن این سؤال که چرا امامت موروثی است؟
یکی از راه های اصلاح درون تظاهر بیرونی است که در نهایت منجر به تغییر درون می شود.
درخواست از خدا در ادعیه برای ارتقاء مقام خود نشانگر این است که خدا می تواند مقام کسانی را که با اصحاب امام حسین(علیه السلام) نبودهاند ارتقاء دهد و به ایشان نزدیک کند.
جلسه هشتم
ایامی نظیر ماه محرم و ماه رمضان از لحاظ بهره مندی ویژگی هایی دارند که در سایر ایام وجود ندارند. به عنوان مثال زمانی که گفته می شود ماه محرم ماه حزن و اندوه اهل بیت (علیهم السلام) است یعنی علاوه بر حال درونی ما در بیرون نیز حقیقتی در حال رخ دادن است و به همین دلیل است که حال و هوای عزاداری کردن در این ایام مهیاتر است.
یکی از فریب های شیطان در ترک گناه و معاصی این است که تفکری را به ما القا می کند به این معنی که می بایست رفته رفته و کم کم گناه را ترک کرد.
انسان موجودی است که اگر اراده کند عملی را انجام دهد قطعاً آن را انجام می دهد و اگر تصمیم نداشته باشد به انجام آن هر نوع بهانه ای را برای آن می آفریند.
باید توجه داشت خارج از ایام محرم چیزی عوض نمی شود (نه خدا و ویژگی هایش و نه ما و ارادیمان) و می توان همان حال و بهره مندی در ماه محرم را تجدید کرد.
نکته مهم آن است که بعد از گذشت این ایام من چه می کنم؛ نه اینکه اطراف من چه می شود.
داشتن ارتباط منظم و روزمره ولو در حد یک دقیقه می تواند رفته رفته باعث اتصال و ریشه دواندن معرفت در درون قلب شود.
تغییر و تحول درون عاملی است که تنها خود فرد می تواند درک کند نه دیگران.
تکامل و رشد واقعی برای بهشت است زیرا آنجاست که سکونی وجود ندارد.
نکته ای که باید در پایان دهه محرم متوجه آن بود این است که نعمت و معرفتی که نصیبمان شده است را حفظ و نگهداری کنیم و از دست ندهیم.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
سید علیرضا موسوی
سلام علیکم
1204 روز پیش ارسال پاسخببخشید چرا فایل های صوتی این بحث را قرار نداده اید؟
و همچنین موضوعات زیاد دیگری که درباره امام حسین علیه السلام قبل از آپدیت سایتتان بود چرا حذف شده؟
مدیر سایت
باسلام
1203 روز پیش ارسال پاسخهیچ یک از موضوعات سایت سابق حذف نشده است و تنها در دسته بندی موضوعی تقسیم شده اند. شما می توانید از طریق دسته بندی مناسبتی به فایل های سابق دسترسی داشته باشید. البته به دلیل حجم فایل ها، فایل های سایت سابق و تقسیم بندی آن ها همچنان در حال بارگذاری است و تا ابتدای محرم تکمیل خواهد شد ان شاءالله.