جلسه اول

 در انجام اعمال عبادی پیش از آنکه اقدام به آن کنیم شیطان سعی در برهم زدن  انجام آن می کند. این فریب شیطان هم در ابتدای عمل به صورت تزلزل در نیت و  هم در هنگام عمل با برهم زدن حضور قلب و هم در بعد از عمل با ایجاد این  تفکر که این عمل فایده ای نداشته و عبث بوده است صورت می پذیرد. 

یکی دیگر از اقسام فریب های شیطان در اعمال عبادی، آن است که در درون فرد جنبه یا جنبه هایی از اعمال را بی فایده جلوه می دهد تا فرد از انجام  آنها سرباز زند و به این ترتیب در واقع آن عمل برای او سودی نخواهد داشت.

یکی از موقعیت های زمانی که شیطان سعی در انجام اینگونه فریب ها دارد شب های قدر و مناسبت هایی از این قبیل است که در آن انسان سعی بر استغفار و  توبه دارد.

اولین تفکر اشتباهی که آدمی توسط شیطان به آن دچار می شود این است که  گمان می کند خداوند پذیرای عذر و توبه او نیست و راهی در بخشش او باز نگذاشته است. این در حالی است که خود خدا در قرآن بارها و بارها خود را به  غفار و رحیم بودن معرفی کرده است.

اگر که آدمی به این دیدگاه دچار شده باشد که به خدا و وعده هایش به  دید تردید بنگرد باعث می گردد که برای پیدا کردن راه نجات و بخشش به دنبال و  ذکر و ورد خاصی باشد تا به وسیله آن خدا را مجاب کند که او را ببخشد که  این طرز تفکر کاملاً اشتباه است.

یکی از نشانه های معرفت خدا آن است که به هنگام دعا، وسیع دعا کنیم و  محدودیت و حد و مرزی برای برآورنده‌ی خواسته های خود نبینیم زیرا این  خداوندست که برآورنده حاجات می‌باشد و او نامحدود است.

راه استجابت دعا این نیست که به دنبال ذکر و عبارت خاصی باشیم بلکه تنها راه و اصلی ترین نکته آن است که خدا را بخوانیم(ادعونی استجب لکم).

لازمه اینکه خداوند به آدمی هنگام دعا توجه داشته باشد این است که در  درونش نور ایمان قرار داشته باشد و نور ایمان چیزی نیست جز حب و علاقه به  امیرالمؤمنین(علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام).

جلسه دوم

 در بحث خواندن خدا و استجابت دعا می بایست توجه داشت که این خواندن باید  با معرفت و شناخت نسبت به خدا همراه باشد، اگر که چنین شناختی در فرد وجود  داشته باشد دیگر می داند که در استجابت دعا هر آنچه که برای او رقم می خورد  بهترین حالتی است که می تواند برای او باشد.

لحن تهدید و انذار که خدا در قرآن توسط آن با بندگانش صحبت می کند از  آن روست که باعث بیداری و بازگشت بندگان به سمت خود شود؛ به عبارت دیگر از  روی علاقه و لطفی که به بندگان خود دارد اینگونه با آنها سخن می گوید. به همین دلیل است که همه انبیاء الهی به قوم خود فرمودند که به سمت خدا  برگردید(با هر وضعیتی که هستید) که او بخشنده و آمرزنده است.

تنها کسی که از رحمت خدا نا امید است کافر است، زیرا او بر همه صفات خدا کافر است و از این رو رحیم و غفور بودن خدا برایش پذیرفتنی نیست.

دلیل این که آدمی وعده بخشنده بودن خدا را نمی تواند به درستی درک کند آن است که خدا را با صفت مخلوق بودن خود قیاس می کند و اینگونه تصور می کند که همانطور که برای خودش آسان نیست تا از کسی بگذرد برای خدا نیز آسان نیست تا از تقصیرات او در گذرد.

جلسه سوم

شیطان که همیشه در صدد از بین بردن رابطه انسان با خداست به هنگام خوف و  بازگشت به سوی خدا در فرد این تفکر را ایجاد می کند که تو اصلاح پذیر نیستی  و گناهان صورت گرفته را در یاد او تکرار می کند و او را نزد خودش خوار می  سازد. در حالی که برخورد خدا با بنده اش اینچنین نیست، خدا همیشه سعی در  کرامت نسبت به بندگانش دارد و بعد از ارتکاب به هر معصیتی آ‌ن‌ها را به  توبه فرا می خواند.

آیا غایت و نهایت سعادت این است که گناهان ما بخشیده شود؟ تعالیم  پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) این است که بعد از توبه و  بخشیده شدن توسط خداوند، بنده خود را به جایگاه هایی بالاتر و والاتر  ارتقاء دهد. ولی این تفکر خوار شمردن خود که به وسیله شیطان در درون آدمی شکل می گیرد مانع می شود تا فرد تفکر و خواست رسیدن به مراتب متعالی را در  ذهن خود بیاورد و لذا به مراتب ابتدایی بسنده می‌کند.

بعد از این مراحل مشکل دیگری که با آن رو به رو هستیم این است که نمی دانیم چه چیزی از خدا طلب کنیم. به عبارت دیگر نیازهای خود را نمی شناسیم و چه بسا یکسری نیازهای کاذب را از طریق محیط به عنوان نیازهای اصلی و اساسی  خود شناخته ایم.

تعالیم و ادعیه ای که از جانب ائمه (علیه السلام) در نزد ما قرار دارد، از همین روست که بدانیم و بفهمیم که نیاز اصلی ما چیست؟ چه چیز را باید از خدا طلب کنیم؟.

نیازمندی ما نزد خدا همیشه از دو جنبه برخوردار است، یکی نسبت به حفظ و بقای نعماتی که خدا به ما ارزانی داشته است و دیگری درخواست آن نعماتی که از آنها در حال حاضر بی بهره هستیم.