جلسه اول

 عمل موضوعی است که همیشه با آدمی همراه است. حال ممکن است که این عمل صورت  ظاهری و بیرونی داشته باشد و یا برعکس جلوه بیرونی نداشته باشد. یکی از  دسته بندی هایی که می توان در مورد اعمال انجام داد به اینگونه است که  اعمال یا از آن دسته هستند که آدمی به آنها توجه دارد و یا اینکه از دسته  ای است که به آنها توجهی ندارد. نشانه این توجه آن است که اگر از فرد  پرسیده شود که اعمال امروز خود را برشمار، اعمالی را بیان می کند که با قصد  و توجه انجام داده است. خود توجه و نیت نیز به دو قسم است؛ نیتی که حالت  زنده و پویا دارد(مانند نماز با حضور قلب) و دیگری نیتی که بر اساس عادت و  تکرار است(مانند نماز با حالت عادت و تکرار).

دسته بندی دیگری که می توان در ارتباط با اعمال بیان کرد آن است که  اعمال یا جزو دسته ای هستند که در شرع مستقیم به آنها و صورت ظاهریشان  اشاره شده است(مانند نماز، روزه و...) و یا جزو دسته ای هستند که در شرع به  آنها اشاره ای مستقیم نشده است(نحوه خوابیدن، نحوه غذا خوردن و ...).

انجام عمل همراه با  ایمان به خدا ، نکته مهمی است که در مورد اعمال،  می بایست مد نظر داشت. زیرا اگر عمل از روی توجه و نیت هم باشد ولی اگر از  روی ایمان به خدا نباشد کوچکترین ارزشی در پیشگاه خداوند ندارد(آیه ۹۷ سوره  نحل). در روایتی از حضرت آمده است که عمل با  ایمان به آدمی ضرر نمی زند و  هیچ عمل همراه با کفر به انسان نفع نمی رساند. (اصول کافی، ج۲، ص۴۶۴)  معیار اصلی ایمان نیز کسی نیست جز امیرالمؤمنین(علیه السلام).

در بحث ایمان نیز می بایست مراقب بود تا دچار این آفت نشویم که  بگوییم: فقط پاکی دل و ایمان بس است و نیازی به عمل(به صورتی که در شرع  گفته شده) نیست. باید توجه داشت که در هر درجه از ایمان هم که باشیم صورت  عمل باز به همان شکلی است که در شرع آمده و تغییری در آن بنا به درجات  مختلف ایمان ایجاد نمی گردد.

یکی از موضوعاتی که می بایست در نظر داشت آن است که همیشه بین دستورات  الهی و صورت آن دستورات، در شرع مرزی وجود دارد و این دو،  دو موضوع جدا  از هم هستند. به عنوان مثال در رابطه با حجاب در دین آمده است که زن نباید  در مقابل مردان نامحرم خود نمایی کند. حال صرف خود نمایی نکردن دلیل بر  رعایت کردن حجاب نیست بلکه همانطور که در شرع آمده باید خود را بپوشاند.  همانطور که ممکن است کسی حجاب کامل داشته باشد ولی در مقابل نامحرم خودنمایی کند.

توجه و تمرکزی که فرد در هنگام عمل از روی ایمان دارد در همان لحظه بر  روی او اثر می گذارد. به عنوان مثال در میانه ی خواندن نماز اگر فرد توجه  نداشته باشد و به خود آید و تمرکزش را به نماز بدهد در درونش تحول را احساس  می کند و نماز را درک می کند. 

جلسه دوم

 در روایتی از پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده است که حضرت می فرمایند  مؤمن عملی را که انجام می دهد بین دو خوف است؛ یکی نسبت به اعمالی که تا  کنون انجام داده است و یکی نسبت به اعمالی که در پیش دارد. (مستدرک  الوسائل، ج۱۱، ص۲۲۶) بنابراین مؤمن نسبت به گذشته خود مغرور نمی شود و از  آینده خود نیز مطمئن نخواهد بود.

در روایتی دیگر آمده است که کسی که عمل کند و نسبت به افزودن آن اراده  کند(در انجام آن استوار باشد) اراده اش در عمل زیاد می شود و کسی که نسبت  به عمل سست باشد در انجام آن دچار ضعف می شود. 

ملاک پذیرش عمل، انجام آن از روی ایمان به خداست. بدین معنی که  پرداختن و مرکزیت بخشیدن به سایر جنبه های عمل(به عنوان مثال میزان و کمیت  عمل) در مقبولیت آن نزد خداوند هیچ اثری ندارد. پس کثرت عمل به تنهایی هیچ  تأثیری در مقبولیت آن ندارد. عمل می بایست در بستر ایمان و تقوی صورت  پذیرد. اگر فرد در حیطه تقوی عمل را کثرت بخشد نجات بخش او خواهد بود. 

مگر سپاهیان عمرو سعد در روز عاشورا مسلمان نبودند؟ مگر نماز نمی  خواندند؟ مگر قرآن نمی خواندند؟ عاملی که باعث انحراف و دشمنی آنها با خدا و  فرستاده او شده بود تنها ایمان نداشتن آنها به خدا بود. پس سنجش عمل در  نزد خدا تنها و تنها بر اساس ایمان است. به عبارت دیگر کسی که بدون ایمان  به خدا عمل را انجام دهد نه تنها از لحاظ معنوی بالا نمی رود بلکه دچار   سقوط نیز می شود.(اسراء /۸۲)

می بایست مراقب بود تا دین داری ما تبدیل به دین داری شیطان نشود.  همانطور که شیطان به هنگام دستور خداوند برای سجده به آدم از خود  مطالبی(پرستش صرف خدا به نحوی که هیچ ملکی تا به حال انجام نداده است)را  تحمیل کرد ما نیز مطلبی را به خدا تحمیل نکنیم(و در واقع از نفس خود پیروی  کنیم). دین داری در واقع آن است که آدمی توجه داشته باشد که خداوند از او چه خواسته است و افراط و تفریط در آن نیز ارزش عمل آدمی را از بین می برد.

دقیقاً چنین اتفاقی بود که بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله)  صورت گرفت و تنها صورت اعمال باقی ماند و حقیقت اعمال(محبّت و توجه به اهل بیت(علیهم السلام)) از بین رفت.

جلسه سوم

 تنها چیزی که برای آدمی هم در این دنیا و  هم در آخرت باقی می ماند تنها عمل است. کسانی که به عمل خود توجه دارند،  در این دنیا نیز از آرامش برخوردار هستند. این تصور که "نتیجه و تأثیر عمل  فقط در آخرت است و آدمی می بایست در این دنیا توقعی نسبت به نتیجه آن نداشته باشد" منطقی نیست و با عقل سازگاری ندارد.(یونس/۶۴)     

تفاوت اوامر شیطان و اوامر الهی در  انجام اعمال بدینگونه است که در هنگام مواجهه با عمل خیر بلافاصله فطرت  خدایی آدمی او را به انجام آن وا میدارد(مانند خواندن نماز بعد از شنیدن  صدای اذان، کمک به مستمند بعد از برخورد با او و ...) ولی بعد گذشت زمانی  کوتاه نفس به سراغ او می آید و برای او سؤالات و شکیّاتی را ایجاد می کند  تا او را از این عمل باز دارد. در هنگام عمل صالح نیز شیطان آدمی را به  عجله ترغیب می کند(مانند نماز) و  همچنین در پایان عمل نیک نیز او را ملامت می کند که آیا عمل او مورد قبول واقع می شود و فایده ای برای او دارد؟

در روایتی از پیامبر(صلی الله علیه و  آله) نقل شده است که آن حضرت خطاب به ابوذر می فرمایند: ای ابوذر به تقوی  عمل بیشتر دقت و توجه کن چرا که عملی که با تقوی باشد کم نیست و خداوند عمل را فقط و فقط از متّقین می پذیرد. (کافی، ج۲۶، ص۱۹۵)

چگونه تقوی باعث قبولی عمل می شود؟.  تقوی در معنای کلی بدین معناست که آدمی به صورتی زندگی کند که گویی همیشه و  در تمامی لحظات در حضور بزرگی(امام زمان(علیه السلام) است و می بایست حرمت  او را حفظ کند. چنین نگرشی باعث می شود تا تمامی اعمال روزمره آدمی به  خودی خود تنظیم شوند. دیگر چنین کسی تمامی اعمالش درست است. بنابراین راه  تقوی روشن و ساده است و این نفس آدمی است که نمی خواهد آن را بپذیرد.