فایل صوتی :

    اثر غیبت در توحید.mp3


جلسه اول

در انجام احکام شرعی، بیشتر از آنکه به خود حکم توجه کنیم، بیشتر به  نقد و کاستن و فلسفه وجوب آن توجه می کنیم. به دنبال آن می افتیم که کمی آن را سبک و امروزی کنیم تا بتوان آن را انجام دهیم. مثلاً در مورد حجاب به  گونه ای رفتار می کنیم تا اصطلاحاً به صورت امروزی حجاب داشته باشیم. یا در  مورد مسائل مالی، همیشه به دنبال ایجاد کم و کاست در خمس و زکات خود  هستیم.

حال حکمت احکام را با نگاه پژوهشی بررسی کنیم و ببینیم که نفع و فایده آنها برای ما چیست؟.

یکی از این احکام مربوط به "غیبت کردن" است. این فعل از مواردی است که  برای هرکسی از قباحت عقلی برخوردار است. و البته مواردی نیز وجود دارد که برای ما به شخصه خوب و نیکو جلوه می کند ولی در حقیقت فعلی است زشت و  ناپسند(َ عَسى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‏  أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ بقره/۲۱۶).

در مثالی که در مورد "غیبت کردن" مطرح کردیم ابتدا آن را از دید عقلی  بررسی کردیم و به قبح آن پی بردیم(نه از دید اطاعت خدا و بندگی). در قدم بعدی می بایست به این نکته اشاره کرد که آدمی در برخورد و انجام اوامر و  نواهی الهی تأثیر آنها را در خود احساس می کند. مثلاً بعد از نماز آرامش  ناشی از آن را به وضوح در می یابد.

حال در ادامه این جنبه را بررسی می کنیم که دلیل اصلی "غیبت کردن"  چیست؟ مهمترین دلیل این عمل "عجز" است. برای روشن شدن بیشتر این نکته  ببینیم قبل از شروع غیبت دلیل مان برای انجام آن چیست؟.

پله بعدی بررسی اثر این عمل (غیبت کردن) ، در جامعه است؟  اگر در  جامعه ای ممنوعیت عقلی و شرعی تهمت و غیبت برداشته شود باب اصلاح بسته می  شود و به جای تذکر به شخص، اعلان کردن عیوب افراد رواج جامعه می شود. آدمی  زندگی خود را خودش اختیار و انتخاب می کند. 

در باب غیبت به غیر از حرمت آن، خداوند می فرماید نسبت به مؤمن گمان  بد مبرید؛ اگر نسبت به او بدگویی شنیدید و از خود او خلاف آن را شنیدی حرف مؤمن را بپذیر نه حرف دیگران را.

یکی از اسماء خداوند "مؤمن" است. پس چرا اینقدر خدا را متهم می کنیم؟!. در حوادث روزگار چرا او را مقصر می دانیم؟

غیبت در حقیقت توحید را تهدید می کند. از این رو آدمی تا می تواند می بایست از محرمات دوری کند و تقوی الهی را پیشه کند.

انسان هر حرامی را که انجام می دهد اعتقادات او دچار مشکل می شود و در  طرف مقابل نیز با انجام واجبات الهی درونش سامان پیدا می کند. به عنوان  مثال اگر خداوند می فرماید به اهل بیت توجه کنید و نسبت به ایشان محبت ورزی  کنید به خاطر پیامبر و یا خود خدا نیست بلکه این دستور برای هدایت و سعادت  ماست! (قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ  إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ شَهيد  سبأ /۴۷).