فایل های صوتی :
950711-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه اول.mp3
950712-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه دوم.mp3
950713-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه سوم.mp3
950714-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه چهارم.mp3
950715-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه پنجم.mp3
950716-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه ششم.mp3
950717-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه هفتم.mp3
950718-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه هشتم.mp3
950719-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه نهم.mp3
950720-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه دهم.mp3
950721-بازشناسی شرک از نگاه قرآن-جلسه یازدهم.mp3
جلسه اول
گذشت فصول و ايام را ما تكراري مي دانيم اما خداوند متعال انها را آيه خود مي شمارد و نبايد آنها را تكراري و مشابه فرض نمود. مثلاً طلوع خورشيد يك واقعه تكراري نبايد انگاريده شود. بنابراين مجالس دهه محرم امسال را نبايد تكرار سالهاي گذاشته دانست. و بايد نسبت به آنكه بار ديگر نعمت شركت در این مجالس را داريم شاكر باشيم.
توحيد و نقض كننده هاى آن
گروهى به شدت شيعيان را به عقايد شرك آلود متهم مي كنند و ایشان را مشرک می نامند. با بررسی موضوع شرک و توحید در قرآن می بینیم که بيشتر در مورد نقض كننده هاي توحيد صحبت به ميان آمده است تا مصادیق روشن و مستقیم مربوط به توحید.
محور دعوت پيامبران اين بوده است كه به خدا شرك نورزيد! تمام گناهان و لغزش ها امكان بخشش دارند بجز شرك.
تذكر مهم در مراجعه به قرآن
هنگام تلاوت قرآن و توجه به يك آيه مى بايست با كلام آشنا بود و معنا را از ترجمه تلقى ننمود و در وهله بعد براى فهم بيشتر به مفسرين مراجعه مى نماييم. كه واژگان و آيات را آنان توضيح می دهند و اين مسأله زمانى مشكل زا می شود كه در مواجهه با روايات، و تفاوت و اختلاف میان آنها، براى روايات تعبير ديگرى ارائه می کنیم.
شرك چيست؟
شرك اعتقاد به چند خدايي نيست و تا به امروز هيچ كس به چند خدايي اعتقاد نداشته است. بت پرستان به جز الله خدايي را قبول نداشته اند و آنها را خالق خود نمي دانستند! و اگر كسي بت را خالق خود بداند احمق است نه مشرک.
پرستيدن يعنى چه؟
اينكه بت پرستان را بت مى پرستند يعنى چه كار مى كرده اند؟ از كس ديگر اميد داشتن و كمك خواستن شرك است؟ تا آن زمان که معناى شرك مشخص نگردد مفاهيم عبادى روشن نمى گردد.
دشمنان و مقابلان امام حسين عليه السلام مشرك اند ( و من حاربكم مشرك...) و تبعيت كنندگان آنان مشرك اند و اين دليل اتهام شيعه از سوى آنان به شرك است.
بايد پرسيد شرك در دين و قرآن به چه معناست؟
جلسه دوم
در جلسه پيش گفته شد معنا و مفهوم كلام خدا را مى بايست از منابع معتبر جست و به معنا و ترجمه ظاهري توجه ننمود.
شرك يكي از واژگان و مفاهيم بسيار مهم است و شيعه را متهم به شرك مي كنند.
شرک در قرآن
شرك؛ ظلمي بزرگ
وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ ﴿لقمان/ ۱۳﴾
خداوند از شرک به عنوان ظلم بزرگ در این آیه یاد می کند.
يك زمان شخص در دورن خود توجه مي كند و سعي بر خلوص خود از شرك مي نمايد كه كار ممدوحي است اما زماني اين لقب و صفت رو برا ديگري ميخواهيم استفاده نماييم. در این حالت مي بايست دليل و حجت داشت. كه جز اوليا الهي و خدا نمي توانند چنين تحليل و برداشتي بر ديگران داشته باشند. مصداق پيدا نمودن شرك كار ما نيست و صرف یاری طلبیدن از غیر خدا شرک محسوب نمی شود.
مشرکی که در قرآن آمده است مفهومش با آنچه در میان ما رواج دارد، متفاوت است.
شرک، اتهام به خدا
شرك ورزيدن اتهام به خداوند متعال است آنها که به خدا و کلام او معنا و مفهومی از جانب خود می بندند و اینگونه وارد وادی شرک می شوند.
ایمان آوردن به غیر خدا به چه معناست؟ بدان معناست که بهره و نصیبی از معبود بدست آورد بنابراین پرستیدن بت، بی معناست چون شخص به وسیله بت بهره و نصیبی نمی برد.
اله به چه معناست؟
آیات قرآن کریم نشانگر آنست که مشرك الله را قبول دارد و به همراه خدا به چيزهاي ديگر هم ايمان دارد.
ريشه اله ؛ وله است. بايد بدانيم مفهوم اله در ايات و روايات چيست؟! نقطه تحير و تعجب فرد كه شئ را داراي شأنيت بداند اله است. يعني در مقابل آن آدمى زمين گير مي شود و آنرا ماورايي مي داند.
حجج الهی، همیشه غالب نبوده اند
اگر خدا كاري ميكرد كه حجج الهي در همه حالات غالب بودند و هيچگاه مغلوب نمي شدند مردم ايشان را اله قلمداد مي نمودند. همانند آنچه که پیغمبر (ص) در مورد علت بازگو نکردن فاضایل امیرالمومنین علیه السلام فرمایش می فرمایند.
خدا اراده نمود كه فرستادگانش در پيشگاه مردم؛ همواره قهرمانان غالب و چيره نباشند و در مقابل مردم هيچ چيز را نتوانند به آنان نسبت دهند.
بشر چند كار خارق العاده از شخصي ببيند در پيشگاه او به زانو در مي ايد. فرستادگان الهي در جنبه ارائه ايه خداوند و حجت الهي بودن غالب بودند اما در باقي اوقات گاهي غالب و گاهي مغلوب بوده اند...
غالب بودن برای زمانی است که بخواهند امر خداوند را برای مردم یقینی کنند. البته باید توجه داشت که خداوند در مابقی اوقات نمی خواهد که فرستاده اش مغلوب باشد اما چونکه دنیا دار اختیار است و آنها می خواهند او را مقهور و مغلوب نمایند خداوند در آن اوقات مانع آنها نمی گردد و اگر در تمامی حالات فرستادگان خدا، غالب بودند مردم ایشان را اله قلمداد می نمودند.
جنس بشر بگونه ایست که اگر چندین کار خارق العاده از شخصی ببیند او را اله می دانند و وارد شرک می شوند و این را به وضوح در زندگی فرستادگان الهی می توان دید که هیچگاه مردم در پیشگاه ایشان بواسطه کارهای خارق العاده (شفا دادن مریض، زنده کردن مرده و...) به صف در نیامدند.
انان كه شبهه مي كنند كه اگر امام حسين عليه السلام حاجت مي دهد؛ حاجت فرزند شش ماهه خود را نتوانست براورده نمايد!! بايد به انها گفت كه امام حسین علیه السلام برای قدرت نمایی به کربلا نیامدند بلکه آمدند نشان دهند و اعلام کنند که «من بنده ام!»
جلسه سوم
جلسه پیش بر مبنای ايات قران به اينجا رسيديم كه مشرك كسي است كه افترا بر خداوند مي زند و اين روايت گفته شد كه حجج الهي در بعضي مواقع غالبند و در بعضي مواقع مغلوب.بطور مثال حضرت موسی با ارائه معجزه در مقابل ساحران غلبه پیدا می کند ولی در باقی مواقع در قبال فرعون مغلوب بوده اند.
اگر خداوند حجج الهي را نيآزمايد و هميشه آنها در شرايط بالا باشند و مصيبتي بر آنها عارض نمي شد؛ در پيشگاه مردم اله مى گشتند. حجج الهي در مصيبت ها صابرين و در قبال نعمت ها شاكر بودند. مردم فرستادگان الهي را در آن زمان كه مغلوب و مقهور بودند فرستاده الهى بودنشان را زير سوال نبردند و از اعتقاد به اينكه فرستاده الهي اند برنگشتند.
فرستادگان الهی هر آنچه را که داشتند را فضل خدا می دانستند و اعلام می کردند و در رفتار خود کاملاً بنده وار عمل می نمودند.
صبر
صبر در دسته بندی کلی در دو ساحت تقسیم می شود. یک آنکه شخص برنامه ای دارد و برای آنکه به آن برسد باید شکیبایی کند اما حالت دیگری وجود دارد که شخص برنامه ریزی کرده است که کاری را انجام دهد اما اتفاق غیرمنتظره و غیرمطلوبی محقق می شود و شخص را در رسیدن به هدف و برنامه باز می دارد. صبر نوع دوم بسیار سخت تر و پیچیده تر است.
امتحان الهی در نوع دوم است.بنابراین آدمی که در زندگی صبور باشد و خدمت بدون توقع بکند بسیار کم است اما در مقابل مجاهد و عابد زیاد دیده می شود که اخلاق خوبی نسبت به همسر و فرزندان خود ندارند؛ البته این عبادت و کارهای نیک را زیر سوال نمی برد. اما می شود عبادت کرد و کار نیک انجام داد در حالیکه با اطرافیان خوش اخلاق بود.
مفهوم شرك در قرآن
با بررسی آیات قرآن به این نتیجه رسیدیم که گویا شرک آن چیزیست که به خدا نسبت داده شود که خود خدا به خود نسبت نداده باشد. بطور مثال قرآن علت پرستش بت را راه نزديكى و تقرب به الله عنوان مي كنند.
شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ(شوری/۱۳)
دين انچيزيست كه خداوند تشریع مي كنند و به انبیا می رسانند و برآن پیمان می گیرند و توسط ایشان به مردمان عرضه مي كنند و اين دين بر مشركين سخت و گران تمام مى شود.
در چند آیه جلوتر (أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ شوری/۲۱) خداوند می فرمایند که مشرکان شركا و همراهانى دارند كه چيزي را به عنوان بخشي از دين معرفي مي كنند. حكم خداوند تنها به اذن خود او داخل شريعت مي آيد و شخص نمی تواند حکمی را بر دین خدا اضافه و یا کم کند.
انگيزه مشرك
قبول داشتن دو خدا چه نصيبي براي مشرك دارد؟ مشرك بدنبال كسب منفعت خود است. در كربلا دو گروه در مقابل هم قرار گرفتند و هر كدام خود را ديندار و كار خود را خدايي قلمداد مي كردند.
جلسه چهارم
سؤال، رضایت خدا بر واقعه عاشورا؟!
اگر كه امام حسين(ع) و خدا بر اتفاقات كربلا رضايت دارند دليل بر عزاداري بر آن حضرت از چه روست ؟!
اولاً سؤال هاي از اين سبك در زمان رسيدن مناسبت هاي مذهبي پيش مي آيد. دوماً مطالب و شبهاتي كه در خصوص امام حسين عليه السلام مطرح مي شود معمولاً بي سند هستند و آن احتمال و حدس بگونه اي مطرح مي گردد كه گويي مطلب سند دار است. سوماً روش مهم در پاسخ گويي به شبهات اين است كه آنجا كه چيزي رو مذمت مي كنند خود در رفتار و مناسك مشابه همان گونه عمل مي كند. مانند مشكي پوشيدن در مرگ اقوام، لعنت و نفرين كردن قاتل و مسبب مرگ عزيزانشان.
دهه اول محرم مراسم مرثيه خوانيست نه تحليل و پژوهش مطالب و روضه. هرآنچه كه در عزاي امام حسين عليه السلام عمل مي شود نظير آن افراد در فوت و مرگ عزيزانشان انجام مي دهند.
در روايت خواست خداوند بر شهادت امام حسين عليه السلام ، امده است كه در تحقق يافتن اين امر از امام حسين عليه السلام سوال مى شود و ايشان راضي مي شوند به اين تقدير! امام حسين عليه السلام در پذيرش اين امر مخير بوده اند که سيدالشهدا عليه السلام اين مصيبت را مى پذيرند و در عوض آن خداوند متعال ۴ پاداش بزرگ (اجابت دعا در زیر قبه، شفا در تربت، امامت از نسل امام حسین علیه السلام، و ایام آمد و شد زائران قبرش را بحساب عمر آنها منظور نخواهد كرد) به ایشان اعطا نمود.
تفاوت خواست و رضایت خدا
خواست خداوند با رضايت او متفاوت است. خدا خواست كه امام حسين عليه السلام بنابه اختيار آن شقيان، كشته شود اما بدان راضى نبود و خواست خدا منجر به تقدير است اما لزوماً هر تقديرى رضايت خدا را به همراه ندارد. تقديرات خدا دو منشاء دارد يك خواست خدا رأساً دو اجازه می دهند موجود مختار بخواهد و اختیار او را مانع نمی شود.(قل کل من عندالله).
معنای شرک
گفته شد شرك بستن به خدا و تشريع دين است و انگيزه مشرك منفعت طلبى شخصى و حزبى است. قرآن مي فرمايد مشركين بر خدا افترا مي بستند و در مقابل آن ائمه عليهم السلام هم در مقام گفتار و هم در مقام رفتار مى خواستند مردم را تنها به خدا رهنمون و هدايت كنند و ابداً به خود دعوت نمى كردند. امام عليه السلام مى خواهند توحيد رو نشان دهند و در مقابل مشرك بساطى را تشريع مي كند كه ذره اي خدا را در آن نمي توان جست. يكي از جاهايي كه در كربلا خدا رو به خوبي مي توان ديد بازگشت حر و قبول او بود كه اگر ذره اى انگيزه اى شخصي بود حر ( كه مسبب گرفتار شدن امام حسین علیه السلام و اب بستن بر خاندان ايشان عليه السلام بود) را نمى پذيرفتند و تمامى عقده ها و گرها رو به روى او مى اوردند و از او نمى گذشتند.
جلسه پنجم
گفته شد شرك رو به اعتقاد وجود چند خدايي نسبت مي دهند كه اينگونه نيست بلكه شرك نسبت دادن وسيله و راهى براى پرستش خداست. مشرك كسى است كه تشريع دين مى كند.
مشرک در روايات
روايت ۱: از امام باقر عليه السلام عنوان شده است كه نقطه آغازين شرك آنجايي است كه آدمى نظر و رأيى را بدعت گذارد و نظر خود را معيار و ميزان خوبى و بدى قرار مى دهند.
ميزان چيست؟
ميزان آنچيزيست كه بقيه چيزها رو با آن مى سنجند و آن ملاكى است براى قضاوت. خداوند ولى خدا را حجت و ميزان و معيار معرفى مى كند و دوست داشتن او نشان خدايى بودن و بغض آنان نشان دشمنى با خداست.
شباهت منافق و مشرک
منافق و مشرك در يك گروه اند، منافق كسى است كه در ظاهر مسلمان است اما در باطن بدنبال منفعت طلبى از دين و پيامبر(ص) است.
روايت ۲: از امام باقر عليه السلام سوال مى شود كه كمترين چيزى كه آدمي وارد وادي شرك مي شود چيست؟ فرمودند : آنست كه بذرى را بردارد و بگويد سنگ است و سنگى را بذر قلمداد نمايد بعد از آن به اين تغيير ديندارى كند.
يعني آنكه شرك يك تبديل و تغيير است.
روایت ۳: امام صادق عليه السلام فرمودند مراقب رياست باش و بر گردن مردم سوار نشو. ابوحمزه مى پرسد يعنى چه؟ می فرمایند: مواظب باش هيچكس رو به جز خدا و ولي او علم نكني و او را تصديق نكني در هر آنچه مى گويد.
يك تذكر مهم: اگر شخص مؤمنى را پيدا نموديد و او را صادق و در تمامى شئون درست يافتيد باز او را نبايد ملاك ديندارى قرار داد كه اگر اين شد به وادى شرك نزديك شده ايد!!!
روايت ۴: امام صادق عليه السلام فرمودند: هيچ كس رياست طلب نيست مگر آنكه هلاك مى شود ( توجه داشته باشد رياست مشكلى ندارد ولى طالب آن بودن مشكل زاست) رياست طلبى آنست كه شخص سعی می کند خود را به جايگاهى برساند که خود را معيار و محور قرار دهد.
شرك تصديق كسى است (غیر حجج الهی) در همه حالات و شئون.
تفاوت فقهای شیعه با مفتيان اهل سنت
مفتيان كساني اند كه برداشت شخصي و ميل و اشتهاى خود را به خدا نسبت مى دهند اما فقهاى شيعه با مطالعه منابع و مآخذ بدنبال حكم خدا مى گردند و باز هم ادعا ندارند كه حكم خدا اينست و منابع خود را اعلام مى نمايند.
حب و بغض ولي خدا شاخص شرك و ایمان
حب و بغض ولي خدا شاخص شرك و ايمان است چون خداوند محبت و مودت به اهل بيت عليه السلام را به عنوان اجر رسالت و راه هدايت فرمايش كرده اند.
اختلاف میان دو گروه در کربلا
مهمترین اختلاف میان دو گروه محبت و مودت به خاندان پیامبر (ص) است وگرنه هر دو طرف نماز اقامه می کنند، قرآن تلاوت می کنند و...
ریشه و مبنای دینداری در محبت است (قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُوني آل عمران/۳۱)
جلسه ششم
گفته شد شرك آنچيزيست كه كار و امر كسى را جزئى از دين بدانيم.
انگیزه اول برای انتخاب این موضوع آن بود که شیعه را متهم به شرک می کنند.
انگيزه دوم براى شرك شناسي
امام صادق عليه السلام فرمودند: بني اميه مردم را آزاد گذاشتند در تعليم ايمان اما نگذاشتند شرك تعليم يابد براى آنكه هر زمان خواستن شرك را بر مردم بار كنند مردم متوجه نشوند.
اقدامات بنی امیه برای تغییر دین
بني اميه از بعد رسول الله صلی الله و علیه و آله رخ نمایی نمودند در دين اسلام و رهبر اصلى اين قوم، ابوسفيان بود. و خليفه سوم باعث ورود جدى بني اميه به امت اسلام مى شود. و اين يكي از دلايل جنگهاى دوران حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بود. ترور امام حسن عليه السلام نقشه آنها بود. اينان روح دين را از ميان بردند و تنها اسمى رو باقى گذاشتند.
طراحى بني اميه بر اين بود كه احكام و قرآن باقى بماند ولي معنا و مفهوم رو خودشان بر دین بار كردند. كار به آنجا رسيد كه در كربلا براى عمل به روايت : «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة» به يارى يزيد مى آيند و امام حسین علیه السلام را به قتل می رسانند.
و در مقابل آن مشركان را شيعه دانستند و بر همين استدلال قتل شيعه را مجاز دانستند.
شرك آنچيزيست كه اطاعت كنم چيزي يا قانوني را و آنرا امرى خدايي قلمداد كنيم.
منافق چرا مشرك است؟
منافقين كه در ظاهر مسلمانند اما آنها كافر بشمار نمي آيند و مومن نیز محسوب نمی شوند، اما در باطن مشرك اند.
منافق نمي خواهد دين را كنار بزند و زندگي خود را بكند بلكه می خواهد خود را مسلمان جلوه دهد و براي منافعش دينسازي كند. اميرالمومنين عليه السلام در زمان خلافتشان اراده نمودند كه دو بدعت خلفاء را بردارند و دين را به دين پيامبر (ص) برگردانند اما به ايشان جواز اين كار را ندادند.
رفتار مشرکان در مقابل حقیقت و حجت خدایی
رفتارشناسی هر مجرمی آنست که دیگران را متهم به جرم نماید تا خود را از آن در برابر دیگران مصون جلوه دهد. (مانند دزدی که دیگران را دزد می خواند؛ دروغگویی که خود را مخالف دروغ نشان می دهد ...) اگر امروز شیعه را به شرک متهم می کنند، مربوط به امروز نیست حتی به ائمه علیهم السلام نیز چنین تهمتی را روا می داشتند.
چيزي كه مشرك رو اذيت مي كند كسيست كه خلاف منفعت اوست. کسیکه می خواهد خود را بر دین خدا حاکم نماید، اولین چیزی که او را اذیت می کند یک امر خدایی است که حقیقتاً وجود دارد.
بنابراین سعي بر خاموشي آن نور خدا داشتند و اين يكي از ريشه هاي دشمني با اهل بيت عليهم السلام است.
بوسيله زبان شايعه پراكنی کردند و اهل بیت علیهم السلام را در نزد مردم بهر نحوی که شد متهم نمودند و نمونه تمام و کمال این شقاوت و دشمنی در کربلا بود که بهر طریق غیر انسانی و غیر اخلاقی سعی بر از میان بردن نور خدا داشتند اما خداوند هیچگاه اجاز نداد که نورش از میان برود...
جلسه هفتم
با مطالعه چند آیه از قرآن متوجه شدیم که شرک پرستش چند خدا نیست بلکه از مشرکان به عنوان کسانی صحبت به میان آمده است که اتفاقاً پروردگار خود را الله می دانند.
به این نتیجه رسیدیم که مشرک کسی است اوامر خود را بعنوان دین بر مردم رواج و تشریع کند.
مشرکان و کار نیک؟!
ما کانَ لِلْمُشْرِکینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللّهِ شاهِدینَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِی النّارِ هُمْ خالِدُونَ (سوره توبه/ آیه ۱۷)
مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالى که به کفر خویش گواهى مى دهند! آنها اعمالشان نابود (و بى ارزش) شده; و در آتش (دوزخ) جاودانه خواهند ماند!
پس مشرکین هم ممکن است مسجد بسازد.
در طول تاریخ مشرکین به شهر مکه توجه ویژه ای داشتند چون نقطه مهمی در دین اسلام است.
مشرک ظالم است!
مشرك يكي از اقسام ظالمان است. دانستيم كه مشركين بدنبال حضور پرنگ ترى در جامعه هستند و خود را در معرض ديد قرار مي دهند و براي كسب اعتماد و اطمينان مردمان بعضاً دست به كارهايی می زنند(از روی ریا) که در دین به عنوان عمل صالح شناخته می شود
موحد بودن پیامبران
موحد بودن انبیاء چه ویژگی بوده است که در معرفی خود عنوان می نمودند؟! يكي از خصوصيات انبيا الهي اينست كه موحد بودند و هيچ وقت آلوده به شرك نبودند. اين به چه معناست؟ و همواره به اين نکته كه هيچگاه آلوده به شرك نبوده ايم، احتجاج مي كردند.
شرک عقلی نیست!
فرض كنيد كسي كه آشنا به پيامبران نيست و خبر ایشان به او نرسیده است، ان فرد عقلاً مجاز نیست چيزي را بعنوان دين عمل نمايد، و این کار شرک محسوب می گردد، بنابراین شرک از لحاظ عقلی نیز غلط می باشد. اين خلاف عقل است چون به چه دليل آنرا دينداري مي كند؟
انبيا قبل از رسالتشان بر مبناى عقل نیز، هرگز آلوده به شرك نشدند.
نسل پیامبر (ص) و ائمه علیهم السلام موحد بودند.
دشمنان دين همگي قبل از اسلام مشرك بوده اند و بعد از رحلت پيامبر (ص) شروع كردند به پرداختن به این افترا که ائمه علیهم السلام و خاصه حضرت ابوطالب علیه السلام ( به عنوان جد ائمه و پدر امیرالمؤمنین عليهم السلام) مشرک بوده اند. و حتى پا را فراتر مى گذارند و نسل پیامبر اسلام(ص) (حضرت ابراهيم عليه السلام) را با تفسیر آیاتی که مربوط به شرک عموی حضرت ابراهیم علیه السلام است (آنرا منتسب به پدر ایشان می دانند.)مشرک می خوانند.
شرک تمامى اعمال رو زائل می كند
مشرک ممكن است مسجد بسازد و ممكن است كعبه را نگاه دارى نمايند و... اما تمامي آنها بواسطه شرك زائل مى گردد.
شرك آنست كه در كنار ولايت اميرالمونين عليه السلام كه ولايت الهيست ، ولايت كس ديگرى را جایگزین و هم تراز آن قرار دهند. و اينست معناي وارونه كردن اسلام.
یکی از جلوه های مهم شرک در کربلا، شهید کردن حضرت علی اصغر علیه السلام بود. اطاعت هر قانون و هر امیری که خلاف عقل و شرع نباشد مشکلی ندارد اما چه جواز عقلی بر شهید نمودن حضرت علی اصغر علیه السلام بود؟ جز اطاعت صرف از طاغوت و غیر خدا
جلسه هشتم
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذي نَزَّلَ عَلي رَسُولِهِ وَ الْکِتابِ الَّذي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ يَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً (نساء /۱۳۶)
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْکُمْ فِي الْکِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُکْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّي يَخُوضُوا في حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْکافِرينَ في جَهَنَّمَ جَميعاً (نساء ۱۴۰)
ای اهل ایمان! به خدا و پیامبرش و کتابی که بر پیامبرش نازل کرده و به کتابی که پیش از این فرستاده [ از روی صدق و حقیقت ] ایمان بیاورید. و هر که به خدا و فرشتگان و کتاب های آسمانی و پیامبران او و روز قیامت کافر شود ، یقیناً به گمراهیِ دور و درازی دچار شده است.
البته خدا [ این فرمان را ] در قرآن بر شما نازل کرده است که: چون بشنوید گروهی آیات خدا را مورد انکار و استهزا قرار می دهند ، با آنان ننشینید تا در سخنی دیگر درآیند ، [ اگر بنشینید ] شما هم [ در به دوش کشیدن بار گناه انکار و استهزا ] مانند آنان خواهید بود یقیناً خدا همه منافقان و کافران را در دوزخ گرد خواهد آورد.
اينها كه ايمان اوردند و بعد از ان دوباره كفر ورزيدند، ...
مضمون آیات ۱۳۶ تا ۱۴۲ سوره نساء) : منافقين كساني اند كه كافران را در مقابل مومنان ولي مي گيرند، خداوند منافقين و كافرين را در جهنم جمع مي كنند. اونهايي هستند كه منتظراند بلايي سر مومنان بيايد و وقتي مومنان پيروز شوند ادعا مي كنند كه ما هم با شماييم و زماني كه كافران پيروز شوند دوستى خودشان را با كافران متذكر شوند.
ریا شرک است
پيامبر(ص) ان چيزي كه خيلي برا شما مي ترسم شرك كوچك است از پيامبر مي پرسند شرك كوچك چيست؟ فرمودند رياء در روز قيامت خدا به ايشان مي گويد كه برويد پاداشتان را از آنهايي بگيريد كه در مقابل آنها ريا مي كرديد، پس بنگرید که پاداشی از آنها می توانید طلب کنید؟!
ريا چيست؟
ريا در امور دنيوى نيست. مثلاً ورزشکاری که سختی می کشد که مشهور شود، مرتکب ریا شده است؟؛ قطعاً نه
ريا آن عمليست كه مال خداست و شخص براي كس ديگري انجام مي دهد. نماز مال خداست اما آن را براي غير انجام دادن ريا محسوب مي شود. منافق كسي است كه اعمال عبادي را در ملأعام انجام مي دهد و اتفاقاً براي جلب توجه ديگران نماز را به شيوه اي عالي اقامه مي كند.
شرک، اعتبار بخشی به سبب و نسب های غیر معتبر
مشرك كسيست كه به خدا چيزي كه خدايي نيست نسبت دهد و آنچه كه خدا به خود منتسب فرموده است را غيرخدايي بداند و نسبت هاي الهي را نپذيرد و نسبتي را خود وضع كند.
«كل سبب و نسب منقطع يوم القيامه الا سببي و نسبي». دشمنان اهل بیت علیهم السلام با اشاره به این روایت از پیامبر (ص) استناد می کنند که هیج نسب و سببی معتبر نیست! البته که تیکه دوم روایت را ذکر نمی کنند که پیامبر (ص) می فرمایند تنها سبب و نسب من معتبر تا قیامت می باشد. اما همین دشمنان که نسبت های با پیامبر(ص) رو بی ارزش می دانند خود شروع می کنند به نسبت سازی و ارزش گذاری نسبت های جعلی . (مانند احترام صحابه، حرمت زنان پیامبر (ص) و...) این خود نشانی از شرک آنها دارد.
جلسه نهم
اطلاق وجه شرعی از سوی خود، کاری شرک آلود
ما وقتي بدنبال معناي يك واژه و يا يك حكمى در قرآن هستيم، اگر از خود نظر و معنايى رو اختصاص دهيم؛ خود اين مسأله شرك محسوب مي شود. دو ساحت در مسائل دينى و برداشتهاى آن مطرح مي گردد يك آنكه برداشت و معنايي را اختصاص بدهيم براي خود و يا آنكه آنرا براى حكمرانى و دينسازى براى مردم وضع نماييم.
حال اگر شخصى در مجلس امام حسين عليه السلام كارى كرد كه مكروه و يا حرام بود؛ باید از اینکار جلوگیری کرد اما اگر كارى كرد كه نمى شد در اين دو دسته قرار داد پس چه مجوزی ميتوان آنرا مكروه يا حرام دانست؟!
احكام روشن و غير روشن
احكام خداوند را در دوسته ميتوان تقسيم نمود يك آنكه براى مسأله و حكمى احكام و آداب خاص و روشنی تعيين شده است مانند: نماز؛ حج و... اما دسته ديگر مصداق و حكم مشخصي ندارد مانند : احسان به والدين، مودت به اهل بيت عليهم السلام و...
براي مودت به اهل بيت عليهم السلام ممكن است شخصي مومنين را اطعام كند يا شخصي روضه برپا نمايد و... كه همه اينها از مصاديق مودت به اهل بيت عليهم السلام است. حال تعيين مصداق مكروه و يا حرام در اينگونه موارد مربوط به شرع مى شود نه ميل و اشتياق فرد.
محترم بودن عقيده؟!
افراد محترمند اما عبارت محترم بودن عقيده غلط است. چون عقيده يا حق است يا باطل و احترام عقيده معنا ندارد اما شخصي كه عقيده اي نادرست دارد و يا عمل او با سليقه ديني ما فرق داشته باشد، محترم است!
تعيين معنا و مصداق شرك است
نسبت دادن شرك و يك اصطلاح قرآني به فرد و يا حكم وضع نمودن؛ كاريست كه متولي آن خدا و اولياء اوست. اگر خواستيم چنين كاري بكنيم بايد جواز شرعي داشته باشيم.
مسئله وهن بودن عملى هم چيزي است كه فقها مي بايست تعيين نمايند و حتماً فقها دليل و برهان ديني آنرا مدنظر دارند.
اما اطلاق اصطلاحات غير ديني مشكلي ندارد مانند زشت يا زيبا خواندن عملي. اما اطلاق مستحب و حرام و مكروه و واجب كاريست كه جواز شرعى لازم دارد.
جلسه دهم
سوال ١: تفاوت منافق و مشرک؟ آيا منطبقند؟
منافقین در جامعه ظاهراً مسلمانند اما خداوند در قيامت ايمان و قلوب سليم را مى خواهد و ظاهر افراد در آن موقعيت مهم نيست. مسلماني انتسابي است براي هويت اجتماعي و قطعاً همه مسلمانان در پيشگاه خدا مورد عنايت نيستند! چرا گروهي از مسلمانان اهل نجات نيستند؟ چون گروهى از آنان به جهت منافع شخصي اسلام آورده اند. كسي كه از امر الهي براي منافع خود برداشت نمايد، مشرك است. بنابراين منافقين قطعاً مشركند.
سوال ٢: بت پرست ها چگونه اند؟ مشرک نيستند؟
براي شناخت اديان غالباً در ميان آنها زندگى مى كنند تا آن دين را از طريق ديندار آن دين بشناسند. اما با مطالعات اجتماعي مي شود دين را شناخت؟ خير؛ اما امروزه اين روش در دنيا معتبر شناخته مي شود. اين راه شناخت جامعه است و نه شناخت مكاتب و اديان. براى شناخت بت پرستي هم در تاريخ مطالعه كردند اما راه معتبر رجوع به يك منبع معتبر الهي است.
شرك را نبايد فقط منحصر در بت پرستي دانست. و فرمايش امام صادق عليه السلام مبني بر غفلت زايي بني اميه بر شناخت شرك بسيار هشدار دهنده و توجه دهنده است.
ارادت ورزی به شخص، شرک محسوب می شود؟
در امور دنيوي همه ما به شخصي ارادت مي ورزيم و او را امين و معتمد مي شماريم اما اگر از اين حيطه خارج شود و بزرگ شود و در ميان جامعه افراد براى آن شخص شأن والايي قائل شوند و با فراتر رفتن اين مسئله، به رفتار مشرك نزديك مي شوند.
سیره عملی ائمه علیهم السلام در آلوده نشدن افراد به شرک
اينكه ائمه عليهم السلام در سیره عملی شان بدون رد خور حاجت نمي دادند دليلش آنست كه قرار است افراد را به خدا و توجه به او هدايت نمايند و اين يكي از دلائل عدم استجابت دعاها مى باشد و رفتار ائمه عليهم السلام در زمان حياتشان هم همين گونه بوده است.
مثلاً به شخصی براى مشكل مالی، توصيه به صدقه مي كردند و به شخص ديگر توصيه به كار و فعاليت و به شخص ديگرى عنايت مي كردند...
سيدالشهدا عليه السلام در كربلا غافلان را متذكر به توحيد و خدا شدند.
اتهام شيعه به شرک
شباهت رفتار شيعيان با بت پرستان نشان شرك نيست بلكه روح عمل به نيت است و شباهت تراشى را نمی توان دليل و برهان اتهام شیعه به شرك دانست. اگر شیعه را متهم به شرک می کنند که شما بر مهر سجده می کنید خب در پاسخ گفت شما نیز مشرکید، چون بر فرش سجده می کنید؟!!!
اگر برای ائمه علیهم السلام و یا هر چیز دیگری شأن مستقلی از خدا قائل باشد کسی مشرک محسوب می شود.
با استدلال بر آيه «آيا خدا براى بندگانش كافي نيست؟!» نمي شود كسي را متهم به شرك نمود بلكه خداوند براي خود وسيله هايي قرار داده است و صريحاً در قرآن فرموده است «هر كس رسول را اطاعت كند خداوند را اطاعت نموده است.» بنابر اين آيه پس اطاعت غير خدا (بلكه تنها همين راه) راه عبادت و اطاعت خداست. وهابيان بنابه چه جوازى غير خدا و غير كسی كه او قرار داده است را اطاعت مطلق مي كنند؟ ( امرا و رهبران)
جلسه یازدهم
يكي از وجوه شرك در قرآن ايجاد يك راهي براي تقرب بسوي خداست. و دشمنان امام حسین علیه السلام در کربلا نیز هیچ توجیه عقلی بر دشمنی و قتل امام حسین علیه السلام نداشتند و تنها امر امیرشان را مبنای دشمنی قرار می دادند که گفته شد طاعت غیر شرعی و غیر عقلی مجاز نیست.
روايت پيرامون شرک
چگونه می شود یک شخصی را فرد الهی قلمداد کنند و به وسیله آن، مشرک محسوب گردند؟
بنابه فرمایش امیرالمومنین علیه السلام در خطبه ۷ نهج البلاغه ، ایشان شیطان را ملاک و میزان اعمالشان قرار دادند و او را شریک خود کردند.پس شیطان در سینه های آنها لانه کرده است. (الذی یوسوس فی الصدور الناس...).
چگونه شیطان را ولی خود قرار می دهند؟ ما چگونه او را دشمن می دانیم؟
ويژگي كساني كه شيطان را معيار و ولي قرار دادند
شیطان به کسانیکه ورود پیدا کرده است آرزومند می کند و به آنها وعده می دهد، اما وعده های شیطان پوچ است.
زينت دادن اعمال به دست شيطان به چه معناست ؟!
زينت دادني كه قرآن از آن سخن به ميان مي آورد در واقع همان توجيه كردن عمل است. به اين معني كه بعد از ارتكاب معصيت و خطا به دنبال درست كردن دليل است براي انجام آن و اول از همه براي خودش و درونش. مثل داستان حضرت يوسف(ع) و توجيه كردن برادران آن حضرت براي خودشان و پدرشان.
حجت بودن، ماهيت عقل
عقل چيزي است كه از لحاظ ذات و ماهيت حجت محض است. يعني چيزي كه بيان مي كند براي همه پذيرفته شده و روشن است و لذا نمي توان آن را زير سؤال برد و عقل صدرنشین است. از اين رو در انجام معاصي فرد گناهكار به دنبال دليل تراشي براي عملش است نه اينكه بگويد فعل من اصلاً اشتباه و خطا نيست.
كربلا آيينه اي از توجيهات
از ويژگي هاي واقعه كربلا اين است كه اشقيا به دنبال توجیه رسوايي ها و معاصي گذشته خود هستند و لذا از همين باب اقدام به جنگ و كشتن امام حسين(عليه السلام) كردند. توجيه كردن از ويژگي مشركان است و از اين طريق سعي در جنگيدن با فطرت الهي خود دارد كه البته نمي توان اين فطرت را خاموش كرد و از بين برد.
توصيه اي براي رهايي از شرك
يك راه ساده و كلي كه مي توان در ارتباط با مقابله با شرك ارائه داد اين است كه ساعاتي را در روز براي صحبت و مناجات با خدا قرار دهيم. بی تكلف و بدون توجيه با او صحبت كنيم. آنوقت در اين صحبت بي آلايش و صادقانه به هم ريختگي ها و بی نظمی های درون سامان مي يابد.
دیدگاه خود را بنویسید