فایل های صوتی :

   970619-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه اول.mp3

    970620-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه دوم.mp3

    970621-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه سوم.mp3

    970622-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه چهارم.mp3

    970623-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه پنجم.mp3

    970624-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه ششم.mp3

    970625-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه هفتم.mp3

    970626-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه هشتم.mp3

    970627-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه نهم.mp3

    970628-محبت، ضامن سلامت و سعادت-جلسه دهم.mp3


جلسه اول

موضوعی اساسی و فراموش شده
از موضوعاتی که امروزه همگی با آن مواجه هستیم ‌فراموشی خود هست؛ به این‌  معنا که خود و ادراکاتم را فراموش کرده ام ، آنقدر مشغولیات مختلف که به  اصلاح به آن دنیای ارتباطات می گویند مرا فرا گرفته که اساساً فراموش کرده  ام چیزی به عنوان ادراکات در درون من وجود دارد و باید متوجه آن باشم.

ریشه ی ذاتی حب و بغض
همانطور که گفته شده موضوعی اساسی با عنوان ادراکات درونی وجود دارد که می  توان آن را به دو دسته ی اساسی حب و بغض تقسیم کرد، به این معنی که بر اساس  ادراکات درونی ما نسبت به پدیده ها و اتفاقات بیرونی یا حب داریم و یا  نسبت به آن ها بغض داریم. و با کمی دقت می بینیم که این احساس و ادراک چیزی  ست که در ابتدا ما نقشی در آن نداریم و از ذات و فطرت ما نشأت می گیرد به  عبارت بهتر ماهیتی است که کاملاً از درون و فطرت ما می جوشد و اکتسابی  نیست.

احترام به ادراک درونی
حال که نسبت به ادراکات درونی (حب و بغض) شناختی کلی پیدا کردیم باید به  نکته اصلی بحث اشاره کنیم و آن اینکه باید نسبت به این ادراکات توجه و دقت  داشت. به عبارت دیگر از محورهای اصلی هدایت انسان از جانب خدا همین ادراکات  است که می توان از آن تعبیر به «عقل» کرد؛ ماهیتی که همگی از آن برخوردار  هستند، ولی نکته ی اصلی در رسیدن به سعادت میزان توجه و پیروی از این  تشخیصات و ادراکات است اینکه اولاً چقدر متوجه آنها هستیم و ثانیاً اینکه  چقدر به آنها عمل می کنیم و از آنها پیروی می کنیم.

اصلی ترین درک درونی
در شناخت بهتر و بیشتر ادراکات عقلی به این مطلب می رسیم که اصلی ترین حب  درونی که در درون خود احساس می کنیم حب و کشش نسبت به خداست و آن هم از  رحمت و محبت بی نظیر و بی همتای خدا به آدمی سرچشمه می گیرد. راه تقویت و  افزایش این گرایش و حب شکر نسبت به آن است تا روز به روز افزون گردد، ولی  آیا عمل ما در زندگی از این جنس است ؟ یا اینکه کوچکترین ناملایمات و بلایا  را به خدا نسبت می دهیم و او را متهم می کنیم ؟

وجود امام حسین علیه السلام کلید و عیار خدایی بودن
از موضوعاتی که می توان به کمک آن نسبت به حب خدا سنجش و معیاری داشت  ماجرای مصیبت امام حسین علیه السلام است، محبتی که در مواجه با هر قلب و  عقلی چراغی از هدایت و سعادت را در درون آن روشن می کند، به عبارت بهتر  کافی است ببینیم که با شنیدن نام امام حسین علیه السلام چه حس و حالی در  درونمان شکل می گیرد تا به وسیله ی آن میزان حب الهی را در درون خودم  بسنجیم و ببینیم شدت آن به چه میزان است.

جلسه دوم

قدر نعمت‌ دانستن
گفته شد از اصلی ترین گرایش های درونی حب به خود خداست؛ به این معنی که  عاشق و علاقه مند وجودی باشم که هرچه دارم از اوست؛ به عبارت بهتر بودنم و  هست و نیستم از اوست. ولی اکثراً رفتار ما در عمل نسبت به این حقیقت  اینگونه نیست بلکه به دنبال مواردی از نقص و کمبود هستیم که سایرین از آن  بهره مند هستند و ما در ظاهر از آن بی بهره ایم و بر این اساس نسب به خدا  معترض و شاکی می شویم و به عبارت دیگر ناشکری او را می کنیم.

راه تمرین شکر گذاری
برای رسیدن به آن شکر گذاری که از آن سخن به میان آمد راه هایی وجود دارد  تا به وسیله آن تمرین کنیم تا رفته رفته به جایی برسیم که از این کار(شکر  گذاری) لذت ببریم. اولین مورد مطالعه ی مداوم ولی به میزان کم قرآن است؛  یعنی هر روز این برنامه را داشته باشیم که وقتی را هرچند اندک به این کار  اختصاص دهیم و قرآن را همراه با تدبر  و تفکر بیشتر نسبت به سایر اوقات  مطالعه کنیم. راه دیگر مطالعه ی ادعیه و نیایش هایی است که از جانب معصومین  علیهم السلام به دست ما رسیده است تا از این طریق به درک بهتر و بیشتر  نسبت به خدا دست بیابیم و معرفتمان نسبت به خالقمان بیشتر و کامل تر از  گذشته شود. راه سوم خواندن نماز است، نمازی است که از روی اخلاص و توجه  باشد تا با این روش شکر گذاری که خود خدا فرموده است به او نزدیک و نزدیک  تر شویم.

قابلیت تغییر
گفته شد حب و بغض حقیقتی است در فطرت انسان که در وجود همه ی ابناء بشر  گذاشته شده است ولی باید توجه داشت به نکته ای دیگر و اینکه نحوه ی رفتار و  زندگی ما به چه صورت است؛ در چه محیطی زندگی می کنیم؟، با چه کسانی نشست و  برخواست می کنیم؟ زیرا که تکرار و عادت به هر چیزی طبع آدمی را تغییر می  دهد. به این معنی که فرد با تشخیص ها ‌و ادراکات درونیش مقابله می کند تا  جایی که نسبت به آنها بی تفاوت می شود و این مسیر و سرنوشت آدمی را تحت  تأثیر قرار می دهد.

جلسه سوم

از اصول و گرایش های دیگر درونی
از عوامل و گرایشات ذاتی و درونی هر شخصی علاقه به خود یا همان حب  ذات است. به این معنی که توجه و علاقه به وجود خود داشتن، نه آن وجه خود  پرستی و تکبر. پس دقت نظر داشتن به وجوه مختلف وجوه خود بر اساس فطرت است و  باید متوجه آن بود و آن را در نظر گرفت.
رابطه دوست داشتن خوبی ها و تنفر از بدی ها با حب به ذات
بعضی اوقات گرایشات و تمایلاتی در درون آدمی است که در قدم اول با حب به  ذات در تناقض است ولی باید دقت داشت که این وجه تناقض در کجاست. به عنوان  مثال خوردن و نوشیدن لذت بخش است ولی اینکه هرچیزی بخوریم و بنوشیم کار  عاقلانه ای است؟ قطعاً نه، بلکه باید توجه داشت که چه چیزی و به چه مقدار  می خوریم و می نوشیم تا به خودمان آسیب نزنیم. به عبارت دیگر توجه به یک  لذت و خوشایندی بیشتر (که در این مثال سلامت عمومی جسم و روح است) ارجعیت  بیشتر به زیاده روی و پرخوری لحظه ای و آنی دارد. اگر چنین رعایت ها و دقت  هایی نباشد مزاج و تبع آدمی تغییر می کند و عوض می شود که این باعث آسیب  جدی و اساسی خواهد شد.

از عوامل تغییر مزاج
از اصلی ترین عواملی که تغییر و تحول را در وجود آدمی سبب می شود  این است که فرد تابع سلایق و علایق جمعی می شود که در میان آنها حضور دارد و  با آنها نشست و برخواست می کند. به عبارت بهتر آدمی همرنگ جماعتی می شود  که با آنها همراه می شود. وقتی فرد در جمع قرار می گیرد عموماً تنهایی و به  عبارتی با خود بودن را فراموش می کند و به تبع آن توجه به خدا را از یاد  می برد.

راه مقابله با جو زدگی در جمع
در قرآن (آیات ۱۳۵ سوره ی آل عمران؛ آیات ۳۱ و ۳۲ سوره نجم و آیه  ۱۰ سوره ی روم) مشاهده می کنیم که خداوند به بازگشت و توبه اشاره می کند به  این حقیقت که به سوی خدا بازگردیم بدون توجه به آنچه که تا به آن لحظه بر  ما گذشته و انجام داده ایم. ولی اگر فرد اینگونه عمل نکند و ادامه دهد به  جایی می رسد که علاوه بر اینکه به سوی خدا باز نمی گردد بلکه نسبت به افعال  زشت و پلید خود حساس نخواهد بود و بر انجام آنها اصرار نیز می کند.

توجه به تکذیب و استهزا
همانطور که گفته شد بی توجهی به نشانه های داخلی و ذاتی خود باعث  خواهد شد تا قدرت تشخیص (حب و بغض) در درون ما ضعیف شود و به تبع آن اصرار  به مخالفت با فطرت و خدا در ما تقویت گردد. پس باید توجه داشت زمانی که در  خود و یا کسی که با او معاشرت و صمیمیت داریم نشانه های تکذیب و در ادامه  استهزاء آیات و مقولات الهی مشاهده شد حواس خود را جمع کنیم و مراقب باشیم  زیرا نهایت و سرنوشت اینگونه رفتار جز ذلالت نخواهد بود.

جلسه چهارم


 چقدر نسبت به خدا انصاف داریم ؟
در رابطه با ارتباط خود با خداست کافی ست نگاهی اجمالی داشته  باشیم به عالم خلقت و نعمات بی پایانی که خداوند برای ما فراهم کرده است.  این همه لذت ها که در وجود ما آفریده است و در مقابل آنها نعمت هایی که این  لذت ها را پاسخ می دهد. به عنوان مثال گرسنه شدن و در مقابل این همه تنوع  غذاها و میوه ها که برای ما فراهم است که از دیدن آنها حیرت می کنیم. حال  چنین خدایی که مهربانی را به حد نهایت رسانده است آیا می توان دوست نداشت ؟  آیا می توان نسبت به این خدا شاکی بود و معترض بود ؟. آیا درست است نسبت  به توصیه های این خدا که مرا و هرآنچه در این دنیا خلق کرده است را ظلم در  نظر بگیرم و معترض شوم در حالی که دادن این توصیه و دستور جز برای دلسوزی و  علاقه مندی به من نیست. خدا اگر می خواست که مرا با کوچکترین خطایی عذاب  کند می بایست با اولین معصیت با چشم من بیناییم را از دست می دادم ولی آیا  اینگونه است یا به من مهلت می دهد و مکرر تقاضا می کند که باز گردم و توبه  کنم.

نسبت به این دنیا هوشیار باشیم
همانطورکه گفته شد این دنیا همراه با لذت ها و نعماتش همگی از لطف  و محبت بی پایان خداست ولی با همه ی این اوصاف باید در نظر داشت که نعمات و  لذات دنیایی همگی برای این دنیاست و بس، نه برای بعد از آن. پس باید توجه  داشت که به حد و اندازه به این دنیا و هر آنچه در آن است توجه داشت و دل  بست و دانست آن لذت و خوشایندی که بی پایان و پایدار است لذت های اخروی است  که به دست ما حاصل می شود که خود باید آن را تحصیل کنیم.

ریشه و اصل لذات
همه ی این لذاتی که در دنیا خلق شده است ریشه و اصل آن در بهشت  قرار داده شده است و در واقع گوشه بسیار کوچک و فناپذیر این لذات را درک می  کنیم و کمال آنها که به حد تمام و فناناپذیر است در بهشت قرار داده شده  است. زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ  وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ  الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ  الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿آل عمران /١٤﴾ محبت به  امور خواستنی چون زنان، فرزندان، اموالِ فراوان از طلا و نقره، اسب های  نشاندار، چهار پایان و زراعت، برای مردم زیبا جلوه داده شده، این ها کالای  [از دست رفتنی] زندگی دنیاست، و خداست که سرانجامِ نیکو [که بهشت پُر نعمت  است] نزد اوست.

جلسه پنجم

نکته اصلی در ارتباط آدمی با خدا
همه ی این بحث هایی که تا این جلسه پیرامون آن صحبت شد، از حب و  بغض و هدایت خداوند و عقل و ... در آخر باید برای نتیجه گیری از این صحبت  ها این سؤال را از خود کرد که بعد از همه ی این تفاسیر چقدر نسبت به خدا،  کلام او و هر چه که به او منسوب است لذت می بریم و مشتاقیم؟ به عبارت بهتر  چقدر از روی علاقه و عشق به سوی او می رویم ؟ جواب این سؤال تمام کم و کیف  ارتباط ما با خدا را روشن و واضح می کند تا آدمی به درک درستی از این  ارتباط دست پیدا کند.

خواست خدا سعادت آدمی است
همانطور که قبل تر نیز در مورد دنیا و نعمت های آن تذکری بیان شد  لازم است که از این جنبه نیز به دنیا نظر کنیم که خداوند این دنیا را به  گونه ای خلق کرده و وجود ما را طوری سامان بخشیده است که از زندگی در این  دنیا لذت ببریم، لذتی که البته همراه یکسری قاعده مندی است تا دچار انحراف و  ذلالت نشویم و از سویی دیگر مقدمات لذت بردن از نعمات بی پایان اخروی را  هم نیز از این طریق برای خود مهیا کنیم. پس اگر خداوند مخالف لذت و لذت  بردن بود اصلاً از ابتدا می توانست هیچگونه لذتی را به وجود نیاورد و عالم  به شکلی دیگر آفریده می شد پس لازم است اگر که شناخت ما نیاز به اصلاح دارد  با کمی تفکر این نگرش درست را جایگزین آن کنیم.

معیار و کلیدی دیگر برای رسیدن به مراتب عالی ارتباط با خدا
از کلیدهای دیگری که می توان از آن برای رسیدن به یک  ارتباط  متعالی و صحیح با خداوند رسید خلقت انسان هایی است از سوی خدا که نماینده ی  او هستند در میان مردم. مردم در مواجهه با آنها نسبت به ایشان گرایش پیدا  می کنند و با تبعیت از آنها رنگ و بوی آنها را می گیرند و به سعادت و تعالی  نزدیک و نزدیک تر می شوند زیرا که وجود این بزرگواران پاکی و خیر تمام است  و خدا ضامن این حقیقت بوده و هست. این اشخاص شریف و مقدس کسی نیست جز ائمه  معصومین علیهم السلام.

جلسه ششم

یکی از انواع فریب شیطان
همانطور که در مورد رویه هدایت بر اساس فطرت و ذات آدمی سخن گفته  شد باید دانست که در این مرحله نیز فریب و انحراف از جانب شیطان به عنوان  ریشه ی تمام بدی ها انجام می پذیرد. خداوند نیز این حقیقت را در قرآن بیان  می کند و در مورد آن اینگونه توضیح می دهد که شیطان برای ایجاد انحراف به  صورتی عمل می کند که تشخیص فطری آدمی کم کم دچار تغییر و اشتباه شود به  گونه ای که آنچه که ذات و فطرت به عنوان عمل ناشایست می داند را زیبا و  پسندیده بداند و آنچه از نیکی ها را که ذاتاً دوست دارد را به دست فراموشی  بسپارد و یا حتی در برخی مواقع از آن بیزار باشد. أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ  سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ ...(فاطر/۸).

اصلی عقلانی
همانطور که گفته شد از میان لذت هایی که خداوند قرار داده است در  بعضی مواقع تقاطع ایجاد می گردد که باید فرد از میان آنها یکی را انتخاب  کند و ارجعیت دهد. به عنوان مثال گذشتن از لذت بازی و سرگرمی به هنگام  تحصیل برای بدست آوردن لذت بزرگتری به عنوان موفقیت تحصیلی و کسب درجات  عالی در آینده. در رابطه با لذات دنیوی و اخروی نیز اینگونه است، یعنی آنچه  که خداوند از بایدها و نبایدهای استفاده از نعمات دنیوی و به عبارتی لذت  بردن های دنیوی به ما ارائه داده است در واقع برای رسیدن ما به یک لذت  متعالی و جاودان در آخرت است و آن جز با پیمودن این رویه ی الهی امکان پذیر  نیست. پس عاقلانه است که این توصیه ها را پذیرفت و به آنها عمل کرد.

یکی از نکات اصلی در توصیه های الهی
از توصیه هایی که خداوند برای رسیدن به تعالی اخروی به صورت خیلی  ساده و قابل فهم به ما ارائه داده است انفاق است. انفاقی که از آن اینگونه  یاد می کند که : لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا ...(آل  عمران/۹۲) هرگز به نیکی [واقعی] نمی رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق  کنید،. باید دقت داشت که برداشت عمومی اکثر ما از لغت «انفاق» بخشیدن و  صدقه دادن است در حالی که در لغت عربی این فعل به معنای خرج کردن است به  معنی عام. به عبارت بهتر منظور از انفاق خرج کردن آن چیزی است که از دنیا  به عنوان روزی نصیب هر شخص می شود و این در مقابل فعل اندوختن بی مورد و  بخل است. پس تا می توان باید در جمع آوری توشه ی اخروی از روزی دنیوی خرج  کرد تا بهترین بهره را در روز قیامت بدست آوریم. ولی اگر از سوی دیگر چنین  نکنیم نه تنها به سعادت نمی رسیم بلکه بهره مندی خود از مواهب این دنیا را  نیز برای خود محدود می سازیم زیرا خداوند با دیدن انتخاب و عملکرد ما نسبت  به افزایش و یا کاهش روزی ما عمل می کند.

جلسه هفتم

محبت والدین، گوشه ای  از اعجاز خداوند

شاید  این جمله را شنیده باشید و یا اینکه خود شما آن را تجربه کرده باشید که  کسانی که پدر و مادر می شوند در بیان احوالات خودشان اینگونه می گویند که  تا قبل از این به هیچ وجهی نمی دانستم که پدر و مادر شدن چه لذتی دارد.  لذتی که از بیرون برای شخص سومی که در حال نظاره هست جز زحمت و خستگی و  فرسودگی چیز دیگری ندارد و این خود یک معجزه است که والدین به محض تولد  فرزندشان چون علاقه و وابستگی نسبت به او پیدا می کنند که تا آخر عمر باقی  است و این علاقه قوه ی محرک رشد و بالندگی فرزند در کانون خانواده نیز می  شود. و از همه تعجب برانگیزتر آنکه برای این عشق ورزی (که می توان عنوان  یکسویه را نیز به آن داد به خاطر شدت بیشتر علاقه والدین به فرزندان)  خداوند ثواب نیز در نظر گرفته است و در واقع با هر فعلی که پدر و مادر برای  فرزند خود انجام می دهند نزد خداوند مأجور خواهند بود.

اصول به وجود آمدن علاقه مندی

علاقه  مندی بر دو قسم است، گونه ای از علاقه مندی به واسطه خلقت و در ذات است  مثل محبتی که والدین به فرزند خود دارند که هم در انسان قرارداده شده است و  هم در سایر حیوانات و موجودات. و برای استحکام این محبت برای تقویت آن  ثواب در نظر گرفته است مانند صله رحم، محبت کردن و احسان کردن به والدین و  ... . گونه ی دیگر علاقه مندی آن است که فرد خود آن را ایجاد می کند که  ریشه ی آن در کشش هایی است که نسب به دیگران پیدا می کنیم؛ حال هر کس بر  اساس آن چه که برایش ارزشمند است آن را به عنوان معیار سنجش و انتخاب افراد  قرار می دهد. خداوند نیز به این نکته در قرآن اشاره می کند :  الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ  وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ ...  (نور/۲۶). و این نوع علاقه مندی و دوستی جز با کسب و افزایش معرفت نسبت به  طرف مقابل در ما ایجاد نمی شود. بر این اساس باید توجه داشت اگر که در  میزان محبت و علاقه مندی خود نسبت به اهل بیت علیهم السلام نقص و کمبودی  احساس می کنیم می بایست از همین درب، یعنی افزایش معرفت ، وارد شویم تا روز  به روز آن را مستحکم تر و قوی تر کنیم.

پله های کسب معرفت

برای  رسیدن به معرفت می توان مراحلی را نام برد که با پیمودن آنها پشت سر هم  معرفت شکل می گیرد و افزایش پیدا می کند. اولین مرحله شنیدن است، یعنی در  مورد شخص یا موضوعی مورد نظر از فرد یا افراد دیگر بشنویم. قدم دوم زندگی  کردن است یعنی نشست و برخاست و معاشرت داشتن با طرف مقابل است. این قدم دوم  از همه ی قدم ها مؤثر است زیرا که علاوه بر معرفت باعث ایجاد محبت نیز می  شود. پس کافی است در ارتباط با ائمه علیهم السلام علاوه بر شنیدن از آنها  سعی کنیم در معیت و همنشینی ایشان نیز قرار بگیریم آنگاه خواهیم دید که  محبتی در درون ما شعله ور می شود که دیگر نمی توانیم از آنها دور شویم.

جلسه هشتم

قسم دیگری از محبت
گونه ای دیگر از محبت ها وجود دارد که خداوند آن را به ما توصیه  کرده است. به عبارت دیگر خداوند ما را به دوست داشتن اشخاص و حقیقت هایی  توصیه می کند که با دقت در آن مشاهده می کنیم که در واقع قسمتی از دین و  چهارچوب ارتباط من با خدا می شود. یعنی این دوست داشتن را از آن رو انجام  میدهیم که خود را با خلقت و هستی هماهنگ کنیم زیرا که این محبت در خلقت  جاری است و ما اگر خود را با این محبت همراه کنیم باعث سعادت خویش شده ایم،  نه اینکه خداوند نیازی به این محبت ورزی ما داشته باشد.

چرایی دیگر در محبت های الهی
دلیل دیگری که خداوند حقایقی نظیر وجود پیامبر و ائمه علیهم  السلام را قرار داده است برای دوست داشتن از آن روست که به این طریق من نیز  محبوب خدا شوم. چونکه خداوند خود این حقایق را دوست دارد و از این رو من  نیز شامل این عنایت می شوم که خداوند من را نیز به این واسطه دوست خواهد  داشت.

تأثیر کسب معرفت در شناخت
نکته ای که در محبت ورزی های الهی باید در نظر داشت این است که  باید بدانیم در ابتدا که ریشه دین داری محبت و عشق ورزی است و بنابراین  باید دانست که باید با شناخت به این محبت دست یافت و آن شناخت می بایست با  مراجعه به خود خدا و فرموده های او و اولیاءش صورت گیرد نه کس دیگر که اگر  اینطور باشد چیزی جز انحراف و ذلالت را در پی نخواهد داشت.

تنفر، اصلی شبیه به محبت
همانطور که گفته شد محبت با کسب معرفت ایجاد می شود. باید دانست در مورد  تنفر و تبری نیز همین نکته صادق است. یعنی اگر شما شخص و اشخاصی را بشناسید  که با حقایق الهی دشمنی و عداوت دارند به صورت طبیعی نسبت به آنها احساس  تنفر و انزجار می کنید و البته خدا نیز به این نکته اشاره داشته است که خود  نیز چنین اشخاصی را مورد لعن قرار می دهد« إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ  اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ  وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِيناً» (أحزاب / ۵۷).

صداقت اصلی اساسی در محبت
محبت واقعی دارای یک معیار اصلی و اساسی است و آن صداقت است.  صداقت به معنای از درون و قلب بودن محبت. زمانی که محبت دارای چنین اصلی  باشد دیگر بر همه ی امور و شئونات زندگی فرد نیز سایه می افکند. به عبارت  بهتر کسی که در محبت نسبت به خدا و امور منسوب به اوست وارد شده است و ثابت  قدم شده است حاضر است هر آنچه که دارد را به پای این محبت گذارد و فدا  کند. مصداق بارز این محبت را می توان در وجود امام حسین علیه السلام و  یاران با وفای آن حضرت مشاهده کرد که دیگر چیزی نمانده بود که فدای خدا و  محبت نسبت به او نکرده اند.

جلسه نهم

اثر گذاری محبت بر رفتار
همانطور که در مورد محبت صحبت شد متوجه شدیم که این محبت انواعی  دارد و در هر کدام از این انواع شدت و ضعف آن محبت در هر فرد متفاوت خواهد  بود که آن هم نشأت گرفته از جنس و میزان معرفتی است که نسبت به موضوع و یا  شخص مورد نظر دارد. از این رو این محبت بروز و ظهور متفاوتی در هر فرد  خواهد داشت. بنا بر این کسی نمی تواند پیرامون یک موضوع واحد دیگری را متهم  و یا مسخره کند که چرا ابراز محبت او به اینگونه است. اصلی ترین شاهد مثال  این موضوع عزاداری برای سید الشهدا علیه السلام است که هر کس جدا از تفاوت  های قومی و جغرافیایی بنا به جنس و شدت علاقه ای که به آن حضرت دارد به  گونه ای متفاوت عزاداری و ابراز ارادت می کند و لذا باید مراقب بود که  دیگری رو مورد شماتت و بازخواست قرار ندهیم که این چگونه رفتار و عزاداری  است ؟.

معیار دوست داشتن خدا و چرایی آن
همانطور که گفته شد خداوند برای سنجش ادعای هر فرد در مورد علاقه  مندی به خدا میزان و معیاری را تعیین کرده است. آن محک و معیار چیزی نیست  جز وجود امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه معصومین علیهم السلام؛ کسی که  ایشان را دوست داشته باشد خدا را دوست دارد و کسی که نسبت به ایشان دشمنی  ورزد با خداوند دشمنی کرده است. از این رو وجود این بزرگواران از ابتدا در  مرکز توجه دشمنان خدا و اسلام قرار گرفته و از این روست که امروزه با نظر  به تاریخ مشاهده می کنیم که هر آنچه از بلایای دنیوی بوده است بر سر این  خاندان روا شده است زیرا که نقطه ی کانونی مشخص شدن حق و از باطل بوده اند.

عیار محبت واقعی
اگر بخواهیم عیاری برای سنجش شدت محبت بیان کنیم باید به عاملی به  عنوان صداقت اشاره کنیم به عبارت بهتر هر که در علاقه مندی و ابراز آن  صادق تر باشد از مرتبه ی بالاتری در حب و دوست داشتن برخوردار است. در دین  داری نیز همین اصل برقرار است یعنی کسی که در بیان علاقه مندی خود به خدا  صادق باشد از مرتبه بالاتری در دین داری برخوردار است و نزد خداوند محبوب  تر است. نشانه ی صداقت هم چیزی نیست جز گذشت و ایثار برای حب، یعنی حاضر  است از هرچه که دارد بگذر و برای آن شخص و موضوعی که به آن علاقه مند است.

تمرین محبت
حال اگر که ما نیاز به بهبود و ترمیم محبت درونمان به خدا و دین  داشته باشیم چه باید بکنیم؟. برای این کار کافی است که من با نگاه به کسانی  که در رتبه های بالاتری در زمینه محبت ورزی به خدا قرار دارند از آنها  تقلید کنم. به عبارت دیگر آدمی با مشابهت رفتاری با گروهی بعد از گذست مدت  زمانی از لحاظ درونی نیز خود را شبیه آن گروه می کند.

جلسه دهم

تأثیری خطرناک در محبت
گونه ای از محبت است که با به وجود آمدن آن در وجود آدمی سایر  علاقه مندی ها تحت تأثیر قرار می گیرند و به عبارت بهتر از بین می روند.  باید بسیار دقت داشت که این اتفاق ممکن است در زندگی هرکسی رخ دهد و به تبع  آن عاقبت و سرنوشت او را تحت تأثیر قرار بدهد. از این رو متوجه بودن و دقت  نظر داشتن در دلبستگی ها بسیار حائز اهمیت است.

آیا برای علاقه مندی به خدا نیاز به عشق زمینی است؟
شاید بسیار شنیده باشید و یا با کسانی برخورد داشته باشید که در  رسیدن به مراتب عالی معنوی این توصیه را می کنند که برای پیمودن این مسیر و  رسیدن به عشق الهی می بایست از مسیر دلبستگی و داشتن عشق زمینی عبور کرد و  به عبارتی این مقدمه ای است که باید آن را ابتدا پیمود تا بعد از آن به  رابطه و علاقه مندی با خدا رسید. این نظریه از جهتی اشتباه است، زیرا  همانطور که گفته شد آدمی باید در دلبستگی ها و علاقه مندی هایش توجه کند که  برای خود دلبستگی های مضر و غیر الهی بر نگزیند که باعث تباهی عاقبت و  سرنوشتش شود ولی از جنبه ی دیگر خداوند برای نزدیک ما به خودش در این دنیا  حقایقی را قرار داده و امر به دوست داشتن آنها کرده است و از این رو این  نوع دوست داشتن های زمینی منتج به مراتب عالی معنوی و علاقه مندی و نزدیکی  به خدا خواهد شد. اصلی ترین این حقایق وجود ائمه علیهم السلام است که به  دوست داشتن آنها تأکید فراوان شده است.

از نکات اساسی در ارتباط داشتن با خدا
علاوه بر نکاتی که در مورد کمیت و کیفیت رابطه با خدا و آنچه  لازمه ی این رابطه هست باید به یک نکته ی اساسی در این مراوده اشاره کرد و  آن هم اینکه باید به لفظ و کلام خدا را صدا زد. یعنی با همان زبان مادری و  به لفظ ساده و صمیمی همانطور که یک دوست را مخاطب قرار می دهیم و با او درد  دل می کنیم با خدا نیز به این گونه باید صحبت کنیم و این رفتار بسیار در  افزایش کیفیت رابطه تأثیر گذار است.

تنها حبی که آدمی را به خدا رهنمون می سازد
همانطور که گفته شد خداوند حقایقی را در این دنیا قرار داده است  که ما را به علاقه مندی و محبت به آنها رهنمون کرده است. اصلی ترین آنها  وجود ائمه علیهم السلام است. با این تفاسیر با ایجاد این علاقه مندی آدمی  به سوی خدا رهنمون می شود و تاریخ نیز بیانگر این اصل و شاهد مثال های  زیادی را می توان در آن یافت. اصلی ترین این شواهد حادثه ی کربلاست، افرادی  که به عنوان یاران آن حضرت تا لحظه ی آخر ایستادند و خون خود را برای آن  حضرت دادند جز به عشق و علاقه به آن حضرت این کار نکردند و از همه چیز خود  چشم پوشی نکردند.