فایل های صوتی :
951118-زیارت پیوند با نور و پاکی-جلسه اول.MP3
951119-زیارت پیوند با نور و پاکی-جلسه دوم.MP3
951120-زیارت پیوند با نور و پاکی-جلسه سوم.MP3
951121-زیارت پیوند با نور و پاکی-جلسه چهارم.MP3
951122-زیارت پیوند با نور و پاکی-جلسه پنجم.MP3
جلسه اول
یکی از نقدهای غیر منصفانه بر زیارت جامعه کبیره
شاید شما هم با این اظهار نظر در مورد زیارت جامعه مواجه شده باشید که گفته می شود این زیارت مرامنامه شیعه ی غالی است. ابتدا لازم است چند نکته را در مورد این زیارت عنوان کنیم. این زیارت از آن جهت زیارت جامعه نامیده می شود که می توان آن را به دور از زمان و مکان خواند و به واسطه آن به یکی از ائمه یا تمامی آن معصومین علیهم السلام متوسل و متوجه شد.
نکته ای در مورد اشکالات این نقد
حال به بررسی اشکالات اولیه این نقد می پردازیم. اولاً چنین نقدی می بایست در حضور و خطاب قرار دادن اهل فن آن بیان و ایراد شود. یعنی مطرح کردن آن در حضور کسانی که نسبت به علم لازمه این بحث جاهل هستند امری غیر عقلانی و غیر منصفانه است زیرا که مخاطب عام حیطه و شناختی نسبت به علم لازمه ی این بحث ندارد و لذا یا در حالت خوش بینانه نسبت به این نقد منفعل خواهد بود و یا اینکه این نقد به ناچار در او اثر منفی و تخریبی نسبت به اعتقادات او خواهد داشت.
غلو به چه معناست و منظور از شیعه غالی چیست ؟
حال باید از لحاظ الفاظ این نقد ارائه شده را بررسی کرد. یکی از عبارات استفاده شده در این نقد "شیعیان غالی" است. غالی از ریشه غلو منشق می گردد و معنای لغوی غلو به این صورت است که کسی بنده و یا مخلوقی را خدا بداند و آن شأنی که همگان برای خدا قائل هستند برای او قائل باشد. و این متفاوت است با اعتقاد متفاوت بودن یک مخلوق با سایر مخلوقات، همانطوری که شیعیان نسبت به پیامبر و ائمه علیهم السلام چنین اعتقادی دارند. و همچنین اگر کسی اعتقاد و یا ادعای به انجام افعال خارق العاده توسط خودش و یا دیگری داشته باشد به آن غلو کردن گفته نمی شود بلکه عبارت اغراق بر آن اطلاق می گردد. پس اگر این عبارت به معنی درست و جایگاه اصلی لغوی به کار رفته باشد منظور آن به اینصورت است که این زیارت بیانگر این است که شیعیان ائمه علیهم السلام را خدا می دانند و متن این زیارت دلیل و برهانی است بر این مطلب. که البته در پاسخ فقط کافی است متن این زیارت خوانده شود و مشاهده گردد که جز بیان این مطلب که ائمه علیهم السلام صالح ترین و باتقوی ترین بندگان خدا هستند چیز دیگری در این زیارت وجود ندارد.
راه رد یک موضوع از لحاظ صحت الهی بودن آن
نکته ای دیگر در رابطه با این نقد باید مطرح کرد و آن این است که زمانی که می خواهیم ادعایی اینچنین داشته باشیم و یک متن و گفته ای را از لحاظ الهی بودن رد کنیم نیاز است با معیاری نسبت به این عمل اقدام کنیم. این معیار در دو حوزه قرار می گیرد یکی اینکه این متن و یا گفته را در محضر قرآن و معارف آن قرار دهیم و اگر متناقض بود این ادعا اثبات می شود. و دیگری مقایسه و سنجش آن با معیار عقل است که خداوند در وجود همه ی ما قرار داده است و اگر در این حوزه نیز به تناقض و عدم تطابق برخورد کردیم ادعای ما اثبات خواهد شد.
در مورد این نقد با سنجش این معیارها خواهیم دید تطابق کامل بین این زیارت با قرآن و همچنین با عقل برقرار است و به هیچ وجه نمی توان تناقضی در آن یافت.
نکته ای کلی در مورد زیارات منسوب به ائمه علیهم السلام
شاید این سؤال برای عده ای ایجاد گردد که به چه دلیل زیارت نامه های مربوط به ائمه علیهم السلام از جانب خود ایشان بیان شده است؟. باید گفت که برای خطاب قرار دادن مقام و منزلت کسی که از جایگاه بالا و متعالی برخوردار است این است که او را بشناسیم و بنا به معرفتی که نسبت به او پیدا می کنیم می توانیم او را مورد خطاب قرار دهیم. ائمه علیهم السلام که اولیاء و خلیفه خدا بر روی زمین هستند از چنان مرتبه ای برخوردار هستند که ما به خودی خود از رسیدن به درک آن عاجز هستیم و لذا تنها راهی که می توان به وسیله آن بزرگواران را متناسب با حقیقت وجودیشان خطاب قرار دهیم بیان صفات این معصومین از جانب خداست. و لذا آنچه که آن بزرگواران به زبان خودشان برای زیارتشان به ما تعلیم نموده اند در واقع معرفی است از جانب خدای متعال تا بتوانیم آنگونه که شایسته مقام و جایگاه ائمه علیهم السلام است آنها را بخوانیم.
بررسی یکی از فرازهای زیارت جامعه کبیره
خَلَقَكُمُ اللَّهُ أَنْوَارا فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِينَ حَتَّى مَنَّ عَلَيْنَا بِكُمْ فَجَعَلَكُمْ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَ جَعَلَ صَلاتَنَا [صَلَوَاتِنَا] عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طِيبا لِخَلْقِنَا [لِخُلُقِنَا] وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً [بَرَكَةً] لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا فَكُنَّا عِنْدَهُ مُسَلِّمِينَ بِفَضْلِكُمْ وَ مَعْرُوفِينَ بِتَصْدِيقِنَا إِيَّاكُمْ فَبَلَغَ اللَّهُ بِكُمْ أَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمِينَ
خدا شما را نورهايى آفريد، و گرداگرد، عرش خود قرار داد، تا با آوردنشان به دنيا بر ما منّت نهاد، و قرارتان داد در خانه هايی كه اجازه داد رفعت يابند و نام او در آنها ذكر شود، و درودهاى ما بر شما قرار داد، و آنچه ما را از ولايت شما به آن مخصوص داشت، مايه پاكى براى خلقت ما، و طهارت براى جان ما، و تزكيه براى وجود ما، و كفاره گناهان ماست، پس ما در نزد خدا از تسليم شدگان به فضل شما، و شناخته شدگان به تصديق جايگاه شما بوديم، خدا شما را به شريفترين جايگاه گراميان
در شروع این فراز صحبت از خلقت و حقیقت وجودی ائمه علیهم السلام می شود که خداوند ایشان را از نور خلق کرده است. اولاً به دور از مصادیق قرآنی در مورد این عبارت از لحاظ عقلی و منطقی این امر امکان پذیر است زیرا که خداوند خالق نور است و می تواند از آن ائمه علیهم السلام را هم نیز خلق کند. پس کسی که ابتداً چنین مطلبی را به اصرار رد می کند و آن را مصداق شرک می داند از منظر دیگری نمی تواند و نمی خواهد این حقیقت را بپذیرد.
ثانیاً می توان مثال و مصداقی را برای این فراز در قرآن نیز یافت :
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿٣٥﴾ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿٣٦﴾ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿٣٧﴾ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿٣٨﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿٣٩﴾ وْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ ﴿٤٠﴾
در این آیه می بینیم که نور را خدا خلق کرده است و خود خدا آن را تشبیه می کند ؛ پس می توان آن را متجلی در وجود دیگری نیز دانست. چنانکه در ادامه در آیه ۳۷ سوره ی نور مشاهده می کنیم که خداوند می فرمایند این نوری که از آنها صحبت شد انسان هایی هستند شایسته و صالح که هیچگاه از یاد خداوند غافل نمی شوند. پس دیدیم که قسمت ابتدایی این فراز از زیارت جامعه با قرآن نیز تناقض و اختلاف ندارد.
در ادامه نیز خداوند این مطلب را می فرماید که وقتی برای کسی نوری قرار ندهد در تاریکی به سر می برد و نوری برای او نیست. پس ما که شامل نور خدا نیستیم در تاریکی به سر می بریم. حال باید چه کنیم تا به روشنی و هدایت دست پیدا کنیم؟. جواب این سؤال در ادامه فراز مورد بحث زیارت جامعه است که می خوانیم خداوند بر ما منّت نهاد و شما (ائمه علیهم السلام) را به زمین فرستاد تا به واسطه ی شما خدا را یاد کنیم. که اگر اینچنین نبود ما در تاریکی و ظلمت محض بودیم.
جلسه دوم
فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿٣٦﴾ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿٣٧﴾
[این نور] در خانه هایی [است] که خداوند اِذن داده [شأن و منزلت آن ها] رفعت یابد، و نامش در آن ها یاد شود، در آن [خانه ها] همواره صبح و شام او را [به پاک بودن از هر عیب و نقصی] می ستایند «۳۶» انسان هایی [شایسته ] که تجارت و دادوستد از یاد خدا و خواندن نماز و پرداخت زکات بازشان نمی دارد، پیوسته از روزی که دل ها و دیده ها در آن زیرورو می شود می ترسند «۳۷»
معنا و حقیقت بیت
در ادامه آیات سوره ی نور که به عنوان حجت قرآنی در اثبات مفاهیم زیارت جامعه به آن اشاره شد مشاهده می کنیم از کلمه «بیوت» استفاده می شود. با مراجعه به تفاسیر مختلف؛ چه شیعه و چه سنی؛ مشاهده می کنیم که منظور از آن خانه خانه ی انبیاء و یا خانه امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه علیهم السلام است. در لغت نیز معنی « بیت» یعنی مکانی که شخص سکنا می گزیند و در آنجا استقرار پیدا می کند. از دیگر معانی « بیت» جسم و کالبد فیزیکی انسان است.
با این توضیحات دو معنا از این آیه سوره نور قابل برداشت است یکی اینکه منظور خانه و منزلی است که اهل بیت علیهم السلام در آن حضور داشته اند یعنی همان خانه ی امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه علیهم السلام که محل رفت و آمد فرشتگان بوده است. و معنای دیگر خود حضور و وجود جسمانی ائمه علیهم السلام در این دنیا است که حقیقت ذکر و تسبیح خدا در وجود ایشان محقق می گردد.
در رابطه با لغت « بیت» تذکری را نیز باید بدهیم که این برداشت در مورد « بیت الله» اشتباه است که کعبه را خانه ی خدا تعبیر کنیم زیرا که خدا ماهیت جسمانی ندارد که نیاز به محلی برای استقرار داشته باشد. بلکه منظور از این حقیقت، رسول خدا صلی الله علیه و آله هستند. و چون امیرالمؤمنین علیه السلام نفس پیامبر بوده اند می بایست درون بیت متولد گردند. و از این رو اهل بیت کسانی نامیده می شوند که منسوب هستند به آن حضرت. از اینرو اگر گفته شد و یا در جایی شندید که طواف کردن به دور کعبه در واقع یعنی دور پیامبر صلی الله علیه و آله چرخیدن و آن را شرک خواندند تعجب نکنید و بدانید که شرک نیز محسوب نمی شود زیرا که فرمان خداست.
چگونگی دشمنی با خدا
بنا به قرآن و همچنین متن زیارت جامعه به این مطلب رسیدیم که وجود اهل بیت علیهم السلام از نور است و خداوند آنها را بر زمین و به شکل جسمانی نازل نمود و به همین دلیل است که ما می توانیم با آنها ارتباطی مشابه با یک انسان داشته باشیم و لذا اگر کسی هم بخواهد خدا را بیازارد به آزار این افراد و اشخاص که به خدا منسوب هستند اقدام می کند زیرا که خود خدا قابل اذیت کردن و آزردن نیست. در طرف دیگر نیز احترام و بزرگداشت این افراد هم احترام و بزرگ داشتن خداست.
معیار و نشانه ای دیگر در جایگاه اهل بیت علیهم السلام
در ادامه فراز مورد بحث از زیارت جامعه می خوانیم که وَ جَعَلَ صَلاتَنَا [صَلَوَاتِنَا] عَلَيْكُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ طِيبا لِخَلْقِنَا [لِخُلُقِنَا] وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً [بَرَكَةً] لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا به این معنی که خدا صلاه ما را شما قرار داده است. ممکن است عده ای برچسب اغراق و شرک را به این الفاظ بدهند ولی این چیزی است که خدا قرار داده است و می توان در قرآن نیز آن را یافت که خداوند می فرمایند : إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿٥٦/ احزاب﴾.
معیار تشخیص جایگاهمان در نزد خدا
همه ی ما دوست داریم که بدانیم نزد خداوند از چه جایگاهی برخوردار هستیم. برای این کار امام باقر علیه السلام می فرمایند باید فرد ببیند که دو پدر معنوی بزرگش در نزد او چه جایگاهی دارند. و پدران معنوی ما کسانی نیستند جز پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام. هر چه این دو بزرگوار در نزد ما والا و برتر باشند مقام ما هم در نزد خداوند از جایگاه بهتر و بالاتری برخوردار است. یکی از نشانه هایی که کیفیت این رابطه را نشان می دهد نحوه زندگی کردن و رضایت مندی از آن است. به این معنی که اگر سبک و چهارچوب ما شبیه و نزدیک به اهل بیت علیهم السلام باشد نشان می دهد که ایشان در نزد ما ازجایگاه والاتر و برتری برخوردار هستند.
جلسه سوم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿٢٧﴾ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِيهَا أَحَدًا فَلَا تَدْخُلُوهَا حَتَّى يُؤْذَنَ لَكُمْ وَإِنْ قِيلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿٢٨﴾
ای مؤمنان! به خانه هایی که خانه های شما نیست جز با [اجازه و] آشنایی دادن وارد نشوید، و بر اهل آن خانه ها سلام کنید، [رعایت] این برای شما بهتر است تا همواره هشیار باشید «۲۷» چنانچه کسی را در آن خانه ها نیافتید وارد آن ها نشوید مگر این که به شما اجازه دهند، و اگر به شما بگویند: بازگردید! [لازم است] بازگردید که این [بازگشتن] برای شما [کاری] پاکیزه تر است، خداوند به آنچه انجام می دهید داناست «۲۸»
مصداقی دیگر از قرآن پیرامون مقام و جایگاه اهل بیت علیهم السلام
در آیات ۲۷ و ۲۸ سوره ی نور که پیش تر نیز آیات دیگری از آن قرائت شد مشاهده می کنیم که خداوند می فرماید زمانی که می خواهید به خانه ی دیگری وارد شوید از صاحب آن اجازه بگیرید و اگر اجازه صادر شد بر اهل خانه سلام کنید و وارد شوید. این توصیفات دقیقاً وصف همان رفتاری است که شیعیان به هنگام قبور ائمه علیهم السلام به آن معتقد بوده و التزام دارند. پس مشاهده می کنیم سلام دادن و عرض ادب کردن به پیشگاه آن بزرگواران تماماً مطابق با آموزه های قرآن است نه از روی غلو و موضوعاتی از این دست.
سلام و مخاطب آن
در مورد سلام دادن ممکن است عده ای از مغرضین در ادامه این سؤال و شبهه را مطرح کنند که مگر به انسان مرده سلام می دهند ؟ مگر چنین عملی شرک محسوب نمی شود؟. در پاسخ به این شبهه باید گفت که ملاک اینکه به چه کسی باید سلام داد را خدا تعیین می کند و همچنین که اوست که به ما می گوید زنده و مرده حقیقی کیست؛ هرگز آنان را که در راه خدا کشته شدند مُرده مپندار؛ بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان متنعّم به روزی ویژه ای هستند «۱۶۹/ آل عمران». و همچنین خود خدا در قرآن به انبیاء و اولیاء خود که در این دنیا حضور ندارند سلام می دهد. پس مخاطب سلام را خدا به ما نشان می دهد و همچنین متوجه می شویم حیات این دنیایی نمی تواند ملاک و معیار درستی باشد.
وجوه مختلف امام
یکی از نکات مهمی که باید در این بحث به آن توجه داشت این است که شناخت ما از امام و حیثیت وجودی او چیست ؟. با کمی دقت و مشاهده می بینیم دید قالب افراد نسبت به امام اینگونه است که او را صرفاٌ نماینده ای از جانب خدا می دانند که آمده است تا بایدها و نبایدهای الهی را بر ما حاکم کند و اگر تخطی و اشتباهی از جانب ما صورت گرفت به دنبال اجرای هر چه سریعتر حدود الهی بر ما باشد. چنین دیدی با آنچه که خدا و همچنین زندگی اهل بیت علیهم السلام نشان می دهد کاملاً در تضاد است. این بزرگواران عمده ی نقش وجودیشان نجات دهندگی و هدایت مردم بوده است و آن هم با دلسوزی هر چه تمام تر، تا حدی که از امام تعبیر بر پدر مهربان می شود، پدری که حتی از پدر نسبی فرد به او نزدیک تر و دلسوزتر است.
جلسه چهارم
امام محور تمام خلقت
همانطور که گفته شد امام همانند هر کسی از وجوه و حیثیت های مختلفی برخوردار است و این توطئه و نقشه غاصبین خلافت رسول الله صلی الله علیه و آله بود که برای مردم این تفکر را نهادینه کردند که امام جز یک حاکم که تنها وظیفه اجرای احکام و بازرسی مردم نسبت به این احکام را دارد چیز دیگری نیست. در حالی که با معرفی امام در ادعیه و زیارت نامه های برگرفته از ائمه علیهم السلام می بینیم که در واقع محور هستی امام است و اوست که بر همه چیز آگاه است و همه چیز خبر دارد. ولی نگذاشتند که مردم بدانند امام دارای چنین ویژگی هاییست.
کارکرد زیارت نامه
کاربردی که زیارت نامه در خود دارد این است که به محب و علاقه مندان به اهل بیت علیهم السلام این کمک و یاری را می کند که ایشان را آنگونه که باید خطاب قرار دهند و همچنین در حین این خطابه نسبت به ایشان معرفت بیشتر و کامل تری برایشان حاصل شود. به عبارت دیگر هر کس که خود را در معرض زیارت اهل بیت علیهم السلام قرار دهد باب این معرفت و شناخت که در زیارت جامعه به آن اشاره شده است به سوی او باز می شود.
ارتباط مردم با امام و فرستاده خدا
همانطور که گفته شد بر اساس قرآن و زیارت جامعه خداوند وجود ائمه علیهم السلام را از نور خلق کرده است و آنها را به زمین فرستاده تا از این طریق به بندگانش عنایتی کرده باشد و آنها را به سمت راه هدایت فرا بخواند. از این رو ارتباط مردم با ایشان به دو گونه است عده ای که مشتاق هدایت شدن و رسیدن به سعادت هستند و به سمت این بزرگواران کشیده شده و مطیع امر آنان می شوند و در مقابل عده ای که کافر هستند قصد مقابله و دشمنی با خدا را دارند به دنبال آزار و اذیت و حتی کشتن این معصومین هستند تا از این طریق بتوانند دشمنی و عداوت خود را بروز دهند.
اشتیاق اهل بیت علیهم السلام به هدایت مردم
کسی که نسبت به اهل بیت عداوت نداشته باشد و به در خانه ی آنها برود به روشنی محبت و اشتیاق ایشان را درک و لمس می کند. خانواده ای که به کوچکترین بهانه و به ازای کمترین توجهات ما از کرامت و لطف کم نمی گذارند و ما را مورد عنایات خود قرار می دهند. و این خود گواهی است بر رسالت و دلیل وجودی این بزرگواران در این دنیا.
جلسه پنجم
ظلم آشکار
همانطور که پیش تر نیز اشاره شده است موضع افراد در مواجهه با اهل بیت علیهم السلام از سه حال خارج نیست. یا محب و دوستدار ایشان هستند، یا نسبت به آنها بی اطلاع هستند و هنوز این بزرگوران را نمی شناسند و یا اینکه نسبت به آنها عداوت و دشمنی دارند. در مورد گروه سوم باید گفت که ایشان بی شک از اهل جهنم هستند و خواهند بود و در عذاب خواهند ماند برای ابد. زیرا که هیچگونه دلیل و علتی برای این دشمنی ندارند و تنها از روی دشمنی با خدا و راه اوست که اینگونه رفتار می کنند. و هیچ ظلمی آشکارتر و بارزتر از این دشمنی نبوده و نیست.
عدل خدا در معرفی اهل بیت علیهم السلام به مردم
ممکن است عده ای این سؤال به ذهنشان خطور کند که گناه بقیه ای که این بزرگوران را نمی شناسند چیست ؟ برای چه باید گرفتار عذاب و مصیبت بشوند ؟. در جواب باید گفت که اولاً باید به خاطر داشت که خدا عادل است ولذا به کسی ظلم نمی کند و ثانیاً اگر کسی آن بزرگواران را نشناسد و از دنیا برود در محضر الهی و در روز قیامت مجالی را خداوند قرار می دهد برای معرفی و شناساندن اهل بیت علیهم السلام به آنها و این افراد باید تصمیم و موضع خود را در برابر ائمه علیهم السلام اعلام کنند که بر اساس این تصمیم گیری عاقبت آنها مشخص خواهد شد.
دلیل گرایش طبیعی افراد به اهل بیت علیهم السلام
عموم افرادی که با اهل بیت علیهم السلام آشنا می شوند و مقام و مرتبه ایشان را درک می کنند عاشق آنها می شوند. دلیل این امر بسیار طبیعی است زیرا که خداوند حقیقتی مشترک به نام فطرت را در درون همه ما قرارداده اند که بر پایه آن همه ی افراد شناخت مشترکی از خوبی ها و بدی ها دارند و همچنین حب و بغض آنها بر اساس همین فطرت به گونه ای قرار داده شده است که نسبت به نیکی ها گرایش دارند و از بدی ها متنفرند. و لذا چون وجود ائمه علیهم السلام به تمامه نور و پاکی است نسبت به ایشان علاقه مند می شوند و از هر چه که در تضاد و تقابل نسبت به آنهاست دوری می جویند.
پاک ماندن نکته ای اساسی
شاید دیده باشید و یا برای خود شما نیز پیش آمده باشد که در برخورد با کسی که در عرف به عنوان انسانی مذهبی و محب اهل بیت علیهم السلام شناخته می شود رفتارهایی را از او ببینید که باعث تعجب و در درجه بعد شماتت او در پیش خودتان شود. که این فرد به ظاهر و عنوان دوستدار اهل بیت علیهم السلام است ولی در عمل چگونه رفتار می کند. در چنین مواقعی باید دانست که مذهب و اهل بیت علیهم السلام هستند بی مشکل هستند چنانکه در زیارت جامعه می خوانیم در حضور ایشان وجود ما پاک می شود. ولی اشکال از جای دیگر است و آن حفظ کردن حالتی است که در هنگام حضور و یا متذکر شدن به اهل بیت علیهم السلام به ما دست می دهد. پس اشکالی از سوی خدا و اهل بیت علیهم السلام وجود نداشته و ندارد و هر موقع که بنده ی گنهکار اراده کند می تواند برگردد و توبه کند. نکته مهم حفظ پاکی و طهارتی است که بعد از پذیرش توبه صورت می گیرد.
مصادیقی دیگر از قرآن در اثبات صحت مفاهیم زیارت جامعه
سوره ی معارج :
إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا ﴿١٩﴾ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا ﴿٢٠﴾ وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا ﴿٢١﴾ إِلَّا الْمُصَلِّينَ ﴿٢٢﴾
همانا انسان بی طاقت و حریص آفریده شده«۱۹» چون آسیبی به او رسد بیتابی می کند«۲۰» و هنگامی که خیری [مثل امکاناتِ مادّی] نصیب او شود بخل می ورزد«۲۱» به جز نمازگزاران [که از برکت نماز، پُرطاقت و قانع و اهل سخاوتند]«۲۲»
سوره ی عصر :
وَالْعَصْرِ ﴿١﴾ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣﴾
سوگند به روزگار!«۱» که بی تردید انسان غرقِ در خُسران بزرگ و سنگینی است«۲» مگر آنان که مؤمنند، و کارهای شایسته انجام داده اند، و یکدیگر را به حق سفارش داشتند، و به شکیبایی [در برابر حوادث، انجام عبادات، و ترک گناهان] توصیه کرده اند «۳»
سوره ی مدثر :
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ ﴿٣٨﴾ إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ ﴿٣٩﴾
هرکسی در گروِ دستاورد های خود است«۳۸» جز سعادتمندان«۳۹»
در همه این آیات می بینیم کسانی تنها اهل نجات هستند که از دسته ی "مصلین" و یا "ایمان آورندگان" باشند. که تفسیر هر دو یعنی کسانی که پیرو امام باشند و به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام ایمان داشته باشند.
دیدگاه خود را بنویسید