فایل های صوتی :

   960630-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه اول.mp3

    960631-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه دوم.mp3

    960701-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه سوم.mp3

    960702-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه چهارم.mp3

    960703-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه پنجم.mp3

    960704-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه ششم.mp3

    960705-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه هفتم.mp3

    960706-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه هشتم.mp3

    960707-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه نهم.mp3

    960708-چرایی و چگونگی عذاب از نظر عقل-جلسه دهم.mp3


جلسه اول

منظور از «بر مبنای عقل» یعنی چه ؟

شاید که برداشت اولیه از این عبارت؛ و اختصاصاٌ عقل این باشد که عده  ای از مردم دارای این موهبت هستند و سایرین بر مبنای برداشت و بیانات آنها  متوجه می شوند که برداشت عقلانی یعنی چه. ولی آنچه که در قرآن و بیانات  ائمه علیهم السلام آمده است چنین برداشتی را تایید نمی کند. عقل موهبتی است  که به همه انسان ها داده شده است و بر مبنای آن است که دعوت انبیاء و رسل  الهی صورت گرفته است. اگر عقل نبود هیچ عملی را از هیچ کس نمی توان مورد  نقد و قضاوت قرار داد زیرا که مبنای تشخیص همگان عقل است. و عاملی نظیر درس  و تحصیل کردن در داشتن و کسب کردن آن مؤثر نیست.

اطاعت از رسول و فرستاده خدا امری عقلی است

از میان اصول و قواعدی که عقل برای بشر روشن می کند این است که به  وسیله آن تشخیص می دهد که چه کسی از جانب خداست و این درک زمانی محقق می  شود که دیگر شکی در این امر ندارد. لذا فردی که به این ادراک رسیده است در  قدم بعد و بر اساس همین درک هر آنچه را که این فرستاده به او امر کند می  پذیرد؛ و البته این به این معنا نیست که اوامر فرستاده خدا دلیلی ندارد  بلکه منظور این است که چنین فردی بر مبنای عقل خود که تشخیص داده است این  فرد فرستاده خداست باید هر آنچه را که او می گوید بپذیرد.

مبنای عذاب و پاداش از منظر عقل

در تمامی ساختارها و نظام های شکل یافته به دست بشر این قاعده بر قرار  است که هر کس وظیفه و مسئولیت به عهده ی خود را با کمی و کاستی انجام دهد  با تنبیه و برخوردی منفی از محیط و سایرین مواجه می شود و بر عکس اگر این  وظایف را به درستی انجام دهد با تشویق و پاداش از او استقبال می شود. پس  چنین رابطه ای برای همه تعریف شده و پذیرفتنی است. در نظام الهی نیز چنین  رابطه ای حاکم است. یعنی اگر انسان از آنچه که خداوند به عنوان قاعده بندگی  بیان کرده است تخطی کند با بازخوردهایی منفی مواجه می شود و برعکس اگر به  آنها ملزم باشد پاداش آن را نیز می بیند.

عقل داشتن به معنی اجبار نیست

همانطور که گفته شده همه انسان ها از عقل برخوردار هستند ولی این  برخورداری به معنی الزام و اجبار ایشان در عمل به تشخیص عقل نیست. زیرا  بسیاری از مصادیق را مشاهده می کنیم که نشان دهنده همین مطلب است. به عنوان  مثال سیگار چیزی است که ساخته دست خود بشر است و از طرفی زیان بار بودن او  نیز کاملا اثبات شده است ولی بازهم مشاهده می کنیم که عده کثیری از افراد  با وجود همه این مطالب به مصرف سیگار اقدام می کند. و چنین رفتاری در هر  موضوع دیگری قابل انجام است.

جلسه دوم

 ظرفیت امری فردی است

آنچه که باید در بحث درک و تعقل به آن اشاره کرد و توجه داشت این است  که مرتبه و ظرفیت هرکس متفاوت است. به عنوان مثال مفهوم سرما و گرما موضوعی  مشترکی است که همه آن را به روشنی می شناسند و می فهمند ولی اینکه در یک  مکان مشترک کسی احساس گرما می کند و دیگری چنین حسی ندارد به درجه و مرتبه  احساسی و درک آنها از گرما بر می گردد. بر این اساس عقل می گویند نباید  دیگری را به خاطر تفاوت ظرفیت و میزان درک مورد ملامت قرار داد.

بررسی با عقل کلید اصلی در رسیدن به یقین

بنا به مطالبی که پیش تر بیان شد به این نتیجه می رسیم که معیار و محک  تنها یک عامل است که به وسیله آن می توان تمامی امور از جمله مسائل مربوط  به دین را سنجید و آن عقل است. اگر که با قواعد عقل سازگار شد پذیرفتنی است  و اگر نه می توان گفت که "من آن را نمی فهمم". همچنین باید توجه داشت در  تفسیر بعضی از امور دین نیز ممکن است عقل ما نتواند درکی از آن داشته باشد  ولی پذیرفتن آن به این استدلال و ادراک که از جانب خدا و خالق ماست  پذیرفتنی است.

تعریف عقلانی از تقلید در دین

یکی از موضوعاتی که درون مایه ی خیلی از شبهات شده است موضوع تقلید  است. آنچه که به اشتباه در مورد تقلید مطرح می شود این است که معنای لقوی  آن که تکرار عین به عین از کس دیگری است را تعمیم می دهند به آنچه که در  ارتباط با انجام احکام دین صورت می گیرد. یعنی ما برای اینکه بدانیم به چه  صورت دستورات دینی (نظیر نماز، حج، خمس ، زکات و ...) را انجام دهیم به  فقها مراجعه می کنیم و آنچه را که آنها با تحقیق و بررسی تفقه در کتب دینی و  روایی به دست آورده اند انجام می دهیم. در حالی که تقلید یعنی هرآنچه که  فرد دیگری انجام می دهد؛ از نحوه غذا خوردن، نحوه لباس پوشیدن، مکان  خوابیدن، مکان زندگی کردن و ...؛ را همانگونه پیاده سازی کنیم.

بزرگترین ظلم به آدمی

از بزرگترین ظلم هایی که در حق بشر می توان روا داشت استحمار اوست. به  این معنی که سر او کلاه بگذارند. و این امر در هیچ موضوعی به اندازه موضوع  " ادعای آمدن از جانب خدا" مهم تر و ظالمانه تر نیست. یعنی اینکه کسی  بیاید و ادعا کند که از طرف خدا فرستاده شده و پیام هایی برای مردم دارد و  آنها را خطاب قرار دهد که نزد او بیایند و به هر آنچه که او می گوید عمل  کنند. پس نتیجه می گیریم در چنین حالتی تنها عاملی که می تواند جلوی چنین  امری را بگیرد استفاده کردن از عقل و توجه داشتن به ادراکات آن است. خدا  نیز در مورد چنین موضوعی در قرآن صحبت کرده است و نسبت به آن هشدار داده  است : وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ  يُدْعَىٰ إِلَى الْإِسْلَامِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ  الظَّالِمِينَ ﴿٧/صف﴾. به بیان دیگر بالاترین ظلم "شرک بالله" است.

جلسه سوم

مجازات خدا عين عدل است

همانطور كه گفته شد اين جهان داراي نظامي است به مانند نظام هاي بشر؛  هر عملي عكس العملي دارد براي فاعل آن به اندازه و متناسب با فعلي كه انجام  داده است.

ويژگي اصلي قانون گذار

اصلي ترين ويژگي اي كه بايد در قانون گذار و حاكم وجود داشته باشد اين  است كه خود او نياز و احتياجي نسبت به آن نظام نداشته باشد. زيرا وابستگي و  حتياج باعث سوء استفاده در تهيه و تدوين قانون و اجراي آن مي شود.

نحوه برخورد با كلام

از نكات مؤثر در استفاده از يك كلام؛ و به خصوص كلام خدا آن است كه آن  را با گوش جان شنيد. يعني به معناي واقعي به دنبال استفاده و بهره مندي از  آن بود. زيرا بسياري از مواقع ما در مواجهه با كلام به دنيال بررسي و سنجش  آن هستيم  و نه استفاده از آن. اگر كه رويكرد ما چنين باشد آنوقت تاثير  كلام خدا و فرستاده و ولي او را در خود خواهيم يافت.

يقين مقدمه اطاعت خدا

از يقينياتي كه نبايد كوچكترين مسامحه اي در آن باشد ايمان و يقين  نسبت به فرستاده خداست. تا زماني كه بر ما روشن و آشكار نشود كه مدعي  پيامبري است نبايد از او اطاعت كرد. و بعد از اينكه ايمان و اطمينان در  وجود فرد پيدا شد ديگر اطاعت از فرستاده خدا واجب است زيرا كه هر چه او حكم  مي كند تين حكم خداست، بي كم و كاست.

آیاتی پیرامون اثبات وجود یقین در مخالفان و دشمنان خدا و فرستادگان او

اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (١٠٦/يونس )

آنچه را از سوی پروردگارت به تو وحی شده پیروی کن! هیچ معبودی جز او نیست، و از مشرکان رویگردان باش

ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿١٢٣/ نحل﴾

سپس به تو وحی کردیم که از آیین ابراهیمِ یکتاپرست که از مشرکان نبود پیروی کن!

وَاتَّبِعْ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا (٢/احزاب)

آنچه را از سوی پروردگارت وحی می شود پیروی کن! یقیناً خداوند به [همۀ] اعمالی که [در نهان و آشکار] انجام می دهید آگاه است

قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ  الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ ۖ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا  يُوحَىٰ إِلَيَّ ۚ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ ۚ  أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ (۵۰/انعام)

بگو: به شما نمی گویم که خزانه های خداوند نزد من است، و نمی گویم که  غیب می دانم، و نمی گویم فرشته ام، فقط از آنچه به من وحی شده پیروی می  کنم، بگو: آیا کوردل و بینا یکسانند؟ چرا اندیشه نمی کنید؟

قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ  اللَّهِ ۚ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ ۙ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا  أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (۵۶/انعام)

بگو: من از پرستش معبودانی [چون بُت ها و طاغوت ها] که شما به جای  خداوند می پرستید نهی شده ام، بگو: من هرگز از خواسته های [نامشروع] شما  پیروی نمی کنم که در آن صورت به گمراهی افتاده، و از هدایت یافتگان نخواهم  بود

قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ  (۲۳/اعراف)

هر دو [با کمال ادب و فروتنی] گفتند: پروردگارا! ما به خود ستم کردیم،  اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی مسلّماً از تباه کنندگانِ [همۀ سرمایۀ  وجودی خود] خواهیم بود

وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ  تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ  وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ  مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ  (۲۰/بقره)

یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند مگر آن که از آیین آنان پیروی  کنی، بگو: یقیناً هدایتِ خدا فقط هدایت واقعی است. اگر پس از دانشِ کاملی  که [چون قرآن] برایت آمده از خواسته های نامشروع آنان پیروی کنی در برابر  [کیفر] خداوند هیچ یار و یاوری برایت نخواهد بود

حوزه هاي ممنونعه در تقليد

تقليد و اطاعت عقلاً و شرعاً مشكلي ندارد و در بعضي مواقع منطقي است و  بايد انجام شود؛ مثل مورادی که فرد می خواهد مهارتی را یاد بگیرد که لازمه  آن این است که ابتدا از استاد و معلم تقلید کند. ولي حيطه هايي است كه  تقليد در آنها ممنونع است، ١- تقليد و اطاعت در معصيت و ظلم، ٢- اطاعت به  شكل سرسپاري(يعني اطاعت بي چون و چرا)، ٣- اطاعت و تقليدي كه همراه با  ادعاي الهي و ديني بودن فعل يك شخص باشد و در واقع این ادعا که او خداییست  دیگران را مجاب کند که از او اطاعت کنند. وجود اين سه شرط و حوزه ممنوعه در  واقع مي خواهد اين نكته را بيان كن كه آدمي بايد آزاد باشد و توجه ش تنها  به خدا و اوامر او به عنوان خالقش باشد.

جلسه چهارم


جلسه پنجم

چرا افترا زننده به خدا بیشترین عذاب را می کشد ؟

همانطورکه پیش تر بیان شد بنا به بیان آشکار و روشن خدا در قرآن متوجه  می شویم بیشترین عذاب برای کسی است که به دروغ مطلبی را منصوب به خدا می  کند. حال چرا چنین کاری مستوجب چنین عذابی است ؟. دلیل این عقوبت به این  خاطر است که چنین فردی با این عمل در واقع عقل و اختیار را از دیگران ذائل  می کند و باعث گمراهی اساسی در زندگی ایشان می شود و آنان را از صراط  مستقیم دور می کند.

گرفتن حیا از انسان، فریبی بزرگ

یکی از مسائل و موضوعاتی که به تازگی در جوامع مختلف در حال رواج است  پیاده کردن برنامه هایی به بهانه سرگرمی و تفریح است که به واسطه آن اعمال و  رفتاری از افراد سر می زند که عملاً پرده حیا و عفت را از بین می برد و  این خلاف آن چیزی است که درذات بشر است. و این تبعات بیشتر و وخیم تری را  در آینده به همراه خواهد داشت زیرا که دیگر خط قرمز های اخلاقی که حکم عقل  است (و نه دین) از بین رفته یا کم رنگ شده است.

فطرت، آیه ای آشکار از خدا

وجه مشترک موجود در همه انسان ها چیزی است به نام فطرت که به واسطه آن  همگی خدا را می یابند و نمی توان در آن خللی وارد نمود. نشانه های خدا نیز  به واسطه وجود چنین حقیقتی در وجود بشر شناخته و تبیین می شوند.

آیاتی پیرامون تبیین آیات و نشانه های خداوند 

وَلَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ﴿نحل/١١٣﴾

همانا پیامبری از خودشان برای [هدایت]شان آمد، ولی او را انکار کردند،  در نتیجه عذابِ [خدا] همۀ آنان را درحالی که ستمکار بودند فراگرفت

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿حج/٥٧﴾

و کسانی که کافرند و آیات ما را انکار کرده اند برای آنان عذابی خوارکننده است

إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا ﴿٢١﴾ لِلطَّاغِينَ مَآبًا ﴿٢٢﴾   لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا ﴿٢٣﴾ لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا  شَرَابًا ﴿٢٤﴾ إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا ﴿٢٥﴾ جَزَاءً وِفَاقًا ﴿٢٦﴾  إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا ﴿٢٧﴾ وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا  كِذَّابًا ﴿٢٨﴾ نباء

بی تردید دوزخ کمین گاه است(۲۱) بازگشت گاهی است برای طغیان گران «۲۲»  سالیانی پی درپی و پایان ناپذیر در آن ماندگارند «۲۳» در آن جا نه چیز  خنکی می چشند، و نه آشامیدنی [لذت بخشی] «۲۴» جز آبِ بسیار داغ، و چرکاب و  خونابه«۲۵» کیفری [است] هماهنگ [با عقاید و اخلاق و اعمالشان]«۲۶» اینان  انتظار هیچ حسابی را [در مورد خود] نداشتند «۲۷» و [بر این اساس] آیات ما  را به شدت انکار کردند«۲۸»

جلسه ششم

علت تأثیر گذاری شبهات بر افراد

اگر کمی دقت داشته باشیم خواهیم یافت  اولین و اصلی ترین نکته ای که باعث اثر گذاری و نهادینه شدن شبهات در  افراد  می شود نقص در شناخت آنها نسبت به نظام الهی و هستی است. یعنی  آنگونه که خداوند این جهان را برپا کرده است نمی شناسد و دلایل وجود  خود  را به عنوان مخلوق او نمی داند. لذا با چنین شناخت ناقصی سؤالات و ابهامات  زیادی در ذهن شکل می گیرد که باعث می شود فرد به انحراف و سوء ظن نسبت به  خدا و نظام او شود.

قانونمندی موضوع عذاب 

اگر که دقت کرده باشید خواهید دید تمام  نظام های پاداش و جزاء بشری داری یکسری تعریف ها و حدود و اندازه هایی می  باشد که همگان نیز به آن قائل هستند و احترام می گذارند ولی با تمامی این  اوصاف بسیار پیش می آید که عمل به همین قوانین بنا به شرایط پیش آمده  عادلانه نیست؛ مثلاً فرد کهنسالی را به خاطر بدهی مالی به زندان بیافکنند،  در چنین حالتی زندان رفتن این فرد با چنین شرایطی کارکردی ندارد و قدرت  ایجاد تنبه و یا جبران را فراهم نمی آورد. ولی در دستگاه الهی این حدود و  اندازه ها به درستی و کمال بیان شده و اجرا می شود زیرا کسی که این قوانین  را گذاشته است از همه چیز و همه کس اطلاع دارد و می داند چه کسی را برای چه  فعل و رفتاری به چه اندازه عقوبت کند و یا پاداش دهد.

آیاتی پیرامون حکمرانی و سلطان خداوند بر تمامی هستی

لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا  فِي الْأَرْضِ ۗ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ  يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ ۖ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ  يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿بقره/٢٨٤﴾

آنچه در آسمان ها و در زمین است فقط در  سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی خداست، و اگر آنچه [از نیت های فاسد و حالات  شیطانی] در دل دارید آشکار کنید یا پنهان سازید، خداوند شما را به آن  محاسبه خواهد کرد، پس هرکه را بخواهد می آمرزد و هرکه را بخواهد عذاب می  کند، و خداوند بر هر کاری تواناست

وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ  نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ۚ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ  بِذُنُوبِكُمْ ۖ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ ۚ يَغْفِرُ لِمَنْ  يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ  وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴿مائده/١٨﴾

یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خداوند و  محبوبان اوییم. بگو: [اگر ادعای شما درست است] پس چرا خداوند شما را به  علت گناهانتان عذاب می کند؟ [این گونه که می گویید نیست،] شما هم بشری از  [جنس] مخلوقات خدایید، هرکه را بخواهد می آمرزد، و هرکه را بخواهد عذاب می  کند، مالکیت و فرمانروایی آسمان ها و زمین و آنچه بین آن دوتاست فقط در  سیطرۀ خداست؛ و بازگشت به سوی اوست

مصداقی دیگر در رحمانیت خدا

از مصادیق دیگری که می توان به وسیله آن  پی به رحمانیت و رعفت خداوند برد این است که در آیات بسیار از به تعویق  انداختن عذاب سخن به میان می آید، به این معنی که فرصتی برای آدمی به وجود  می آید تا توبه کند و باز گردد و از عذاب و عقوبت رهایی یابد. همچنین اگر  خداوند تنها به دنبال عذاب کردن بود دیگر در مورد آن به این کثرت هشدار نمی  داد. نمونه این موضوع را در سوره نوح می توان مشاهده کرد :

إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ  قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَكَ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ  أَلِيمٌ ﴿١﴾ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿٢﴾ أَنِ  اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ ﴿٣﴾ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ  ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ۚ إِنَّ أَجَلَ  اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا يُؤَخَّرُ ۖ لَوْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٤﴾

ما نوح را به سوی قومش فرستادیم که قومت  را پیش از آن که عذابی دردناک به آنان رسد هشدار ده !«۱» گفت: ای قومِ من!  قطعاً من برای شما هشداردهنده ای آشکارم «۲» [هشدارم این است] که: خدا را  بپرستید! و از او در برابر ارتکاب محرّمات پروا کنید! و مطیع من باشید [که  من جز خیر شما را نمی خواهم!]«۳» تا [خداوند] گناهانتان را بیامرزد، و تا  سرآمدی معین مهلتتان دهد، بی تردید وقتی اجل مقررشدۀ خدا فرارسد به تأخیر  نخواهد افتاد، اگر [به این حقایق] آگاه بودید [دست از طغیان می کشیدید] «۴»

آیاتی پیرامون قطعیت عذاب خدا

در احکام بشری زمانی که صدور حکم انجام  می پذیرد ممکن است عواملی از قبیل تبعیذ و رشوه و ... باعث تأخیر و تغییر  حکم صادره شود ولی در نظام الهی اگر که فرد باز نگردد و توبه نکند و موعد  عذاب برسد دیگر در وقوع آن شکی نیست :

سوره یوسف :

وَكَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي  السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا  مُعْرِضُونَ ﴿١٠٥﴾ وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ  مُشْرِكُونَ ﴿١٠٦﴾ أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِيَهُمْ غَاشِيَةٌ مِنْ عَذَابِ  اللَّهِ أَوْ تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ  ﴿١٠٧﴾

در آسمان ها و زمین چه بسیار نشانه[ ها  برای هدایت انسان ها] است که [بدون تأمل در دلالتشان بر وجود خداوند،] بر  آن ها می گذرند و از آن روی گردانند«۱۰۵» و بیشترشان به خداوند ایمان نمی  آورند مگر این که [در همان حال برای او] شریک قرار می دهند «۱۰۶» آیا  ایمنند از این که عذابی فراگیر از سوی خدا به آنان برسد، یا به ناگاه قیامت  درحالی که بی توجهند به سویشان آید؟!«۱۰۷»

تعریفی از رحمت و عذاب خدا :

سوره حجر :

نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿٤٩﴾ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ﴿٥٠﴾

به بندگانم خبر ده! که: یقیناً من [نسبت  به مؤمنان و توبه کنندگان] بسیار آمرزنده و مهربانم «۴۹» و عذابم [برای  گنه پیشگان] همان عذاب دردناک است «۵۰»

سوره اعراف :

وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَٰذِهِ الدُّنْيَا  حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ ۚ قَالَ عَذَابِي  أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ ۖ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ ۚ  فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ  هُمْ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ ﴿١٥٦﴾

و برای ما در این دنیا و در آخرت [همۀ]  نعمت[های مادّی و معنوی را] مقرر کن! زیرا ما به سوی تو بازگشته ایم.  [خداوند] فرمود: عذابم را به هرکس بخواهم می رسانم، و رحمتم همه چیز را  فراگرفته، قطعاً آن را برای کسانی که [از خدا اطاعت کرده، از محرّماتش]  بپرهیزند، و زکات بپردازند، و مؤمن به آیاتم شوند مقرر می دارم

همانطورکه در آیه فوق مشاهده شد می  بینیم که خداوند هم زمان هم از احاطه خود و قطعیت در عذابش سخن می گوید هم  فراگیری رحمتش را بیان می کند. در بسیاری از مواقع این گفتن و نشان دادن  توصیفات عذاب برای این است که آدمی را از به سوی عذاب رفتن باز دارد. مثل  مریضی که آدمی را از ارتکاب معاصی باز می دارد.

دعا کلیدی برای رهایی از عذاب الهی 

دعا کردن از کلیدهایی است که خداوند به واسطه آن عذاب را از سر بنده گنهکار خود بر می دارد :

سوره بقره:

وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا  آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ  النَّارِ ﴿٢٠١﴾ أُولَٰئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا ۚ وَاللَّهُ  سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿٢٠٢﴾

و گروهی از مردم می گویند: پروردگارا!  به ما در دنیا از هرگونه خیر [و خوبی]، و در آخرت هم از هر نوع خیر [و  ثواب] عطا کن، و ما را از عذابِ آتش نگهدار«۲۰۱» اینانند که از دست آوردشان  [از انجام مناسک و دعای خالصشان] بهرۀ [عظیم و فراوانی] دارند، و خداوند  در حسابرسی سریع است «۲۰۲»

جلسه هفتم

بهره مندي دليل زندگي

در يك تعريف مي توان گفت كه دليل و علت وجودي انسان بر بهره مندي است.  يعني اگر زندگي آدمي را با دقت نظاره كنيم مي بينيم كه زندگي هر فرد تشكيل  شده از لذت هاي مادي و معنوي. خداوند اين لذت ها را آفريده و نياز آنها را  نيز در وجود بشر قرار داده است و خود عامل ایجاد آنها است و نه مانع آن. 

عذاب خدا پاسخي در برابر ظلم به ديگران

همانطور كه پيش تر بيان شد عذاب خدا شامل حال كساني مي شود كه باعث  انحراف ديگران مي شوند، به عبارت ديگر عذاب نصيب كسي مي شود كه راه بهره  مندي ديگران را مسدود مي كنند و از اين رو است که مستوجب عذاب مي شوند. 

حق الناس، و نقش خدا در احقاق آن

همانطور كه شايد به كررات شنيده باشيد از حقوقي كه بسيار به رعايت آن  تاكيد شده است حق الناس است. حق الناس حقي است كه افراد نسبت به يكديگر  دارند. متولي احقاق اين حق خداست زيرا اوست كه عالِم به کل هستی و همچنین  مالك آن است و قدرت احقاق کامل و درست این حق تنها در دست اوست.

اقسام حق الناس

تضییع حق الناس به سه نوع است ١- حق که به طور مستقيم ضايع مي شود و  كسي كه حق او ضايع شده است متوجه اين عمل مي شود ٢- نوع ديگر آن است كه كسي  كه حقش تضييع شده است از اين عمر آگاه نيست، ٣- نوع سوم تضییع حق الناس  ظلم به خود است، زيرا اولين شخص در ابناء بشر كه با او رابطه داريم خودمان  هستيم، هر آسيب مادي يا معنوي كه ما به خودمان وارد می سازیم مرتكب تضييع  حق الناس شده ايم و بايد نسبت به آن پاسخگو باشيم.

مهمترين رسالت در زندگي

اصلي ترين مسئله و وظيفه در زندگي توجه به خود است. يعني بايد به خود  توجه داشت و درون خود را آباد كرد. اين تصور كه بايد خود را فداي ديگران  كرد و زندگي خود را تضييع كرد تا ديگران اصلاح شوند و به رشد و تعالي برسند  كاملاً اشتباه است.

دليل تاكيد بر بخشش

بسيار در قرآن و روايات با مسئله بخشش مواجه مي شويم. ولي آيا تا به  حال اينگونه به اين موضوع نگاه كرده ايم كه خدا براي اين اینگونه بر این  موضوع تاكيد مي كند تا عذاب افراد را كم كند ؟!؛ مي گويد ديگري را ببخش تا  هم بر خودت در روز قيامت آسان گرفته شود و همچنين از بار گناه كسي كه ظلم  كرده است كاسته شود تا او نیز عذاب نشود.

جلسه هشتم

برخورد افراد در دعوت خدا

مردم در دنیا در مواجه با دعوت خدا و اولیاء او در سه دسته قرار می  گیرند. عده ای هستند که یگانگی و صاحب و حاکم بودن خداوند را می پذیرند و  ولایت فرستاده ی او را نیز می پذیرد که این افراد مؤمنین  هستند. عده ی  دیگری از انسان ها با این دعوت و فرستادگان الهی دشمنی می کنند و سعی در  مقابله و ستیز با ّهر آنچه که الهی است دارند. عده ی دیگری نیز هستند که نه  در دسته اول هستند و نه در دسته دوم؛ یعنی با دعوت الهی و فرستاده او رو به رو می شوند ولی آن را نمی پذیرند و زیر چتر ولایت الهی نمی روند و البته  دشمنی نیز نمی کنند.

توصیفی از ولایت الهیه

وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا  أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ  ﴿اعراف/۹۴﴾

هیچ پیامبری را در شهری نفرستادیم مگر آن که اهلش را [پس از مخالفت با  آن پیامبر] به تنگدستی و سیه روزی دچار کردیم تا [از غفلت درآمده،] با  زاری [به پیشگاه ما] آیند

ایمان همراه با آزمایش است

گروه اولی که گفته شد به خدا و وعده ی او ایمان می آورند می بایست خود  را در ورطه آزمایش نیز نشان دهند و به قولی اثبات کنند که این ایمان آوردن  تنها در حد زبان و صحبت نیست؛ بعد از این اثبات است که خداوند نیز طعم  ایمان را به او می چشاند و او را عزتمند می گرداند.

نکته ای در حمایت خداوند از بنده

ممکن است این تفکر اشتباه در وجود عده ای شکل گرفته باشد که اگر نسبت  به خداوند مؤمن باشیم می بایست بلافاصله هرآنچه را که از او طلب می کنیم می  بایست به سرعت پاسخ دهد. سنت خداوند اینگونه نبوده و نیست زیرا که او عالم  و حاکم است و بهتر از من می داند که چه چیز در چه زمانی به صلاح من است.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴿محمد/ ٧﴾

ای مؤمنان! اگر دین خدا را [با جهادِ خالصانه] یاری کنید [خدا هم] شما را یاری می کند، و گام هایتان را استوار می سازد

وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا  وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا  زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا ﴿احزاب/٢٢﴾

چون مؤمنان، احزابِ [متحد] را [در میدان جنگِ خندق] دیدند گفتند: این  همان [جنگی] است که خدا و پیامبرش به ما وعده دادند [که در صورت استقامت و  پشت نکردن به آن، از پیروزی و ثواب عظیمش بهره مند خواهیم شد]، و خدا و  پیامبرش [به ما] وعدۀ راست و درست داده اند. و [دیدن احزاب متحد با هم] جز  بر ایمان و تسلیمشان [نسبت به حق] نیفزود

خدا؛ مدافع همگان

همانطور که گفته شد افراد به سه دسته تقسیم می شود؛ به غیر از دسته ای  که با خدا دشمنی می کنند دو دسته دیگر تحت تکفل و حمایت خداوند هستند که  آنها در برابر آزار و اذیت ظالمان(دسته سوم) پشتیبانی می کند. و البته  میزان و نحوه حمایت او برای هر یک از این دو گروه متفاوت است. و همینطور  است در عذاب شخص ظالم که کسی که اولیاء و مؤمنین را به واسطه ایمانشان مورد  ظلم قرار می دهد؛ تا کسی که بدون توجه به این امر سایرین را مورد ظلم قرار  می دهد.

جلسه نهم

رابطه اطاعت و محبت

گفته شد كه انسان ها در مواجهه با دعوت خدا و اوليائش مخير هستند كه  اين دعوت را بپذیرند يا در مقابل آن بايستد. همانطور كه از لحاظ عقلی بررسي  كرديم اگر كه با آن مقابله و دشمني كنند مستوجب عقوبت مي شوتد ولي اگر در  مقابل اين دعوت تسليم شوتد و آن را بپذيرتد بلافاصله بعد از اين پذيرش محبت  خدا در دل آنها شكل مي گيرد و از اين لحظه به بعد حمايت او را احساس مي  كنند؛ چه در اين دنيا و چه در قيامت و آخرت.

إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا  تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا  وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿فصلت/٣٠﴾

وصفی از قرآن در ارتباط با سرنوشت کافران در قیامت

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ  مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَىٰ بِهِ ۗ  أُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿آل  عمران/٩١﴾

نعمت برخورداري از دين الهي و راه مستقيم

شايد ديده باشيد كه عده اي منتقد هستند نسبت به مسلمان بودن خود كه  اين دين داري و مسلمان بودن ارثي و به واسطه پدر و مادر است. بايد در پاسخ  به اين انتقاد گفت كه اين نوع دين داري در قدم اول شكر كردن دارد، زيرا  خداوند به حكمتي ما را از ابتدا در مسير هدايت قرار داده است و امكان تعالي  و رشد را فراهم كرده است. اين برخورداري نعمت است و انسان عاقل نعمت و  برخورداري را ضايع نمي كند. 

بخشيدن كليد سعادت

از اصلي ترين اكسيرهاي نجات بخش "بخشيدن" است. امري كه در عمل بسيار  سخت و سنگين است. اين در حالي است كه عقل و منطق نيز انجام اين عمل را تاييد مي كند زيرا كه عقوبت كردن و به ذلالت كشيدن ديگران چيزي به ما اضافه نمي كند. آنقدر در مورد پاداش و پاسخ خداوند نسبت به بخشش ديگران سخن گفته شده است (در قرآن و روايات) كه عقل مي گويد بايد به دنبال فرصت و موقعيت بخشيدن بود.

جلسه دهم

امام حسین علیه السلام مصداقی روشن در دعوت خدا

در رابطه با مطالبی که تا به این جلسه بیان شد می توان امام حسین علیه  السلام را به عنوان مصداقی روشن بیان کرد. آن حضرت با خروج از مدینه همگان  را دعوت به همراهی و به عبارتی بهتر، به نجات دعوت کرد. عده ای در آن زمان  حضرت مخاطب آن بودند و سایرین هم در برحه های دیگر تاریخ مخاطب این ادعا  بودند. همه ی این افراد به سه گروه تقسیم می شوند، کسانی که ایشان را یاری  می کنند، کسانی که به دشمنی آن حضرت اقدام می کنند و دسته سومی که پیام آن حضرت را شنیده اند ولی هیچ موضعی را اتخاذ نکرده اند.

آیاتی پیرامون امداد الهی و حکمرانی خداوند

وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ  وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ  وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ  ﴿انعام/١١٢﴾ 

این گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطینِ انس و جنّ قرار دادیم که  برای فریب [مردم] همواره گفتاری باطل و به ظاهر آراسته به یکدیگر القا می  کنند، و اگر پروردگارت می خواست چنین نمی کردند، پس آنان و آنچه را به دروغ  به هم می بافند رها کن !

سوره فرقان :

الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَٰنِ ۚ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى  الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ﴿٢٦﴾ وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ  يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿٢٧﴾ يَا  وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿٢٨﴾ وَقَالَ  الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ  مَهْجُورًا ﴿٣٠﴾ وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ  الْمُجْرِمِينَ ۗ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ﴿٣١﴾

در آن روز، فرمانروایی به حق، ویژۀ خداوند رحمان است، و برای کافران  روزی است بسیار سخت «۲۶» روزی که ستمکار [از شدت حسرت] دست های خود را به  دندان می گزد، [و] می گوید: ای کاش همراه این پیامبر راهی [به سوی حق]  انتخاب می کردم !«۲۷» وای بر من، کاش فلانی را [که سبب بدبختی من شد] به  دوستی نمی گرفتم !«۲۸» پیامبرِ [اسلام در قیامت] می گوید: پروردگارا! قوم  من این قرآن را متروک گذاشتند، [و آن را در شئون زندگی خود به کار نگرفتند  ]«۳۰» این چنین برای هر پیامبری دشمنانی از گنه پیشگان قرار دادیم، اما  همین بس که پروردگارت [برای تو] راهنما و یاری دهنده باشد «۳۱»

در ياري سيد الشهدا عليه السلام چه بايد كرد ؟!

شايد اين سؤال براي شما هم پيش آمده باشد كه ما با توجه به اینکه از  واقعه اي مثل كربلا به دور هستيم چه بايد کنیم و به چه صورت امام حسین علیه  السلام را یاری کنیم؟، چطور مي توان با وجود چنين محدوديتي مقابله كرد؟؛  راهكار اين موضوع را امام زمان عليه السلام بيان مي كنند؛ خطاب به جد  شهيدشان می فرمایند كه اگر چه من حضور نداشتم و از آن واقعه فاصله دارم  برايت مي گريم. پس اولين قدم اعلام همدردي و همراهي است.