جلسه اول

معرفت، گوهری ارزشمند

از نکاتی که در همه موضوعات می بایست به آن توجه داشت کسب معرفت است.  معرفت به این معنا که شناختی عمیق و صحیح نسبت به مسئله ای حاصل شود. در  رسیدن به این معرفت نکته اصلی آن است که این معرفت از چه منبعی سرچشمه می  گیرد. زیرا هرکس می تواند ادعای رسیدن به درک و معرفت را داشته باشد ولی آن  کسی به معرفتی حقیقی دست یافته است که به منبعی صحیح و درست مراجعه کرده  است. بنا براین معرفت حقیقی امری نیست که به هرطریقی بتوان به آن دست پیدا  کرد.

خالق، بهترین منبع برای کسب معرفت

از اصلی ترین معارف که در زندگی همه انسان ها نقش ایفا می کند معرفت  نسبت به خود و جهان هستی است. برای دستیابی صحیح به این معرفت می بایست به  خالق خود و این جهان مراجعه کنیم، زیرا اوست که بر همه حقایق وجودی من و  هستی آگاهی دارد. رفتن به هر مسیر دیگری باعث انحراف می شود به صورتی که  ندانستن و اقدام نکردن برای کسب معرفت بسیار شایسته تر از کسب معرفت اشتباه  است.

آرامش، حقیقتی درونی

از موضوعاتی که آدمی شب و روز و به انحاء مختلف به دنبال آن است آرامش  است. این درحالی است که خالق این دنیا و من می گوید که آرامش را در درون  این دنیا خلق نکرده است بلکه این موضوع حقیقتی است درونی و در باطن آدمی  قابل دستیابی است و نباید در بیرون به دنبال آن بود.

جلسه دوم

 هدفمندی در کسب معرفت، امری حیاتی

در کسب معرفت اولین و اصلی ترین مطلب این است که پیش از هر اقدامی  باید بدانیم در چه زمینه و موضوعی می خواهیم به معرفت دست پیدا کنیم به  عبارت دیگر عمر خود را برای چه موضوع و امری می خواهیم هزینه کنیم. عدم  آگاهی در مورد موضوعی که می خواهیم در آن به معرفت دست پیدا کنیم باعث  خسران ما می شود زیرا در انتها چیزی جز اتلاف عمر را برای ما در پی ندارد.  پس اصلی ترین مطلب در معرفت شناخت موضوعی است که می خواهیم در آن معرفت کسب  نماییم.

معرفی انبیاء و رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) از جانب خدا

در مقاطع مختلفی در طول تاریخ انسان ها با افراد خاصی برخورد داشته  اند که از لحاظ سطح فکری، اخلاقی و رفتاری در سطح بالاتری از ایشان قرار  داشتند؛ این افراد به عنوان مثال از هر معصیت به دور بودند و سایرین را نیز  به نیکی ها و اعمال صالح دعوت می کردند. این افراد خود را فرستاده خدا  معرفی می کردند. یکی از موضوعاتی که خدا از آن تعاریفی ارائه کرده است تا انسان ها به واسطه این تعریف به معرفت نسبت به آن دست پیدا کنند همین  انبیاء و رسل الهی هستند. خدا در تعریف ایشان می فرماید این افراد اشخاص  برگزیده من هستند یعنی خداوند در تخطی نکردن و صداقت ایشان شکی ندارد. از دیگر ویژگی هایی که خداوند ارائه می دهد این است که می فرماید ایشان را امت  وسط قرار دادیم که گواهی و شاهد هستند بر امت های خود. و همچنین در تعریف رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) می فرماید که او را شاهد و گواه قرار دادیم بر سایر انبیاء و رسل.

بشر بودن پیغمبر(صلی الله علیه و آله) به چه معناست؟

از تعاریفی که در قرآن پیرامون معرفی پیامبر(صلی الله علیه و آله)  بیان شده است این است که آن حضرت را بشری مثل سایرین معرفی می کند که البته  عده ای تنها این عبارت را مورد توجه قرار می دهند و سعی می کنند با بیان و  تأکید بر این عبارت مقام و منزلت آن حضرت را تنزل دهند. ولی در ادامه این  عبارت آمده است که آن حضرت همانند سایرین است( یعنی از لحاظ ظاهر دنیایی  انسانی است مانند سایرین) با این تفاوت که به او وحی می شود ؛ یعنی ویژگی  که هیچکس به مانند او نبوده و نیست و تنها اوست که چنین ویژگی داراست و  چنین کسی می بایست وجودی داشته باشد که پاکی مطلق است زیرا ظرفی که کلام  خدا به آن وحی می شود می بایست پاک مطلق باشد.

جلسه سوم

حقیقت و ذات قرآن

همانطور که بارها گفته شده است قرآن کلام خداوند است و از خود او باید  مدد جست تا بتوان بهره ای از قرآن  نسیبمان گردد. این قرآن آنقدر عمیق و  غنی است که تفسیر و مفهوم تک تک آیات آن بی نهایت است. نکته دیگر در بهره مندی از قرآن آن است که تدبر در قرآن از اصلی ترین ملزومات است چنانکه خدا  در همین قرآن می فرماید "أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ  مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا  كَثِيرًا(۴۵/نساء)". پس برای فهم قرآن نیاز به مراجعه به ترجمه ها و تفاسیر  متعدد نیست بلکه آرامش و تدبر مهمتر از هر چیز دیگری است.

مقام شاهد بودن پیامبر(صلی الله علیه وآله) در خلقت

همانطور که پیش تر نیز اشاره شد پیامبر(صلی الله علیه و آله) شاهد است  بر تمامی انبیاء و رسل الهی. در رابطه با این "شاهد بودن" عقل و منطق حکم  می کند که از لحاظ خلقت شاهد پیش تر از مشهود به وجود آمده باشد. روایات  نیز بر این حکم عقلی صحه می گذارند چنانکه حضرت می فرمایند "اوَّلُ مَا  خَلَقَ اللَهُ نُورُ نَبِيِّكَ يَا جَابر". به عبارت دیگر اولین حقیقتی که در خلقت به وجود آمد وجود مقدس پیامبر(صلی الله علیه و آله) بوده است و بعد  از او سایر انبیاء و رسل به وجود آمدند و در آخر امم ایشان خلق شدند.

 

نسبت پیامبر(صلی الله علیه وآله) با خداوند

پیامبر(صلی الله علیه و آله) همانطور که گفته شد برگزیده و مصطفی خدا  هستند از این رو بعضی از اموری که مربوط به خداوند می شود به واسطه و به  وسیله آن حضرت محقق می شوند. به عنوان مثال خداوند می فرماید " خُذْ مِنْ  أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ  عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ وَ اللّهُ سَمیعٌ  عَلیمٌ(۱۰۳/توبه)" به این معنی که " از اموال آنها صدقه اى (به عنوان زکات)  بگیر، تا به وسیله آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى! و (به هنگام گرفتن  زکات،) به آنها دعا کن; که دعاى تو، مایه آرامش آنهاست; و خداوند شنوا و  داناست! " در این آیه این حقیقت قابل درک است که اگر فرد بخواهد صدقه که همان بخشش در راه خداست را انجام دهد می بایست آن را تقدیم به پیامبر(صلی  الله علیه و آله) کند، به عبارت دیگر دادن صدقه با تقدیم کردن آن به محضر  پیامبر(صلی الله علیه و آله) محقق می شود.

حاکم و شاهد بودن پیامبر(صلی الله علیه وآله) 

در آیاتی از قرآن صحبت از حاکم بودن رسول خدا نیز به میان می آید به  عنوان مثال خداوند می فرماید "إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْك الْكِتَب  بِالْحَقّ‏ِ لِتَحْكُمَ بَینَ النَّاسِ بمَا أَرَاك اللَّهُوَ لا تَكُن  لِّلْخَائنِینَ خَصِیماً(۱۰۵/نساء)" یعنی "ما این كتاب را به حق بر تو  فرستادیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته ، در میان مردم قضاوت كنى و از كسانى مباش كه از خائنان حمایت نمائى" پس بر این اساس پیامبری که شاهد کل است بر همه در روز قیامت نیز به اذن خداوند حاکم نیز هست. عقل نیز همین را می گوید که کسی که شاهد و گواه بر عملی باشد، می تواند راجع به آن حکم کند.

جلسه چهارم

تعریف اطاعت حقیقی
در توضیح این مسئله به قرآن مراجعه می کنیم در آیه ۶۴ سوره نساء مشاهده می  کنیم که خداوند می فرمایند " وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ  لِيُطَاعَ ... " یعنی تنها کسی که در میان بشر باید از او اطاعت تام داشت  رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می باشد. و همانطور که پیش تر گفته شد از  آنجا که او شاهد است بر تمامی انبیاء و امت‌ها، بر همگان واجب است اطاعت از  او و اگر کسی از این امر سرباز بزند از فرمان خدا سرپیچی کرده است. به  زبان دیگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) ملاک و معیار خداست در این جهان که  آدمیان به واسطه او امتحان می شوند. و از طرف دیگر اگر کسی آن حضرت را  بیازارد و با او دشمنی کند خدا را آزرده است. پس اطاعت حقیقی آنی است که  خدا خود معین و مشخص کرده است نه آنچیزی که از روی حدس و گمان و نظر هر شخص  تعیین می شود.
حقیقت لعن شدن
کسانی که به هر طریقی به نزاع و مقابله با فرامین الهی و یا فرستادگان خدا  می پردازند در واقع دشمنی خود را با خدا ابراز کرده اند چنین کسی بنا به  فرموده خدا مستحق لعن خداوند است. حال لعن الهی چیست؟ آیا عذابی مهیب و آسمانی است؟ لعن خدا چیزی نیست جز محرومیت از لطف و رحمت خداوند، و هیچ  ذلتی از این بالاتر نیست.
بخشش یکی از امتحانات بزرگ الهی
یکی از مقولاتی که خداوند بارها به آن اشاره کرد است و به واسطه آن مقام و  منزلت آدمی را ارتقاء می دهد بخشش است " لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى  تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ  بِهِ عَلِيمٌ (۹۲/ آل عمران) ". بخشش یعنی گذشتن از آن چیزی که به آن علاقه  مند هستیم. مثال تام و کامل بخشش را می توان در کربلا و روز عاشورا مشاهده  کرد امام حسین(علیه السلام) تمامی عزیزان خود را که به اندازه جان خود  آنها را دوست می داشت در راه خدا بخشید و کشته شدن تک تک آنها را نظاره گر بود. از همین روست که به مقامی رسید که هیچ فرد دیگری توانایی رسیدن به او  را ندارد و همین امر است که موجب شده است آن حضرت اختیار شفاعت سایرین را  در پیشگاه الهی دارد.

جلسه پنجم

قرآن و حقیقت آن
درک موضوعات مختلف در این دنیا نیازمند داشتن حواسی است که به وسیله آن  بتوان امور موجود در این دنیا را درک و احساس کرد. از این رو اموری که الهی و معنوی هستند برای درک ما به قالبی مادی در می آیند. یکی از اصلی ترین این حقایق قرآن است. قرآن حقیقتی است بسیار والا و بلند مرتبه که هرکسی به آن دسترسی ندارد این حقیقت برای ملموس شدن در این دنیا می بایست تنزل پیدا  کند که حاصل آن این کتاب الهی است، که با آن رو به رو هستیم.
چگونگی اطاعت بعد از حیات پیامبر(صلی الله علیه و آله)
همانطور که پیش تر گفته شد تسلیم شدن در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله) و  اطاعت از او از احکام و دستورات الهی است. حال در این دنیا که با محدودیت  همراه است و از جمله آن زندگی انسان هاست می بایست بعد از حیات دنیوی رسول  خدا(صلی الله علیه و آله) چه کرد؟ دیگر از چه کسی باید اطاعت کرد؟. برای  یافتن پاسخ این سؤال به کلام خدا مراجعه می کنیم، خداوند در قرآن می  فرمایند "یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ  الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ(نساء/۵۹)" پس بنا به این آیه متوجه می شویم اطاعت بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله) از شخصی صورت می گیرد که  از او تعبیر به "اولی الامر" می شود. اولی الامر کسی است که پیامبر او را  به اذن و خواست خداوند تعیین می کند و نه کس دیگری.
اصلی ترین ویژگی اولی الامر چیست ؟
سؤالی در ارتباط با اولی الامر مطرح می شود و آن این است که ویژگی اختصالی و  آن چیزی که اولی الامر را از سایرین تمیز می دهد چیست؟. برای پاسخ به این  سؤال به فرموده پیامبر(صلی الله علیه و آله) مراجعه می کنیم که در اواخر  عمر شریفشان فرمودند" در میان شما دو چیز را به امانت می گذارم، کتاب خدا و  عترتم". بنا به این فرموده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) متوجه این نکته می شویم که رابطه اولی الامر با قرآن رابطه ای خاص است؛ به گونه ای که هر  آنچه از او پرسیده شود می تواند پاسخ آن سؤال را از داخل قرآن بیان کند.  تاریخ به ما می گوید تنها کسانی که در طول تاریخ چنین ادعایی داشته اند و  در عمل نیز چنین عمل کرده اند اهل بیت (علیهم السلام) بوده اند.

جلسه ششم

وجوب رعايت احكام الهي از منظر عقل و منطق

همانطور كه گفته شد اين عالم و هر آنچه در آن است مخلوق خداست و او  مالك تمامي آنهاست. بر همين اساس آدمي فقير محض است در برابر خداوند. چنين  مخلوقي از لحاظ عقلي و منطقي مي بايست براي انجام هر عملي از مالك خود و  اين جهان اجازه بگيرد، همانطور كه همين رابطه مالكيت در ميان انسان ها چنين رفتاري را در پي دارد كه انسان ها از يكديگر براي تصرف در مال هم اجازه كسب مي كنند. بر همين مبنا رعايت و اطاعت از احكام و قوانين الهي از منظر  عقلي لازم و واجب است زيرا خداوند است كه مالك همه چيز و از طرفي نيز خير و  صلاح من را او بهتر از خود من مي داند.

همت آدمي و دليل شدت و ضعف آن

يكي از اشكالات و بهانه هايي كه براي انجام احكام الهي ارائه مي شود  سختي و دشواري انجام آنهاست. اين در حالي است كه هر فردي با كمي دقت در  رفتار روزمره خود مي بيند بسياري از اعمال  و رفتار است كه بسيار دشوار تر  از انجام احكام الهي است ولي در انجام آنها مشكلي ندارد. پس دليل اين احساس  سختي در انجام احكام الهي چيست؟. انسان به صورت ذاتي نسبت به هيچ عملي   تنبل و يا زرنگ ذاتي نيست. آنچه انسان ها را نسبت به عملي تنبل و يا زرنگ  مي كند يك چيز است و آن علاقه و اشتياق است. به راحتي مي توانيد در درون  خود و يا ديگران مشاهده كنيد كه انجام خدمت و كمك به كسي كه به او علاقه  مند هستيد به هيچ وجه برايتان سخت و دشوار جلوه نمي كند. پس كليد اطاعت  نياز به مودت و علاقه دارد تا دلنشين و لذتبخش باشد.

پيامبر(صلي الله عليه وآله) موهبتي براي اطاعت خداوند

براي ايجاد مودت در اطاعت خداوند موهبتي در ميان جهانيان قرار داد كه  وجودش محبت محض است و در همه ي سجاياي اخلاقي اسوه است. چنين كسي خليفه خدا در زمين قرار داده شد تا آدميان در برخورد با او به او دل بسپارند و  اينگونه دعوتش را از جان و دل بپذيرند و از اين اطاعت لذت ببرند. پس قدم  اول براي رسيدن به اين كيفيت در اطاعت شناخت پيامبر(صلي الله عليه و آله) و  اهل بيتش(عليهم السلام) است كه منجر مي شود به انس گرفتن و دلدادگي با آن  حضرات و خداوند.

جلسه هفتم

جنس علاقه مندی و دوست داشتن

همانطور كه گفته شد لازمه اطاعت قلبي و لذت بخش، داشتن محبت و مودت  نسبت به خدا و فرستادگان اوست. با كمي بررسي پيرامون علاقه و اشتياق در  ميابيم كه اين مقوله مربوط مي شود به درون و باطن و نمي توان آن را به صورت  ظاهري تعريف و تفسير كرد. پس بر اين اساس علاقه و دوست داشتن امري است وجداني و بايد در درون به دنبال آن بود نه بيرون.

شناخت فطري نيكي و پليدي 

همانطور كه گفته شد محبت و نفرت امري است دروني. با دقت نظر بيشتر به  حقيقتي پي مي بريم كه مربوط مي شود به خلقت بشر و آن اين نكته است كه امور  نيك و بد براي همه به صورت ذاتي قابل تشخيص و درك است؛ يعني به عنوان مثال  همه انسان ها بد بودن دروغ را درك مي كنند و راستگوي را پسنديده مي يابند. فريب خوردن آدمي نيز از همين منظر اتفاق مي افتد يعني شيطان و ايادي او هميشه سعي در توجيه معاصي و امور باطل مي كنند و  بدي را در لباس نيكي جلوه  گر مي كنند تا آدمي آن را بپذيرد.

دوست داشتن فطري فرستاده الهي

از ميان نيكي ها و خوبي هايي كه در اين دنيا وجود دارد و آدمي نسبت به  آنها محبت و گرايش دارد، وجود مقدس پيامبر(صلي الله عليه و آله) است. وجود  آن حضرت هم از لحاظ ظاهري و هم از لحاظ سيرت، جاذب همه ي انسان هاست. دليل  اين امر آن است كه خداوند آن حضرت را برگزيده و اين بدان معناست كه عصاره و  تمامي مكارم اخلاقي در درون آن حضرت قرار داده شده است و به اين واسطه  تمامي انسان ها از لحاظ فطري به او گرايش دارند.

دليل تخلف از فطرت

ممكن است اين سؤال در ذهن ايجاد شود كه اگر شناخت نيك و بد در درون  آدمي وجود دارد چگونه به انجام پليدي و زشتي و انجام معصيت رو مي كند؛  همانطور كه گفته شد تشخيص خوب و بد به صورت فطري در درون همه قرار داده شده  است ولي از طرف ديگر هركس در درون خود يك "من" دارد كه مختار است، و مي  تواند هر چه را اختيار كند. به واسطه همين "من" است كه آدمي بر فطرت خود پا  مي نهد و آلوده به معصيت مي شود.

جلسه هشتم

 شگفت انگيزي خلقت انسان

همانطور كه گفته شد فطرت تمامی انسان‌ها نيكي را مي پسندد و از پليدي  ها گريزان است. چنين فطرتي اگر پرورش يابد و به آن توجه شود زندگي را سامان مي بخشد. دليل و برهان اين مطلب وضع امروز آدمي است كه همه چيز زندگي خود  را تغيير داده است تا ظاهراً به راحتي و آسايش دست يابد ولي در عمل چیزی جز  خسارت نصيبش نشده است؛ چه در زمينه ي دنيوي و جسماني چه در زمينه روحي و رواني.

شناسنامه آدمي

اگر كه بخواهيم تعريفي از انسان ارائه كنيم چه بايد بگوييم؟ قاعدتاً  مي بايست راجع به داشته هاي او توضيحاتي ارائه دهيم تا بتوان او را شناخت. با كمي بررسي مي بينم هر فردي اگر بخواهد وجود خود را تعريف كند همه ي  داشته هاي خود را به اينگونه ارائه مي دهد كه " من داراي .... هستم"، پس  حقيقتي در درون هر كس وجود دارد كه از آن تعبير به "من" مي كند. حال اگر  بخواهيم تعريف دقيق تري ارائه دهيم همه ي دارايي هاي انسان را كه به خود  نسبت مي دهد از او جدا مي كنيم تا ببینیم آن "من" از خود چه چيزي دارد. در  چنين وضعيتي مي بينيم هيچ چيز از خود ندارد و فقير محض است، يَا أَيُّهَا  النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ  الْحَمِي(فاطر/١٥). پس آدمي هيچ چيز از خود ندارد و با همين فقر جسارت مي  كند و نسبت به نعمت هاي خدا احساس مالكيت مي كند در حالي كه تمامي آنچه كه  دارد لطف و عنايت خداوند است. آزمون انسان نیز با همین نعمت‌ها است.

از خدا چه بخواهيم ؟

در مواقفي كه هنگام دعاست نيات و حاجات مختلفي به ذهن آدمي خطور مي  كند، از مسائلي مادي و دنيايي تا موضوعات معنوي و روحي. اين در حالي است كه بعد ازبرآورده شدن هركدام از اين حاجات، به جای شكر کردن خدای متعال و  استفاده خيرخواهان از آن نعمات، به وسيله آنها شر ايجاد مي كنيم. اولين و مهمترين دعاها اين است كه از خدا بخواهيم نعماتي كه تاكنون به ما ارزاني  داشته را حفظ كند و استدام ببخشد. زيرا همانطور كه گفته شد آدمي فقير است،  اگرچه هرچه كه بخواهد را به او بدهند. پيامبر(صلي الله عليه و آله) و  اميرالمؤمنين(عليه السلام) همين فقر را به تمامه مي شناسند كه از خدا با  عجز و لابه تقاضا مي كنند و از او مي خواهند كه نعماتي را كه به ايشان  ارزاني داشته است حفظ كند زيرا خود را نسبت به خدا فقير مطلق مي دانند.

جلسه نهم

دليل وجود پليدي در اين عالم
ممكن است سؤالي در زمينه وجود خير و شر در اين دنيا به ذهن خطور كند و آن  اين است كه وجود پليدي ها و زشتي ها براي چيست؟ آيا خدا آنها را آفريده ؟  اگر جواب مثبت است دليل اين امر چيست؟ جواب اين سؤال در ابتدا منفي است  يعني خداوند آفريننده شر و بدي نيست. خداوند اين دنيا را دار اختيار قرار  داده است و هركس اين قدرت و توان را از جانب خدا دارد تا هرآنچه تصميم مي  گيرد انجام دهد. دليل ايجاد و وجود پليدي همين اختيار است. اصلي ترين مثال  اين توضيح شيطان است. خداوند شيطان را آفريد و اين خود شيطان بود كه شر و  پليدي را اختيار كرد.
چرا انسان مختار آفريده شد ؟
همانطور كه گفته شد مختار بودن انسان و اختيار داشتن در اين دنيا منشاء به  وجود آمدن شرها و پليدي هاست. با اين وصف چرا خداوند اين دنيا را دار  اختيار و انسان را مختار آفريد؟ دليل اين امر يك چيز است و آن امتحان و  آزمايش است. به واسطه همين اختيار مشخص مي شود چه كسي به سراغ ايجاد شر  وبدي و ظلم به ديگران مي رود و چه كسي به دنبال نيكي و بدي وبندگي مي رود.  اين در حالي است كه خداوند از روي لطفش راهنماهايي را نيز به اسم پيغمبران  مي فرستد تا انسان ها را متذكر شوند به وجود خدا، و خير و شر را به آنها  يادآور شوند.
دشمني با خدا، اوج شقاوت
همانطور كه در رابطه با اختيار گفته شد انسان این اجازه را دارد که هر آنچه  تصميم مي گيرد انجام دهد ولو اينكه ظلم به ديگري باشد. ولي در اين ميان  نوعي از ظلم كردن وجود دارد كه با ساير شقاوت ها متفاوت است. اين نوع ظلم  به اين صورت است كه عده اي هستند كه خدا و خير و شر را به وضوح مي شناسند  ولي سعي در پوشاندن اين ادراك مي كنند و در قدم ديگر به مقابله با نيكي ها  مي كنند. چنين كسي كه با فرستادگان الهي و مؤمنين به خدا مقابله و دشمني مي  كند در حقيقت با خدا تقابل مي كند؛ خداوند در رابطه با اين افراد مي فرمايد مؤمنيني كه تحت ظلم چنين كساني هستند خداوند حامي آنهاست و حساب فرد  ظالم با خود خداست.

جلسه دهم

صبر، وعده ای الهی
همانطور كه گفته شد انجام احكام الهي به واسطه اطاعت از دستور خداوند است.  اين اطاعت هميشه همراه با شرايطي نامساعد و ناهمواري رو به روست كه در  حقيقت از آنها تعبير به امتحانات الهي مي شود. وظيفه اي كه خدا در اين  مواقف از آدمي مي خواهند صبر است. به اين معنا كه در انجام اطاعت خدا  مداومت داشته باشد در حالي كه مشكلات را تحمل مي كند. خداوند در رابطه با  اين صبر وعده داده است و فرموده است كه پاداش و جزاي اين صبر با من است يَا  أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ  إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۳/بقره﴾ بهترين نوع اين صبر هم صبر  جميل است يعني صبري كه كوچكترين دلخوري و گله كردن همراه آن نباشد.
لذت صبر كردن
ماهيت صبر در ابتدا بسيار سخت جلوه مي كند، به صورتي كه گويي بر سختي هايي  كه  داشته ايم دشواري مضاعفي افزوده مي شود. چنين ديدي به اين دليل است كه آدمي خدا را نمي بيند، خدايي را كه همه چيز تحت اختيار و مُلك اوست و هيچ نيت و عملي از حسابرسي او خارج نمي ماند. پس اگر صبر كردن همراه با اين  ديدگاه همراه شود تك تك لحظات صبر كردن، لذتبخش خواهد بود زيرا مي داند  تمامي اعمال او تحت نظر و حساب خداست و اجر صبرش به دست اوست.
صادق الوعد بودن خداوند
دليل اينكه در وعده و وعيد خداوند خلل و نقصي نيست چيست؟ اصلي ترين پاسخ به  اين سؤال اين است كه خداوند مالك هر آنچه در اين دنيا وجود دارد است؛ زيرا  از لحاظ عقلي و منطقي كسي مي تواند در ارتباط با موضوعي وعده دهد كه صاحب و  مالك آن باشد
أَلا إِنَّ لِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ  اللّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۵۵/يونس﴾